بسیار هم خوب، میدانید از امروز جامعهمان امن و امان خواهد بود. نه تجاوزی نه قتلی نه زورگیری نه دزدی و نه هیچ چیز دیگری؛ نه باور بفرمایید قصد تمسخر ندارم اما پس از اعدام این دو جوان که صبح امروز به دار آویخته شدند آیا میبایست غیر از این انتظار داشت؟
بحثهای زیادی در فضای مجازی و حقیقی در اینباره صورت گرفته است و واقعن نمیخواهم به آنها بپردازم. به راحتی با یک جستوجو در بالاترین می توانید کلی اطلاعات جدید در این مورد کسب کنید.
سخن از این که بر مبنای وضع بد اقتصادیشان و یا بیماری مادرش، آن جوان ناچار به این کار شده، نه قابل تایید است و نه رد؛ اما باید قبول کرد که واقعیت است، وضع بد اقتصادی قدرت تفکر را از انسان سلب می کند این را دیگر همه میدانیم گرچه در هر حالتی خشونت محکوم است.
سال گذشته که آن اتفاق در نروژ افتاد و جوان متعصب مسیحی عامل قتل دهها نفر جوان و نوجوان دیگر شد، جامعه نروژ خود را مقصر دانست که چه کرده است و کجای کارش غلط و اشتباه بوده است که باعث شده چنین فردی در اجتماع رشد کند، آن جوان هم اعدام نشد، اصلن نمیخواهم خودمان را با نروژ مقایسه کنم که درد این میان زیاد است و فاصلهها بسیار، اما حداقل نباید مردم ما حتا یک بار هم از خودشان این سوال را بپرسند که چرا این گونه شده است؟
مردم عزیز، پس چگونه در مقابل این همه زورگیری که دارند شب و روز از جیبتان میکنند ساکت هستید؟ به خودم میگویم چرا ساکت هستم؟ در یک چشم بر هم زدن پنجاه درصد ارزش پول در جیبتان را بردند و یک آب هم رویش نوشیدند، شما چه گفتی؟ چه کردی؟
تا کی فقط باید با حذف و پاککردن صورت مساله با یک اثر و تاثیر اجتماعی برخورد کنیم؟ در جامعهای که همه ما به دنبال بیرونکشیدن گلیم خود از آب هستیم و به واقع یک جامعه متشکل نیستیم و همه بدون تعارف پی آن هستیم که روزگار خود و حداکثر، خانواده خود را به هر قیمتی بگذرانیم، چه انتظاری وجود دارد که دو روز دیگر مجدد چنین اتفاقهایی نیفتند؟
من خطابم به حکومت و دولت نیست، من به مردم میگویم، شنونده عزیز، خواننده گرامی آیا یک سری به شبکههای اجتماعی و یا سایتهایی که نظرات مردم و کاربران در آنها در اینباره وجود دارند، زدهاید؟ دیدهاید نظرها را؟ خوب خدا رو شکر که در آغاز هزاره سوم به جامعه چندصدایی و تکثرگرا رسیدیم، تکثرگرایی که در جاهای دیگر سخن از تسامح و نحوه تعامل صحیح با رویدادهای ناهنجار اجتماعی دارد و در جامعه ما سخن از این که «اعدام کم بود برای اینها، اگر خانواده خودت گرفتار چنین افرادی میشد چه میگفتی، اگر تیغ اینها زیر گلوی خودت مینشست آیا باز هم حرف از بخشش اینها میزدی؟ اینها همان بیسجیانی هستند که مردم را سلاخی کردهاند، پس اعدام حقشان است»، و هزاران حرف و سخن دیگر در همین قالبها ، این است تکثر در جامعه ما، واقعن دوست عزیز خواننده و شنونده چه دلیلی را بیان میکنید به جهت استقبال روز افزون جمعیت برای تماشای این اعدامها؟، چه بلایی دارد سر این جامعه می آید؟
مردم عزیز، پس چگونه در مقابل این همه زورگیری که دارند شب و روز از جیبتان میکنند، ساکت هستید؟ به خودم میگویم چرا ساکت هستم؟ در یک چشم بر هم زدن پنجاه درصد ارزش پول در جیبتان را بردند و یک آب هم رویش نوشیدند، شما چه گفتی؟ چه کردی؟ تو که این قدر غیرتمندانه از برخورد با دو جوان مفلوک نیازمند دربهدر سخن می گویی که بله برای درس عبرت شدن و امنیت جامعه برای اینها باید حتا بالاتر از اعدام هم انجام داد، پس چگونه در مقابل آن کارگر و کارمندی که ماههاست حقوقش را نداده اند و به زور بالا کشیدهاند ساکتی غیرتمند؟ زورگیری فقط همین است که در کوچه جلوی یک نفر را بگیرند و هفتاد هزار تومان پولش را از کیفش بربایند؟
علی حاضر بود زورگیر بشود اما از بیتالمال دزدی نکند، پس این دو جوان که امروز اعدام شدند بر مبنای نظر علی، امام اول شیعیان چقدر شرف داشتند به دزدان حاکم بر بیت المال این مملکت
مگر علی امام اول شیعیان در جواب عقیل برادرش که گفت کمی به من سهم بیشتر از بیتالمال بده نگفت که حاضرم برویم پایین و به یکی از همین دستفروش های بازار دستبرد بزنیم اما حق عموم مردم را از بین نبرم؟ یعنی علی حاضر بود زورگیر بشود اما از بیتالمال دزدی نکند، پس ببین این دو جوان که امروز اعدام شدند بر مبنای نظر علی چقدر شرف داشتند به دزدان حاکم بر بیت المال این مملکت، آیا حق شان اعدام بود؟ آیا قتل کرده بودند؟
وای بر ما که عادی شود این آدم کشیها برایمان و در نهایت سخنی دارم با فردی که این ویدیو را در اینترنت برای اولین بار آپلود کرد، دوست عزیز شاید الان کمی پشیمان یا متاسف باشی از کارت چه این که اگر این ویدیو آپلود نمیشد، این دو جوان هم، الان زنده بودند و یا در نهایت با شکایت شاکی اگر دستگیر می شدند زندان می شدند، اما حکومتی های ما آن چنان مست قدرت شدهاند که شاید یکی از مقاصدشان هم همین بوده است که دیگر کسی جرات و یا رغبت نکند اگر با چنین صحنه هایی روبرو شد از آن تصویر بگیرد و یا احیانن منتشرش کند، چه این که شاید با خودش فکر کند که میشود، باعث و بانی اعدام این بندگان خدا، با این روش و با تکیه بر احساسی بودن مردم ما میخواهند جلوی انتشار این گونه تصاویر را هم شاید به نوعی، این بار با اثرگذاری بر ناخودآگاه مردم بگیرند. واقعن نمیدانم چه بگویم، بگویم که اگر با چنین موارد و صحنههایی از این پس روبهرو شدید منتشرش کنید یا نکنید، مخمصه بدی است که گرفتارش شدهایم.