پنجشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۶

مهندسی سرنگونی

چند سئوال بسیار مهم و سرنوشت ساز از این جوانان پُر شور و انرژی که با حرارت حضور خود دارند بازار مکر و حیله انتصابات رژیم را داغ می نمایند و غافلند از اینکه ماموران و مزدوران رژیم در حال مهندسی این تجمعات هستند: آیا شما برنامه مشخصی را برای زمانی که باید از آرای خود محفاظت نمایید دارید؟ آیا جراَت ایستادن در مقابل نیروهای تا به دندان مسلح و آموزش دیده رژیم که حتی با کارد و قمه به شما حمله می کنند(بحث اسحله جداست) را دارید؟ آیا می دانید به کدامین مراکز و در کدامین زمان و چگونه یورش بَرید؟ آیا برنامه ای برای پایین کشیدن مزدورانی که با دوربینهای قوی از بالای ساختمانهای مرتفع در حال شناسایی سر دسته ها و اشخاص شجاع برای دستگیری هستند را دارید؟ آیا می دانید در زمان قطع کلیه خطوط ارتباطی " تلفنها، موبایل و اینترنت " توسط حکومت چگونه میتوانید وضعیت موجود را اطلاع رسانی کرده و دیگر یاران را آگاه سازید؟ آیا برنامه ای برای ماندن در خیابانها تا رسیدن به خواسته ها و هدف خود در نظر گرفته اید؟ آیا برنامه هماهنگی برای آزاد سازی دوستان خود از دست ماموران در هنگام تظاهرات آماده کرده اید چه بسا خود شما توسط این مزدوران دستگیر شده و با ضرب وشتم به داخل ونها یا توسط موتورسیکلتهای بسیجیان به پشت صحنه منتقل شوید؟ آیا می دانید در زمان آشوبها و تظاهرات خیابانی که کار به درگیری می انجامد آن گروهی پیروز می شود که از برنامه ریزی، مهندسی درست و دقیق و هماهنگی نیروها برخوردار است؟ آیا روش مقابله با گاز اشک آور، فلفل، تاولزا و ... را می دانید و آیا هم اکنون وسایل مورد نیاز خود را خریداری و آماده نموده اید یا خیر؟ آیا می دانید رژیم میلیونها دلار صرف ماموران خود نموده تا در روسیه آموزشهای لازم برای مقابله با تظاهرات خیابانی را ببینند؟ آیا می دانید حکومت هر چند صباحی خود باعث و عامل این آشوبها می شود تا سردسته ها و اشخاص فعال در زمینه سیاسی و اجتماعی را شناسایی و دستگیر نموده و پتانسیل جمع شده برای ایجاد تغییر در نظام را از جامعه تخلیه نماید؟ اینکه یک ماه یا دو ماه در هر دوره چهار یا هشت ساله بازار تبلیغات حسابی گرم شود تا رژیم به خواسته های نامشروع خویش برسد و شما مردم هم از فرصت پیش آمده و فضای اندک باز موجود برای تخلیه خود استفاده نمایید و پس از آن دوباره روز از نو و روزی از نو!! در این میدان کسی بازنده اصلی است که بدون هیچ سازماندهی و برنامه منسجم و مشخصی خود را به موج ایجاد شده می سپارد و متاسفانه خیلی زود هم میدان را خالی می کند. بهتر این است که از تجربه دیگران درس گرفته شود. اینکه سه سال و یازده ماه بگویید من سیاسی نیستم «اصلا زندانیان سیاسی را نشناختن، راه زندان را بلد نبودن، هزاران فشار مختلف را از طرف رژیم تحمل کردن و دم بر نیاوردن، کار نافرمانی مدنی انجام ندادن، پرچم و هویت خویش را نشناختن، بی اهمیت بودن به مسایل جامعه و میهن، تنها چهار دیواری خانه خود را شناختن، نان را به نرخ روز خوردن و دروغ گفتن و میلیاردها دلار پول را صرف حج کردن، افتخار نمودن به طراحی و ساخت ضریح و دربهای طلا برای قاتلین اجداد و غاصبین به سرزمینش...» و ناگهان در عرض چند روز و حداکثر برای یکماه آنچنان سیاسی شدن که تا نیمه های شب پلاکادر و اعلامیه چسباند و پخش کردن و برای کاندیدای منتخب خود سینه چاک دادن و هزاران حرف رکیک گفتن و شنیدن و کتک کاری کردن آنهم برای یک بشقاب غذای سرد و نوشابه! دست آخر چه؟ وارد زد و خورد خیابانی شدن و اگر جان سالم بدر بردن، آش همان آش بودن! این که نمی شود! این یک جنگ است! یک جنگ تمام عیار! حکومت برای بقای خودش می جنگد و این را نشان داده چون می داند لحظه ای کوتاهی و غفلت به از دست دادن جان و مال و دولتش تمام می شود اما تو این را تا این حد درک نمیکنی، نمی دانی یا نمی خواهی! چرا؟ چون تو سیاسی نیستی! چون میخواهی اوضاع بر وفق مراد تنها تو باشد و نه دیگر شهروندان و هموطنانت، مُشکلِ همسایه ات مشکل اوست نه تو! چون کار گروهی نه دوست داری، نه یاد گرفته ای و نه میخواهی! هویت برایت مفهومی ندارد و در برنامه مسافرتهایت بازدید از خانه و آثار سرداران مبارز و نام آوران کشورت هیچ جایگاهی ندارد. این اصلاً منطقی نیست تو هموطن ناآگاه من که قصد داری رای خود را صرف تغییر شرایط موجود نمایی تا روز قبل پای سریالهای دوزاری و بی سرو ته ترکی بنشینی و وقت گرانبها را صرف هر چیز نمایی بجز حل اساسی و پایه ای مشکلت تازه روز درگیری بخواهی حکومت را به زیر بکشی! و بعدش هم زود میدان را ترک کنی که چه؟ چون زمان پخش فلان سریال ... است!! این ذهن فراموشکار ایرانی همیشه کار دستش داده اما میخواهم بدانی آنانی که سال ۵۷ انقلاب کردند همانهایی بودند که در جنگ روی مین رفتند آیا تو چنین ایثار و شجاعتی را در خود و دیگران اطراف خود سراق داری؟ آنها در دوران پادشاه فقید رشد یافته بودند و با آن فضای باز سیاسی و وضعیت خوب اقتصادی اما چون بدون هیچ برنامه ریزی صحیح و آینده نگری درستی وارد میدان شدند نتیجه این شد که فرصت طلبان سوار موج شده و برای مردم و کشور رهبر تراشی نمودند و کار به اینجا کشیده شد که شاهدش هستی. قصد من تنها آگاه سازی شما عزیزان و حفظ این پتانسیل عظیم جمع شده در بستر جامعه است تا بتوان از آن در جهت سرنگونی مهندسی شده حکومت در زمان مناسب استفاده نمود چون به این معتقد بوده و هستم که ایران و ایرانی ارزش و توان این عمل را دارد و فرزندان کوروش بزرگ میتوانند و باید که سرزمینشان را از شر این حکومت اشغالگر و تازی پرست پاک نموده و با افتخار کشوری نمونه تحویل فرزندان خویش دهند. به امید این روز که اگر تو دانا باشی دیر نیست.
نمی دانم آیا این نوشته بتواند از پس سانسورهای رژیم عبور کرده تا تو هموطن عزیزم بتوانی آنرا بخوانی یا نه ولی امیدوارم که بتوانی و اندکی تامل کنی و وارد خیمه شب بازی این حکومت نشده و برای خود و رای خود ارزش قائل شوی و آنرا بیهوده صرف نکنی و این را بدان که عدم حضور تو در خیابانها و پای صندوقهای رای در روز انتخابات بزرگترین شکست برای این حکومت می باشد و زمانی که این سناریو و این سیستم با شکست مواجه شود مسلماً زمان تغییر آن فرا رسیده و آنزمان است که همه باید با تمام انرژی و آمادگی کامل وارد میدان شویم تا بتوانیم اختیار و آینده سرزمینمان را به دست گرفته به سرمنزل مقصود برسانیم. به امید پیروزی
ماهستیم
دوست خوب من در اشتراک گذاری این پیام و آگاهی رسانی به هموطنان داخل کشور کوشا باش. با سپاس