بازداشت فائزه و مهدی رفسنجانی با دو روایت تعبیر و تفسیر شده است.
روایت اول از نوعی تبانی بین «رهبر» و «پدرخوانده» حکایت دارد و آن را از زبان حسین
شریعتمداری در روزنامۀ «کیهان» چاپ تهران میشنویم: «... رسانههای بیگانه و
نوچههای نشاندار آنها، از این ماجرا بهعنوان حرکتی علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی
یاد میکنند که تضعیف و تخریب شخصیت ایشان را نشانه رفته است! برخی از مدعیان
اصلاحات و اصحاب فتنه 88 نیز با همین ساز همصدا شدهاند.
بازداشت مهدي هاشمي بعد از بازگشت به ايران در پي اسناد و شواهد
فراواني صورت گرفته است كه از مجرم بودن او حكايت میكند. بنابراين وظيفۀ قانوني و
تعريف شدۀ دستگاه قضايي كشور كه در تمامي نظامهای حقوقي و قضايي دنيا نيز بهكار
گرفته میشود، بازداشت و محاكمۀ اوست. از اين روي در بازداشت مهدي هاشمي بعد از
بازگشت به ايران، كمترين نقطۀ مبهم و نكتۀ پيچيده و غيرقابل فهمي وجود ندارد و
نمونههای ديگري از اين دست بارها اتفاق افتاده و خواهد
افتاد.دستگيري خانم فائزه هاشمي نيز بر اساس و با استناد به يك روال قضايي روشن و خالي از ابهام صورت گرفته است. ايشان بهجرم اثبات شدۀ اخلال در امنيت كشور، محاكمه و به 6 ماه زندان محكوم شده است. آيا از نظر غوغاسالاران، خانم فائزه هاشمي تنها به اين علت كه فرزند آيتالله هاشمي رفسنجاني است بايد از محاكمه و مجازات در امان باشد؟! و چنانچه ميان ايشان و ساير متهمان با جرايم مشابه تفاوتي غير از انتساب وي به بيت محترم آقاي هاشمي رفسنجاني میبينند، بفرمايند اين تفاوت كجاست؟
ميگويند، اين اقدام دستگاه قضايي با هدف تضعيف و تخريب شخصيت آيتالله هاشمي رفسنجاني صورت پذيرفته است! كه در اين باره بايد گفت؛
آيا دستگيري فرزند حضرت آيت الله محمدي گيلاني كه از قضا با دخالت خود ايشان صورت پذيرفت و اعدام وي را در پي داشت، اقدامي عليه شخصيت آن بزرگوار بود؟ و يا دستگيري فرزند مرحوم آيتالله مشكيني يا دستگيري منجر به اعدام فرزند حجتالاسلام والمسلمين حسني ـ از پيشگامان شجاع و برجستۀ انقلاب اسلامي ـ دستگيري و زنداني شدن فرزند حضرت آيتالله خزعلي و... كه در تمامي اين نمونهها استقبال آن بزرگواران عزيز را نيز در پي داشت، با هدف تضعيف و تخريب آنان صورت پذيرفته بود؟! و آيا اين اقدامات به جايگاه رفيع و بلندمرتبۀ آنان، كمترين آسيب و خدشهاي وارد كرد؟! اين عزيزان بزرگوار كماكان در شمار اسوههای بلندمرتبه و مردان خداجوي انقلاب بهشمار میآيند و براي ملت و انقلاب و نظام افتخارآفرين بوده و هستند.
آيتالله هاشمي رفسنجاني بعد از محكوميت خانم فائزه هاشمي و در حالي كه آقاي مهدي هاشمي يك متهم فراري بود، از سوي رهبر معظم انقلاب بهرياست مجمع تشخيص مصلحت نظام كه جايگاهي رفيع و بلندمرتبه در جمهوري اسلامي ايران است، منصوب شدند و هم اكنون بسياري از شخصيتها و مسؤولان نظام در جلسات سرنوشتساز مجمع كه بهرياست ايشان تشكيل میشود حضور پيدا میكنند. ضمن اين كه آيتالله رفسنجاني در بسياري از نشستهای تصميمساز و سياستپرداز نظام بهعنوان يكي از مسؤولان بلندمرتبه حضور فعال دارد. بنابراين، صرفنظر از برخي مواضع قابل انتقاد و سؤال برانگيز ايشان، آنچه از سوي نظام دربارۀ آيتالله رفسنجاني حتي بعد از محكوميت يكي از فرزندان و فرار يكي ديگر صورت پذيرفته، تلاش براي حفظ حرمت و جايگاه وي بوده است. اكنون بايد از جنجالآفرينان پرسيد ادعاي آنان دربارۀ بازداشت فرزندان آقاي هاشمي كه هدف از آن را تضعيف و تخريب شخصيت وي قلمداد میكنند، با كدام دليل و شاهد و قرينه قابل قبول است؟! و اگر ياوه میگويند ـ كه میگويند ـ چرا بر طبل بدصداي تضعيف و تخريب آيتالله هاشمي میكوبند؟!
بر اساس یک خبر موثق، بازگشت مهدی هاشمی به درخواست شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی و با اطلاع ایشان از بازداشت و محاکمۀ وی صورت گرفته است و این همراهی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دقیقاً همان نکتهای است که دشمنان بیرونی و برخی از دنبالههای داخلی آنان را بهخشم آورده است... و این در حالی است که ماجرا در چارچوب قوانین نظام مسیر طبیعی خود را طی میکند و باید هشیار بود که برخی از کمتوجهیها در برخی از اظهارنظرها به این مسیر روشن آسیبی نرساند.»
روایت دیگر، که بیانگر تحلیل و تفسیر خانوادۀ رفسنجانی است، دریافت دیگری از بازداشت فائزه و مهدی بهدست میدهد.
یاسر هاشمی، برادر مهدی، میگوید «مهدی هاشمی با افتخار به ایران بازگشت و با افتخار بازداشت شد».
چنین برداشتی با آنچه بر قلم حسین شریعتمداری جاری شده، و مهدی هاشمی را مجرمی گرفتارآمده در پنجۀ عدالت وانمود میسازد، متفاوت است.
فاطمه رفسنجانی از این هم فراتر میرود و میگوید «پدر من، فردای انتخابات با همۀ ما اتمام حجت کردند و گفتند من میتوانم مجیزگوی اینها شوم و شما بهترین زندگی را داشته باشید ولی اگر بخواهم راه درست را بروم و آنچه را انجام دهم که خدا میپسندد و حق است، فشارها روی شما زیاد میشود و بازداشت میشوید. به شما تهمت میزنند و برایتان پروندهسازی میکنند. آیا اینها همه را تحمل میکنید؟ ما هم تأکید کردیم که همه را تحمل میکنیم. شما راه درست را بروید؛ ما در کنارتان هستیم و صبر میکنیم».
در این دو روایت، دو چهرۀ کاملا متفاوت از رفسنجانی ارائه میشود.
فاطمۀ هاشمی از پدرش توصیفی ارائه میدهد حاکی از عزم استوار او در مقابله با «اشقیاء»، و در صحنهای شبیه بیعت گرفتن شهید کربلا از اهل بیت و همراهان خود قبل ار ورود به عرصۀ نبرد. اگر چنین باشد، و چنین مطلبی بهاثبات برسد، اندکی بر اعتبار رفسنجانی میافزاید. برعکس، چنانچه رویدادهای بعدی بر روایت حسین شریعتمداری مُهر تأیید بزند، «پدرخوانده» تتمۀ آبروی خود را نیز در یک بازی بدون بُرد از دست خواهد داد.
یادداشت هفته
احمد احرار کیهان لندن