جمعه، مهر ۲۸، ۱۳۹۱

از گردش فضاپیما تا امام‌زاده سیار


فضاپیمای غول پیکر اندور پس از سال‌ها سرانجام بازنشست شد و برای همیشه به موزه سپرده شد. آمریکایی‌ها برنامه ریزی کردند که این فضاپیمای غول پیکر ابتدا به عنوان نمادی از پیشرفت و تکنولوژی کشور آمریکا در چند خیابان شهر لوس آنجلس چرخانده شود و سپس به موزه انتقال یابد. هیجان و احساسات مردم در هنگام رژه خیابانی این فضاپیما دیدنی بود. عده‌ای ادای احترام نظامی می‌کردند، عده‌ای اشک می‌ریختند، عده‌ای پرچم آمریکا در دست‌شان بود و موبایل‌ها و دوربین‌ها بود که از هر طرف بر روی دستان مردم میچرخید.


فضاپیمای اندور

این اتفاق اگرچه در نوع خود جالب بود ولی کمی برای ما ملت نگون‌بخت جهان سومی تامل برانگیز و حسرت آور هم بود. درست در زمانی که در آمریکا فضاپیما در شهر می‌چرخانند و تمام شبکه‌های خبری از آن در حال تهیه گزارش هستند در کشور ما هم با یک هزینه چند میلیاردیضریح  جدیدی با صدها کیلو طلا و نقره و با طراحی استاد فرشچیان جهت نصب بر روی مقبره امام حسین در کشور عراق آماده شده و در خبرها آمده است که قرار است این ضریح مقدس شهر به شهر چرخانده شود تا خیل مشتاقان و عاشقان این ضریح مقدس از فیض دیدن آن بی نصیب نمانند. البته این نخستین مورد از این قبیل کارها نبوده و سالها قبل هم پرچم مقبره امام مذکور به ایران آورده شد تا همانند فضاپیمای اندور در سطح شهر چرخانده شود و البته کمی بعد تر از آن هم جریان موسوم به امام‌زاده سیار بر سر زبانها افتاده بود.

امامزاده سیار
 حال وقتی با کمی تامل به خلقیات ملت‌های مختلف نگاه کنیم و آنها را با هم مقایسه کنیم، به طور مثال از گردش فضاپیما در سطح شهرهای آمریکا تا کارناوال‌های شادی کشور برزیل تا چرخش مقبره و پرچم فلان امام‌زاده در کشور خودمان، کم و بیش به این نتیجه می‌رسیم که علیرغم تمام ابزارهای زور و قدرت که در نزد حکومت‌هاست باز هم اگر زمینه‌های اجتماعی آن نوع حکومت‌ها در آن جوامع نباشند هرگز آنها به قدرت نمی‌رسند. به طور مثال بنده تصور نمی‌کنم که چنانچه اگر زمینه‌های کم یا زیاد تفکرات ناسیونالیستی در کشور آلمان وجود خارجی نداشت هرگز شخصی مانند هیتلر توانایی ایجاد یک حکومت سوپر ناسیونالیستی در آن کشور را دارا بود. یا اگر زمینه‌های علاقه مندی به رشد و پیشرفت و تکنولوژی در نزد ملت آمریکا وجود نداشت، آمریکا هرگز نمی‌توانست به عنوان بزرگ‌ترین غول تکنولوژی جهان مطرح شود. به همین نسبت اگر اندیشه‌های مصیبت زدگی  و گریه پرستی در کشور ما وجود نداشت و تظاهر به ژولیدگی و کثیفی مایه افتخار و فقر مایه سربلندی و حرف‌های چرند و پرند زدن نماد بی‌ریایی نبود ما هم هرگز درگیر یک حکومت دیکتاتوری مذهبی نبودیم. 
در پایان باز به همان نکته می‌رسیم که ما جوامع احساساتی تعصبی جهان سومی باید انقلاب و دگرگونی را ابتدا از عقاید و تفکرات تک تک خودمان شروع کنیم تا شاید بعدها بتوانیم آن را به جامعه هم انتقال دهیم.