این هفته مجلس در یک اقدام انقلابی و فوری بعد از هفت سال و شش ماه تصمیم گرفت تا دست دولت را از ته قلک ذخیره ارزی خارج کند، از طرفی اصولگرایان می گویند چون فرد باعرضهای برای اداره کشور وجود ندارد شورای نگهبان باید کرکره جمهوریت را پایین بکشد، قوه قضائیه هم قیمت «احمدی نژاد و رحیم مشایی» را روی هم ۵۰ هزار تومان اعلام کرد و...
مجمع جهانی دارالمجانین
روزنامه کیهان نوشته که «رسانههای بیگانه در حجم انبوهی، یک جنگ نرم اقتصادی را ساماندهی کردهاند تا عملیات روانی بر ذهن مسئولان ایجاد کنند»
آخه خدا وکیلی یکی نیست به این علما بگوید این مسئولان که کلهم اجمعین مخهایشان "پنج" کار میکند اصلا نیاز به عملیات روانی دارند؟
امتحانش مجانی است شما فقط کافی است یک تور بازدید یک روزه از امین آباد برای برخی از مسئولان مانند جنتی و احمدی نژاد و علم الهدی و سعید قاسمی و حاجی شجونی و کوچک اف و همین حسین آقا شریعتمداری بگذارید ببینید این بنده خداهایی که به دلیل اختلالات روانی در این بیمارستان بستری هستند یک دقیقه قیافه اینها را میتوانند تحمل کنند؟
راستی احمد خاتمی را از قلم انداختم یعنی این یکی دبیرکل مجمع جهانی مجانین اسلامی است اما محسنی اژهای را به هیچ وجه توصیه نمیکنیم چون ممکن است حمله کند و گاز بگیرد و کلی داستان درست کند.
اما نقطه عطف یادداشت نویس کیهان آنجاست که میگوید: «گاهی دشمن نقشه خاصی ندارد ولی برخی از مسئولان ناخواسته در زمین دشمن بازی میکنند.»
خب بفرما، وقتی کرم از خود درخت است، دشمن بدبخت چه کار دارد؟ دشمن نشسته دنبال زندگی و بدبختی خودش است بعد این مسئولان میآیند در زمین دشمن و میگویند: دشمن! بیا روی مخ های ما عملیات روانی اجرا کن!»
دولت دست کج و قلک ذخیره ارزی
بعد از هفت سال و شش ماه که تقریبا هر ماه دست دولت تا آرنج در قلک ذخیره ارزی (صندوق سابق) بود و امروز دو قرون هم ته اش باقی نمانده هیچی کلا تهاش را درآورده است، نمایندگان مجلس مثل شِرمان در کارتون بامزی تازه از خواب بیدار شدهاند و با قاطعیت مثال زدنی و اقدام فوری اعلام کردهاند که اجازه دست درازی دولت به قلک ذخیره ارزی را نخواهیم داد و اختیارات دولت در نحوه برداشت از صندوق ذخیره ارزی را کاهش میدهیم.
منابع خبری گفتند که دولت هم بعد از این اقدام مجلس خیلی ترسیده است و دستش را از داخل قلک بیرون آورده و گفته میشود دو دلار در کف دستش بوده و خطاب به مجلس گفته: «بیا بابا نخواستیم مال خودتون گداها»
مجلس هم گفته: بیا اینجا ببینم، همهاش همین؟ جیبهات رو خالی کن»
دولت هم جیبهایش را خالی کرده و ریخته روی میز مجلس و به گفته منابع آگاه که نخواست نامش فاش شود، در جیب دولت یه فقره تسبیح، مقادیری نخود چی و مویز، یک تکه کاغذ با کلمههایی نامفهوم که با آب زعفران نوشته شده است و که احتمال میرود از دست نویسهای متعلق به عباس غفاری (جن گیر دولت) باشد کشف و ضبط شده است.
خلاصه که این طور مجلس قاطع و فوری داریم ما یعنی امام راحل اگر یک حرف درست در زندگیاش زده باشد این بود که گفت: مجلس در راس امور است و در واقع
این طوری واحد شمارش مجلس را «راس» اعلام کرد.
این طوری واحد شمارش مجلس را «راس» اعلام کرد.
بالا و پایین رفتن کرکره نظام
این هفته خدا زد پس کله ما و برای یک بار هم که شده گفتیم این روزنامه رسالت را بخوانیم ببینیم اینها حالشان چه طور است چون این روزها یک نگاه که به تیتر روزنامهها از ورزشی گرفته تا سیاسی میاندازیم همه حالشان بدتر از ما خراب است ایفتیضاح!
خلاصه مشغول خواندن سرمقاله روزنامه رسالت شدیم جان شما اول فکر کردیم اشتباه شده و حتما جای مطلب طنز با سرمقاله عوضی شده اما بعد دقت کردیم دیدیم نه راستی راستی این رسالتیها از همه حالشان خرابتر است.
طرف در سرمقاله روزنامه یک سری مشخصات از رئیس جمهور آینده را ردیف کرده از جمله این که «در امور سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع باید شایستگی خود را نشان دهد. در امور معیشتی مردم اولین مسئول کشور است، پس مسئولیت کلیدی در پیشبینی درآمدها و برآورد هزینهها دارد فلذا شورای نگهبان باید فردی احراز صلاحیت مند که عرضه اداره کشور را داشته باشد» و خلاصه ویژگیهای یک رئیس جمهور خوب برای دور آینده را ذکر کرده است.
بعد در ادامه انگار یک دفعه اعصابش خراب شده باشد قاطی کرده و مطلب را این طوری تمام کرده است: «با این اوصاف و با این درک از وظایف رئیس جمهور، شاید نتوان مصداقی پیدا کرد و شورای نگهبان نتواند صلاحیت هیچ نامزدی را احراز بکند و لذا کرکره جمهوریت نظام، رقابت آزاد و ... را مجبور شویم پایین بکشیم.»
یعنی در بین هشتاد میلیون نفر چون هیچ کس نیست که عرضه اداره کشور را داشته باشد مجبوریم کرکره جمهوریت را بکشیم پایین و خلاص!
حالا نه این که جمهوریت نظام، پاساژ دو نبش در میدان محسنی بوده و صبح تا شب کرکره اش بالا! طرف میگوید اگر این طوری باشد که همه بی عرضه هستیم مجبوریم کرکره را بکشیم پایین!
عورت احمدی نژاد؛ ۲۵ هزارتومان!
بفرمایید! باز نق بزنید که سی سال است که هیچ جنسی در این مملکت قیمتش پایین نیامده و آرزو به دل ماندیم یک کوفتی قیمتش پایین بیاید.
اما قوه قضائیه خط بطلانی بر این سیاه نمایی ما کشید و ثابت کرد که تنها چیزی که در این مملکت قیمتش از سال گذشته پایین تر آمده است خود محمود احمدی نژاد است.
تا سال گذشته احکام متهمان فتنه را نگاه می کردیم نوشته بود مثلا: آقای هفته زاده ۶ سال حبس به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و توهین به رهبری و ۱۰۰ هزار تومان هم جریمه نقدی به خاطر توهین به رئیس جمهور!
از همان زمان ما دلمان می سوخت که با ۱۰۰ هزار تومان می شود فحش را کشید به این بدبخت ننه مرده احمدی نژاد!
حالا این هفته حکم سعید حدادیان و منصور ارضی دو مداح کاشف عورت احمدی نژاد صادر شد و به موجب آن منصور ارضی تبرئه شد و حدادیان هم به خاطر توهین به احمدی نژاد و رئیس دفترش ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی شد.
تصور کن طرف وسط روضه، رئیس دفتر رئیس جمهور را به عورت (آلت تناسلی) احمدی نژاد تشبیه کرده و ۵۰ هزار تومان یعنی برای رحیم مشایی و احمدی نژاد هر کدام ۲۵ هزار تومان جریمه شده است.
والله یک پارک دوبل جریمهاش بیشتر است تازه شانس بیاوریم با جرثقیل به پارکینگ حمل نشود و آبرویمان در برنامه کنترل نامحسوس صدا وسیما نرود.
مسکن مهر با توالت و حمام سیار
هفته قبل نوشتیم که یکی از شرکتهای خودرو سازی پس از ماهها تاخیر در ارائه خودرو به متقاضیانی که ثبت نام کردهاند در اقدامی تبسم انگیز خودروها را به صورت ناقص یعنی بدون سپر عقب و جلو تحویل مشتری میدهد و از دردسرهای باجناق ما با ماشین بدون فرمانش گفتیم.
حالا به نظر میرسد که مسئولین خدمتگذار از این روش جواب گرفتهاند چون این هفته روزنامه مردمسالاری نوشته «اکنون که به مراحل پایانی پروژه دولتی مسکن مهر میرسیم، متاسفانه بر اساس گزارشهای رسیده از گوشه و کنار کشور واحدهای مسکن مهر بدون امکانات رفاهی ابتدایی تحویل مردم میشود.»
ما که باورمان نشد و برای انجام تحقیقات محلی به منزل یکی از همکاران اداره که به تازگی مسکن مهر را تحویل گرفته است رفتیم تا هم بتوانیم بعد از مدتها یک دل سیر ویتامین گیری کنیم هم ببینیم داستان این مسکن مهر چی هست.
چشمتان روز بد نبیند. اول این که ساختمان کلا برق نداشت و کورمال کورمال خودمان را به داخل ساختمان رساندیم و هر کدام یک فندک در دستمان بود برای رویت چهره طرف مقابل!
شما تصور کنید از این دوستمان گلاب به رویتان پرسیدیم: دستشویی کجاست؟ گفت: شرمنده! دستشویی هنوز تحویل داده نشده است، اما یک ساندویچی سر کوچه است که آشناست و هماهنگ کردیم برای استفاده از مستراح!
گفتیم: اینجا تلفن دارد؟
گفت: بله خدا رو شکر از نظر تلفن مشکلی نداریم، سر کوچه باجه هست و آن دست خیابان هم تا دو تا باجه کنار هم است.
گفتیم: حمام چی؟
گفت: فقط حمام را مشکل داریم، چون این اطراف هر چه حمام عمومی بود شهردای خراب کرده و یا صرافی شده یا کباب ترکی!