جمعه، تیر ۲۳، ۱۳۹۱

برادر سهراب اعرابی: هر اتفاقی برای خانواده ام باعث می شود که صدایم را بلند تر کنم


با گذشت بیش از سه سال از کشته شدن سهراب اعرابی نه تنها پرونده قضایی وی همچنان مفتوح و پیگیری های خانواده به نتیجه نرسیده است، بلکه روز بروز بر تهدیدها و فشارها بر روی خانواده افزوده می شود.
برادر سهیل اعرابی برادر این شهید جنبش سبز که هم اکنون در خارج از ایران بسر می برد به «جرس» می گوید:
» پرونده پیگیری قضایی و شناسایی عاملان و آمران قتل برادرم هنوز باز است اما هنوز با گذشت سه سال به نتیجه ای نرسیده است. سه سال گذشت و هنوز ما نمی دانیم چه بلایی به سر سهراب آمده و در نامه ای که پزشکی قانونی به ما داد، نوشته شده بود که سهراب را در بیست و نه خرداد تحویل آنها دادند، اینکه چهار روز کجا بوده و چه اتفاقی در این مدت برای او افتاده هیچ خبری نداریم. بعد از یکسال متوجه شدیم که دو تیر به برادرم خورده است نه یک تیر… گلوله ای که سهراب را کشته است از تفنگ کلاشینکف (اسلحه سازمانی) بوده است و اگر بخواهند، سریع می توانند قاتل را شناسایی کنند و بگویند اسلحه متعلق به چه کسی بوده و تیراندازی کرده است… با گذشت سه سال و عدم پاسخگویی مشخص است که نمی خواهند عاملین را معرفی کنند. اما ما باز امیدواریم مقامات حکومتی و قضایی کشور سر عقل بیایند و قاتل برادرم را معرفی و محاکمه کنند.»
سهراب اعرابی، شهید نوزده ساله ای است که چهراه اش بعنوان نمادی از جنبش سبز ایران شناخته شده است. سهراب اعرابی پس از راهپیمایی مسالمت آمیز روز 25 خرداد سال 88 از مادر خود جدا و دیگر به خانه باز نگشت. مراجعات خانواده سهراب به زندان ها، کلانتری ها و بیمارستان ها برای گرفتن نشانی از او به جایی نرسید تا اینکه پس از بیست و شش روز مادر و برادر سهراب، جنازه سهراب را در پزشک قانونی شناسایی می کنند. در طی این مدت دادخواهی خانواده او نه تنها به جایی نرسید بلکه فشارها و تهدیدها همچنان ادامه دارد. تنها پیشنهاد ماموران حکومتی، پرداخت دیه به خانواده سهراب اعرابی بوده است که مادر وی در پاسخ آنها گفته است به شرطی از خون فرزندم می گذرم که زندانیان سیاسی آزاد شوند و از رهبران جنبش سبز رفع حصر کامل گردد.
برادر سهراب خاطرنشان می کند: «در این مدت خیلی فشار بر روی خانواده آوردند و اذیت کردند تا جاییکه من مجبور به ترک کشور شدم… برادران و مادرم را تحت فشار و اذیت قرار دادند تا ساکت شوند و این فشارها همچنان ادامه دارد. واقعا جای تعجب دارد که برادر نوزده ساله من را بی گناه کشته اند و هرازگاهی تهدید می کنند و خانواده را تحت فشار قرار می دهند. نمی دانم سران حکومت با این کارها چه هدفی را دنبال می کنند؟ بهتر است به جای اینهمه فشار کسی را که برادر جوان من را کشته محاکمه کنند تا این قضیه تمام شود. در حقیقت اینها از ادامه اعتراضات مردم واهمه دارند اما اگر به این شرایط نابسامان پایان دهند اعتراضات مردم هم قطع می شود اما متاسفانه با این فشارها دارند وضعیت را بدتر کنند…»
اعرابی با تاکید براینکه اگر یک کشوری آزاد باشد هیچگاه چنین اتفاقاتی در آن رخ نمی دهد ادامه می دهد: «بالاخره مردم بی دلیل که اعتراض نمی کنند. به علت اینکه ندا و سهراب بعنوان سمبل جنبش سبز شناخته شده اند آقایان فکر می کنند یاد آنها می تواند برای سیستم خطرناک باشد. سال پیش در زمان برگزاری مراسم سهراب حدود سی و چهل نفر آمده بودند و جلوی مردم را می گرفتند و از آنها پرس و جو می کردند… بخاطر همین فشارها است که مادرم هر سال خانه می نشیند و مردم برای عرض تسلیت می آیند. حتی این آقایان تحمل تسلیت گفتن مردم را هم ندارند. سهراب و دیگر شهدای جنبش سبز در دل مردم هستند و اگر جلوی آنها برای تسلیت گفتن هم گرفته شود، اما یاد این عزیزان از دل آنها نمی رود. سهراب و کشته شدگان جنبش سبز به حدی در دل مردم جا دارند که نه تنها با اعمال محدودیت، بلکه با فیلم سازی ها و وصل کردن اینها به سازمان های مختلف (مثلا ندا آقا سلطان را صهیونیست ها کشته اند) هم یاد آنها فراموش نخواهد شد. آقایان اگر خیلی دلشان برای کشور می سوزد، وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی را درست کنند نه اینکه فشارها را بر روی خانواده های آسیب دیدگان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری را افزایش دهند.»
وی در پایان تاکید می کند: » ما چیزی جز معرفی و محاکمه قاتل نمی خواهیم.باز تاکید می کنم کوچکترین مزاحمت و اتفاقی داخل ایران برای خانواده، باعث می شود که من اینجا صدایم را بلند تر کنم. با احمد شهید مصاحبه می کنم و تمام اتفاقات و مسائل را خواهم گفت. اینطور نیست که با این فشارها ما را وادار به سکوت کنند.»
گفتنی است، به گزارش سرخ سبز، پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی که یکی از اعضای تشکل مادران صلح است، گفته است: سهراب آگاهانه به خیابان رفت، خواسته های سهراب نه تنها خواسته های مردم ایرانی بلکه خواسته های همه مردم دنیا از جمله مردم سوریه هم است. خواسته هایی نظیر آزادیِ انتخابات، آزادیِ احزاب، آزادی اقلیت ها، مذاهب، آزادی اندیشه، چرا من نمی توانم بروم صدا و سیما حرفم را بزنم؟ چرا نماینده ی من نمی تواند کاندیدا شود. اینها خواسته هایی است که باید به آن توجه بکنند.