چهارشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۹۱

یادت گرامی ستارجان، ستارخان!


خواستم از تو بنویسم ولی دیدم که صدها بلاگر وطن دوست از تو گفتند و نوشته اند. خواستم از انسانیت تو بگویم دیدم ان قدر بزرگی که با وجود وضعیت نه چندان خوبتوبلاگ می نوشتی و خاموشی کارگران را فریاد می زدی، درست برخلاف بیشتر مردممیهن که هر روز خوار می شوند و برای از دست ندادن یک تکه نان سکوت پیشه می کنند و خود را به ندیدن می زنند، از این رو نیز نتوانستم سخنی از تو بگویم. باید از همه گفت، از همه آنهایی که در سال های گذشته مانند تو گفتند و نوشتند و گذارشان به زندان و شکنجه و حتا مرگ افتاد. آیا می توان به این مردم گرفت راه ستار و آنها را پیشه کنید؟

اما مگر همین مردم از کنار خون افسران ارتش و وزیران خدمتگزار حکومت سابق کهبی هیچ گناهی به دست جوخه های بیدادگاه های جمهوری اسلامی اعدام شدند به سادگیعبور نکردند! اعدام های دسته جمعی سال 67 چه؟نه تنها صدا از کسی در آن دوراندر نیامد بلکه این روزهانیز  طرح سوال از مسئولان نظام جمهوری اسلامی در اندوران از سوی برخی با حمله  و تخطئه روبرو می شود.
قتل تاجوانمردانه  دکتر شاپور بختیار را کجای این نوشته جای دهم؟ آیا در آن روزهامردم واکنشی به این رژیم آدمخوار نشان دادند؟ وقتی چندی پیش قاتل شاپور بختیارتوسط دولت فرانسه آزاد شد و به دامان جمهوری اسلامی چه کسی اعتراض کرد؟
نشستیم و دیدیم که قاتل فرزند خلف ایران زمین به تهران بازگشت و با  حلقه گل ولایت تکریم شد.!!
فریدون فرخزاد بهترین شومن ایران به دلیل اعتراض به خمینی و نشان دادن هویتواقعی او با خواندن رساله و نوشته های او مثله شد. واکنش ما؟ بازهم سکوت مرگبار.
ما همان ملتی هستیم که وقتی به دختران و پسرانمان تجاوز شد، به جای اعتراض،روزه سکوت پیشه کردیم و هر روز ذلیل تر شدیم و به جبران این عقده حقارت درسطح جهانی، خود را به پدر ایران زمین کوروش بزرگ وصل کردیم و دم از فرهنگپرافتخار ایران در هزاران سال پیش  زدیم ولی نام فرزندان مان را از میان اسامیعربی برگزیدیم  و فریاد  وامصیبتا بر آوردیم که چرا اعراب خلیج پارس را خلیج«عربی» می نامند!
ستار جان، یادت گرامی که ما در بلاد کفر و خارجه به یاد تو هستیم و راهت را ادامهمی دهیم البته در این میان چند گرفتاری کوچک داریم! ما همدیگر را قبول نداریم! ماخط کش در دست داریم و از صبح تا شب مشغول خط و خط کشی هستیم. ما سی وچهار سال است که مبارزه می کنیم ولی  برای اینکه نیروی مان را روی هم بگذاریماول باید ببینیم که رییس کیست و به قول معروف کت تن کیست! الکی که نیست برادر!ما طرفداران رژیم سابق اولین قربانی و اولین دشمن جمهوری اسلامی هستیم!  مابشینیم تا جمهوری خواهان رئیس شوند؟ ما خودمان می خواهیم یک کار بزرگ کنیم وبرای این کار بزرگ امضا و حمایت شاهزاده رضا پهلوی را هم گرفته ایم چند هزارامضای مجازی هم جمع کرده ایم. میدانی ستار جان ما می خواهیم یک کار ملی وبزرگ بکنیم. کی و چه وقت، نمی دانیم ولی مهم این است که ما می خواهیم کاری ملیو بزرگ انجام بدهیم. راستی، لطف کن و از دیار باقی منشور ما را امضا کن !
ستار جان، ما جمهوری خواهان هم عمری مبارزه کردیم تا رژیم پهلوی را سرنگونکنیم و به آزادی برسیم. حالا کمی زیاده روی کردیم و صدای دکتر بختیار را نشنیدیم. با این زیاده روی از چاله به چاه که نه، به ته دره سقوط کردیم  و یک جمهوری اسلامیبه مردم ایران هدیه کردیم. اما این که مهم نیست، مهم آن است که امروز همه عزم خودرا جزم کنیم تا مشروطه خواهان را بکوبیم مبادا که فردا، مردم ایران به نظام  پادشاهیرای داده وهمه  رشته های ما پنبه شود.
ستار جان،  ما کمونیست ها هم سخت به آرمان های مارکس، انگلس و لنین وفاداریم. عمری مبارزه کردیم و حزب توده را به وجود آوردیم که در انتها روسها نیش مان زدندو خائن شدیم. ولی امروز می خواهیم حکومت سوسیالیستی برپا کنیم و پرچم سرخ خودرا در ایران به اهتزاز در آوریم ولی دوست نداریم در کشورهای کمونیستی نظیر کوبا و کره شمالی و ویتنام و چین زندگی کنیم  و کشورهایی نظیر سوئد و نروژ و انگلیس و بلژیک و هلند و دانمارک را ترجیح می دهیم اگرچه سلطنتی هستند. شعار ما این است: حکومت سوسیالیستی حق مسلم ماست.
ستار جان، ما مجاهدین خلق این همه به صدام کمک کردیم و باج دادیم تا لطف کنند ومریم مهر تابان را به سلامت به تهران ببریم و جمهوری اسلامی مدل خودمان را بهمردم هدیه کنیم و در این راه هر روز با بقیه مخالفان جمهوری اسلامی می جنگیم.
ستار جان، حالا بابت نیروهای مختلف اپوزیسیون خیالت راحت باشد. ما شرمنده توهستیم که از آنچه  در عرف، «عِرقِ ملی» می نامند بهره ای نبرده ایم. مثل نداها وسهراب ها و باقی شهیدان راه آزادی نام تو را گرامی می داریم و عکس تو را به جایعکس خود در فضای مجازی قرار می دهیم! گاهی هم از نام ات سوء استفاده هایی می کنیم ولی راه ات را ادامه نمی دهیم! مگر از جانمان سیر شدیم؟ ما ملتی هستیم کهنشسته ایم آقای امریکا به ایران بیاید بر سر ما بمب بریزد و ما را از شرّ جمهوریاسلامی نجات دهد ولی خودمان حاضر نیستیم خطر کنیم. حالا اگر کشورمان هم تکهپاره شد چه باک! نانمان که قطع نشده، بیکار که نشده ایم، آب باریکه مان که قطع نشده! فقط نیروهای بیگانه آمده اند جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و حکومت خودشان را آورده اند و  تکه پاره های تن ایران ما را هم تقسیم کرده اند!
البته از انجایی که ما مردم مرده پرستی هستیم، در آن روز نام میدان و خیابان و یاکوچه بن بستی را به نام شما شهیدان نامگذاری خواهیم کردم  و شما را از فضایمجازی به فضای حقیقی منتقل کرده و در آینده با راننده تاکسی چانه می زنیم که تا ستاربهشتی چقدر می شود، و چشمان مجسمه تو (اگر یادمان باشد که بسازیم) نظاره گر ماخواهد بود.
این نهایت کاریست که ما می توانیم برایت انجام دهیم ستار جان، خوش به حالت کهرفتی و بهشتی شدی چون با اوضاعی که هم اکنون هست و خوابی که ما را برده یا باموشک بیگانگان بیدار می شویم یا با سازش جمهوری اسلامی و غرب که در ان حقوقبشر فراموش شده و ما هم به سرنوشت مردم کره شمالی دچار خواهیم شد.
ستار جان، اجازه بده سخن را به پایان برسانم، ماسک بر صورت زنم و به میان اینمردم بروم که جای من هم انجاست. تنها فرق من و امثال من با آنها در این است که ماحداقل جراتی برای گفتن همین حرف ها را داریم و گاهی از لاک خودمان بیرون میآییم،  دور هم جمع می شویم، درد دل می کنیم و درد دل دیگران را می شنویم و دوباره به میان همان اکثریت خاموش بر می گردیم.
یادت گرامی و روان ات شاد، ستار، ستار جان، ستارخان!
یزدان پرست