شاهزاده رضا پهلوی که مدتهاست برای گردآوردن ایرانیان مدافع دمکراسی زیر یک چتر گسترده فراگیر با هدف تحقق شرایطی که مردم در آن حق انتخابِ آزاد داشته باشند، تلاش می کند، در یک گفتگوی اختصاصی با کیهان لندن، توضیحات مفصلی درباره تشکیل شورای ملی و وظایف آن بیان کرد.
الاهه بقراط: شاهزاده رضای گرامی، مرسی از وقتی که در اختیار من گذاشتید برای یک گفتگوی کوتاه. اولین سؤال من در رابطه با شورای ملی هست چون به هر حال کنجکاویهای زیادی راجع به آن وجود دارد و به ویژه در مورد راه و روشی که در پیش گرفته و شاید یکی دو نکته نیز درباره تشکیلات شورای ملی.
ر.پ: قبل از سؤال دومتان، یک نکتهای را اشاره کردید که لازم میدانم مشخصتر بیان بکنم. بدانید که، لااقل تا آنجایی که من میدانم و افرادی که در این کار مشغول بودند را میشناسم، کسانی که به دنبال تشکیل این شورای ملی هستند به هیچ عنوان ادعای نمایندگی مردم را نمیکنند، فقط داوطلبانه عهدهدار وظیفه حمایت از یک کمپین برای رسیدن به شرایط انتخابات آزاد شدهاند. بنابراین ما در اینجا هیچ ادعای مشروعیت بر مبنای انتخابی بودن افراد نمیکنیم گرچه همچنان بر اساس اصول دمکراتیک، نحوه رسیدن به هر نوع تشکل و تقسیم بندی کار را بر مبنای خرد جمعی و تقسیم کار بر مبنای رأیگیری پیش میبریم و این را دوستان تا به حال به شکل شفاف پیش بردهاند و همه جلساتی که اتفاقا در این مورد بوده، ضبط شده است که یک روزی هموطنان ما بتوانند به گزارش اصلی کار دسترسی داشته باشند.
ر.پ: از دیدِ من بله.
ر.پ: ببینید، من خیلی واقع بینانه میتوانم به شما بگویم که الزاما مسافران یک قطار ممکن است در ایستگاه اول سوار نشوند! از حالا هم نمیتوانم برای شما پیش بینی بکنم که در ایستگاه بعدی چه کسانی ممکن است سوار بشوند، چه کسانی منتظرند نتیجهاش را ببینند، چه عدهای روی باورهای اصولی از ابتدا میآیند و وارد کار میشوند، چه عدهای روی یک سری محاسبات خودشان، به دنبال تشخیص و مصلحت خودشان را هستند، من فقط دارم به شما به شکل شفاف بیان میکنم که هدف از تشکیل این شورا، ارائه یک کمپین مبارزاتی تا زمان سرنگونی این رژیم هست تا بتوانیم به یک فضای آزاد سیاسی در کشور برسیم که در آن مرحله بتوانیم انتخابات آزاد برگزار بکنیم. و تا زمانی که این رژیم سرِ کار هست، چنین شرایطی وجود نخواهد داشت. اگر یک عدهای ترجیح میدهند در قالب همین نظام تلاش بکنند، خوب، این تصمیم آنهاست، گزینه آنهاست. این گزینه را ما به جامعه ایران تقدیم میکنیم، انتخاب و ضمانت اجرایی با خود مردم خواهد بود. حالا رهبری تشکلی، عقیدتی، حزبی و یا فردی اگر تشخیص بدهند که چنین شرایطی با بودن جمهوری اسلامی محتمل هست، بهتر است وقت خودشان را با حرفهای ما تلف نکنند و بروند به دنبال آن راه. منظور این است که هر کسی با من هم عقیده هست که باید این نظام سرنگون بشود تا بتوانیم به آن شرایط برسیم، راه ما این است و وقتمان را با دیگرانی که با ما هم عقیده نیستند، تلف نمیکنیم. نه به پر و پای کسی میپیچیم، نه به کسی تحمیل میکنیم، یا فحاشی میکنیم، راه خودمان را میرویم.
ر.پ: مقصودتان از قاطعانه چیست؟
ر.پ: بله، من قاطعیت را هم معنا با زورگویی نمیبینم. شما میتوانید قاطعانه یک حرکت دمکراتیک را انجام بدهید. مسئلهای که من میبینم بیشتر به این مفهوم هست که شما وقتی که اشاره میکنید به اینکه به چه شکلی کار تا به حال پیش رفته، ببینید، تمام فرصتهای ممکن را بایستی برای به بهترین شکل انجام شدن برنامه با تمام نیروهایی که صدالبته حسن نیت در این راه داشته باشند، بایستی فراهم بکنیم که، به قول معروف تمام جوانب امر را در نظر گرفته باشد. اما ضرورت زمانی هم مطرح است که از آن لحاظ نمیشود این بحث را تا ابد به اصطلاح کش داد. یک زمانی میرسد که به هر حال بایستی کار به مرحله اجرایی برسد. بنا بر این مسئله من بیشتر اشاره به این است که نیت این هست که تمام جوانب امر و تمام نقدهای سازندهای که ممکن است هم میهنان داشته باشند که اگر چیزی به فکرشان میرسد که شاید [قبلا] به فکر کسی نرسیده باشد، مطرح شود برای اینکه به بهترین وجهی این کار انجام شود. حتا پروتکل و نحوه انجام نشست این شورا چیزهایی است که به هر حال به شکل کاملا شفاف خواهد بود و خیلی هم خوشحال خواهیم بود که افراد این مسئله را در نظر بگیرند. اما با قاطعیت در جهت تشکیل این شورا داریم پیش میرویم و زمانش هم تا حدود زیادی مشخص شده عملا، و بنا بر این روی هوا نخواهد بود.
ر.پ: ممنون از شما، تا صحبت دیگرمان.
الاهه بقراط: شاهزاده رضای گرامی، مرسی از وقتی که در اختیار من گذاشتید برای یک گفتگوی کوتاه. اولین سؤال من در رابطه با شورای ملی هست چون به هر حال کنجکاویهای زیادی راجع به آن وجود دارد و به ویژه در مورد راه و روشی که در پیش گرفته و شاید یکی دو نکته نیز درباره تشکیلات شورای ملی.
اولین سؤالم این هست که با توجه به این که واقعیت پشتیبانی از چنین نهادی و از چنین اتحادی نه تازگیها بلکه از سالها پیش در جامعه ایران، و به ویژه در میان جوانان بسیار قوی هست، چه نیازی بوده که دست به یک کار کمپینی و جمع آوری امضا در فضای مجازی زده شود که حالا پنج هزار، شش هزار، ده هزار یا پنجاه هزارتا امضا جمع بشود، که مطلقا بیانگر آن واقعیت پشتیبانی مردم از چنین نهادی نخواهد بود.
رضا پهلوی: با تشکر از شما خانم بقراط برای فرصتی که به من دادید، در پاسخ به این اولین سؤالتان ابتدا این را بگویم که من اکنون شرایط را به وضعی میبینم که ما داریم راجع به فازهای مختلف یک فرآیند سیاسی که نهایتا منجر میشود به پایان دادن این حکومت جمهوری اسلامی و نهایتا به دست آوردن یک بدیل سیاسی متفاوت که حاکمیت مردم را تضمین بکند تا این یک آینده دمکراتیک واقعی را فراهم بکند. فازی که در حال حاضر در آن قرار گرفتیم، فاز مبارزه تا زمان سرنگونی این نظام هست و تمام فلسفه فکری که پشت سر ایده تشکیل یک شورا بوده، بیشتر یک شورایی است که تنها هدفش از نظر مقطعی و سیاسی، هدایت یک کمپین مبارزاتی است تا مرحله رسیدن به شرایط برگزاری انتخابات آزاد در کشورمان. و از آنجا که میگوییم و اعتقاد داریم که جمهوری اسلامی به هیچ وجه نه تنها داوطلبانه صحنه قدرت را ترک نخواهد کرد بلکه هرگز شرایطی که در آن بتوان انتخابات واقعا به مفهوم کلمه آزاد داشته باشیم را فراهم نخواهد آورد، به ناچار بایستی در فرای این نظام کشور را به چنین شرایطی برسانیم و بنا براین سرنگونی نظام یکی از هدفهای اصلی این مرحله است.
و اما در جایی که گفتید این خواستهی طبیعتا بسیار فراگیرِ جامعه ما هست به خصوص در نسل جوان، مسئله مشارکت به مفهوم امضا یا پشتیبانی به دلیل این نیست که ما بخواهیم از نظر کمیتی چیزی را ثابت بکنیم و یا ادعای مشروعیتی بر مبنای [این] شرکت بکنیم. بلکه بیشتر به قصد این هست که این حرکت که عملا یک فرآیند مردمی است، قشری است، از پایین به بالا و با مشارکت و درگیری و مالکیت جامعه شکل بگیرد و اصولا با یک تفکر خرد جمعی پیش برود و حتی المقدور در تمام این شرایط، داشتنِ نه تنها پشتیبانی بلکه نظر و نقد سازندهای که افراد ممکن است داشته باشند در نحوه عمل و کار. با این فلسفه کاری و بر مبنای خرد جمعی است که این کار تا به حال پیش رفته، و البته همان طور که لابد میدانید، در حال حاضر هنوز شورای ملی شکل نگرفته و به همین دلیل کمیته موقتی که در اصل، نمایندگان گروههایی که امضاکننده آن فراخوان بودند و الان ماههاست که روی مسائل مختلف کار میکنند تلاش می کنند در فرصتی هر چه زودتر اولین نشست و برگزاری اولین مجمع این شورا شکل بگیرد که از آن پس بتواند برنامههای خودش و تقسیمبندی کار را ارائه بدهد و این شورا از این کمپین حمایت بکند و در واقع اهرمی بشود برای اینکه هم میهنانمان که از درون کشور نمیتوانند این کار را مستقیما انجام بدهند، بتوانند متکی باشند به این وسیله در ارائه نظراتشان و بخصوص برای تعامل در سطح بینالمللی برای جلب همه همکاریها و حمایتهای ممکن از جامعه بینالمللی با این فرضیه اصلی که خیلی فراتر از استفاده از اهرمهای تحریم، یک عامل حمایت مستقیمتری از نیروهای آزادیخواه جامعه در درون و خارج از کشور امکان پذیر بشود.
در واقع قصد اصلی در این مرحله همین بوده، و تنها هویت، ماهیت و هدفِ مرحلهای که در آن هستیم، تا آن روزی است که مردم ایران بتوانند آزادانه نمایندگان خودشان را انتخاب بکنند که وارد پروسه آن فاز انتقالی بشویم که از یک طرف مجلس مؤسسان و تمام زمینهسازیهای به اصطلاح تحزب و تشکیلات دیگر پیش میآید که فراتر از حیطه مسئولیت این شورا میرود و بایستی آن وقت دیگرانی که در صحنه سیاسی در داخل و خارج فعال هستند، بیایند و پاسخگوی آن فاز بشوند. بنا بر این در این فاز، کار بر این مبنا پیش رفته و تا به حال ادامه دارد.
ا.ب: بله، ولی سؤال من در رابطه با جمع آوری امضا در اینترنت بود. این کار اساسا چه فایدهای داشت، و یا هنوز دارد، فکر میکنم هنوز هم ادامه دارد، در شرایطی که اولا مردم ایران به آن شکل گسترده به اینترنت دسترسی ندارند و به راحتی نمیتوانند اظهار نظر و یا مشارکت بکنند در جمعآوری امضا، و از سوی دیگر، همان طور که گفتم، پشتیبانی واقعی در عالم واقعیت به مراتب گستردهتر از این فضای مجازی هست. این امضا جمع کردن چه سود و فلسفهای داشت؟
ر.پ: ببینید، فکر نمیکنم برای کسی سؤالی پیش بیاید چون خیلی نهضتها، جریانات، فعالیتهایی بوده که به هر حال محدود به تعداد امضاهایی که جمع کردند، نیست. چون خواست جامعه ما چه در باب حقوق بشر، چه در باب دمکراسی و چه در باب برابری و خیلی چیزهای دیگر در تمام این سالها انواع و اقسام تلاشها و فعالیتها بوده که مسلما اگر تعدادی آمدند و شرکت کردند و یا حمایت بارز کردند، نمودار به اصطلاح از نظر آماری کاملِ کل جامعه ایران نیست.
اگر شما امروز در ایران فضای آزاد سیاسی میداشتید که هر شهروند ایرانی میتوانست در این مورد آزادانه و به شکل بارز اظهار نظر بکند، مسلم بدانید که این ارقام خیلی وسیعتر و بزرگتر میشد. در هر حال، این ایده که پشتیبانی خودشان را به شکل امضا نشان بدهند، بیشتر برای مشخص شدن حقانیت یک کار و مقبولیت یک کار هست تا اندازهگیری میزان پشتیبانی به مفهومی که بگوییم درصدی از جامعه آمده و حالا اگر مثلا ده هزار امضا جمع بکنید، یک معنی دارد و اگر یک میلیون امضا جمع بکنید، معنای دیگری پیدا میکند! ما داریم میگوییم در واقع کاری که میکنیم تقریبا میشود گفت نود درصد از جامعه ایران که اصلا عملا خارج از این سیستم زندگی میکنند و جزو ناخودیها از دید رژیم به حساب میآیند، در واقع آنجا هستند ولی خوب، چه جور میخواهید شما این را نشان بدهید در حالی که شما نمیتوانید این را در درون کشور اندازهگیری بکنید. بنابراین هدف در واقع ادعای حقانیت بر مبنای استاتیستیک [آمار] نیست ولی اشارهای است از این که این پشتیبانی به هر حال هست و هر کس که میخواهد در این مسئله حامی باشد و یا شرکت بکند، از این طریق میتواند نه تنها پشتیبانی، بلکه آمادگی خودش را برای شرکت یا همکاری ارائه بدهد و من خوشحال هستم که اتفاقا بیشتر امضاکنندگان و پشتیبانان این کار در درون کشور هستند و بسیاری با هویت حقیقی و بعضیها حتا با هویت مستعار اما به عنوان کسانی که از داخل خود این سیستم هستند دارند از هم اکنون اعلام آمادگیِ همکاری میکنند و این به نظر من کلی ارزشمند هست و از این جهت، بسیار این مسائل را جدی میگیریم.
ا.ب: بله، درست است. من هم همان طور که گفتم، معتقد هستم که از سالها پیش چنین پشتیبانی نسبت به چنین حرکتی وجود دارد، ولی با این همه، به نظر من، این روش کار کمپینی و جمعآوری امضا که مطلقا بیانگر آن پشتیبانی واقعی نیست، به هر حال، برای من سؤال بوده و همچنان هست.
برگردیم به پرسش دیگری درباره احزاب و سازمانهای سیاسی عملا موجود، چه در ایران و چه در خارج کشور. چرا به هر حال، از جانب شما یا از جانب کمیته هماهنگی با اسم و رسم مسؤولیت این احزاب، همان طور که گفتم، چه از داخل ایران، از قانونی و نیمه قانونی تا غیرقانونی و چه در خارج کشور، خطاب نمیشوند که موضع خودشان را صریحا نسبت به چنین حرکتی و نسبت به برعهده گرفتن مسؤولیت در شرایط حساس کنونی، که حتا خود رژیم هم به آن اعتراف میکند، ابراز کنند. برای اینکه این نهاد ملی، شورای ملی و یا این کمیته هماهنگی که به هر حال وظیفهای را در حال حاضر بر عهده گرفته است، بار مسؤولیت را، بار مسؤولیت پاسخ آنها را، که ممکن است آری یا نه باشد، بر دوش خود آنها بگذارد و به مردم بگوید ما با اینها نه در به اصطلاح ارتباطات غیر رسانهای بلکه در یک فراخوان، با اسم و رسم، سازمان مجاهدین، حزب توده، حزب مشارکت اسلامی، نهضت آزادی، و همه اینهایی که وجود دارند، فراخوانی دادیم که اینها برای شرکت در این اتحاد گستردهای که ما داریم برایش تلاش میکنیم، یک نماینده، دو نماینده، و غیره بفرستند، چون موضوع بر سر میهن مشترک همه ماست. چرا چنین اقدامی انجام نمیشود؟ آیا اقدام درستی نیست؟ اقدام سادهتری برای اینکه به جامعه هم نشان داده بشود هر کسی تا چه حد حاضر است همراهی بکند، مثبت به نظر نمیآید؟
این یک موضوع، و در ارتباط با سؤال بعدی شما، ببینید، در این روندی که تقریبا میشود گفت حدود یک سال و نیم پیش آغاز شد تا به اینجا رسیدیم، قبل از اینکه حتا این فراخوان انتشار پیدا بکند، در موارد بسیاری با شرکت و اظهار نظر بسیاری از نیروها و یا افراد که بعضی از آنها در کار وارد شدند و امضا کردند و بعضی نیز نکردند، این نظرخواهیها شده بود، و به تمام سازمانها و شخصیتها دعوتنامهای ارسال شد که بعضیها پاسخ دادند و بعضیها ندادند. حالا گزارش دقیق آن و جزئیاتاش را میتوانید از مسؤلان کمیته موقت بپرسید که به شما پاسخ خواهند داد.
خود من، به هر حال قبل از آنکه فراخوان شورای ملی ارائه داده شود، به طور جامعتری باز مجددا به خاطر ضرورت و شرایط عینی، دعوت خودم را از تمام و کلیه کنشگران سیاسی مدنی به عمل آوردم که در این قبال غفلت نکنند و بخصوص با این انگیزه که یکی از نگرانیهای همچنان موجود من، این است که خدای نکرده، وضعیتی پیش نیاید که شرایط بحرانی کشور و سیاست کنونی رژیم کار را بکشاند به جای باریک و برسیم به یک مرحله درگیریها و گرفتاریهایی که میتواند بر مبنای حمله نظامی به کشور و خیلی گرفتاریهای دیگری که پشت سرش میآید، بلکه گزینه دیگری هم در صحنه موجود باشد، هم از دیدِ مردم ایران و هم از دید جامعه بینالمللی. بنا بر این در شرایط فعلی مسئله کاملا روشن است. عدهای هستند که متأسفانه همچنان در قالب و چهارچوب موجود این حکومت به دنبال یک نوع تغییراتی هستند و یک عدهای مثل بنده، معتقد هستیم که تا این نظام سرِ کار هست، به جایی نمیرسیم و این نظام بایستی از بین برود و به جایش یک نظام مردمی بیاید و آن فقط در گروی این هست که ما بتوانیم این را نهایتا به عهده مردم ایران بسپاریم و از آنجایی که رژیم داوطلبانه کنار نمیرود، به همین دلیل بایستی دقیقا در این فاز از مبارزه جهت فروپاشی نظام تلاش کرد. بنا بر این هر تشکل و سازمان سیاسی که هم عقیده هست با این که این نظام بایست از بین برود، میتواند در این راستا در اینجا فعال باشند و همکاری بکنند که این مسئله را بتوان پیش برد.
ا.ب: یعنی شما معتقدید که هم در آن فراخوانی که خود شما یکی دو روز پیش از انتشار منشور پیشنهادی شورای ملی دادید، و هم توسط همین کمیته موقت هماهنگی در واقع این احزاب و گروههای عملا موجود در ایران و در خارج کشور ، مورد خطاب قرار گرفتهاند؟ منظورتان این هست؟
ا.ب: این احتمالا آخرین سؤال من است، بستگی به پاسخ شما دارد که آیا پرسش دیگری هم مطرح بشود یا نه، آخرین پرسش من این هست که اگر در روند شکلگیری این نهاد ملی، در پایان، با وجود تمام این تذکرهایی که به احزاب و گروهها و روشنفکران و کارشناسان و غیره داده میشود، نهایتا به این نتیجه برسد، یا در این نقطه قرار گرفته شود که بخشی از این نیروها، و چه بسا بخش مهمی از این نیروها، در این نهاد ملی، در این شورای ملی، حضور نداشته باشند، شما چه ارزیابی خواهید داشت؟
ببینید، ما به یک مرحلهای از بلوغ سیاسی رسیدیم که مردم ایران صغیر نیستند که وارد این بازیها یا این نوع به اصطلاح جوّسازیها بشوند. صورت مسئله خیلی واضح است و من اعتقاد عمیق دارم بر مبنای دادههایی که هم روی تشخیص و هم روی آگاهی مستقیم از خواست قشرهای مختلف جامعهمان که چه میخواهند و سالهاست دارند لطمه میببیند، این نظر را دنبال و پیشنهاد کردم. نمیگویم این فقط نظر خودم هست ولی میدانم که خواست اکثریت جامعه ما، علی الخصوص نسل امروزی جوانان کشور این هست و بنا بر این باید یک کاری کرد که توانمندی جامعه به آن حدی برسد که بتوانند عملا یک چنین کمپینی را به دست بگیرند و اداره بکنند.
برای این کار باید یک مرکزیتی به وجود بیاید که بهترین اندیشهها در یک جا بررسی بشود و، باز تکرار میکنم، بر مبنای خرد جمعی، بهترین راهها اتخاذ بشود که کار را بتواند در ابعاد مختلف تقسیم کرد. ثانیا، ما داوطلبانه داریم به هم میهنمانمان میگوییم که هیچ ادعای این را نمیکنیم که اولا هر چه که پیشنهاد میکنیم مثل آیه قرآن غیرقابل بحث هست بلکه اتفاقا دعوت میکنیم که هر نظری، هر انتقادی، هر پیشنهاد سازندهای که دارند، در تمام فازها حتما ارائه بدهند چون ما عاشق نظر خودمان که نیستیم، برعکس! طالب هر نوع نقد سازندهای هستیم. به شرطی که یک عدهای با قصد همکاری و پیشبرد این هدف بیایند نه اینکه بخواهند موازیسازی بکنند، جوّسازی بکنند و با هتاکی و تخطئه، درست آب را به آسیاب جمهوری اسلامی بریزند، صرف نظر از عملکرد خود رژیم که با عوامل نفوذیاش دارد سعی میکند به هر تقدیری این برنامهها را به هم بریزد.
بهترین نمودار اینکه این حرکت حقانیت دارد در اینجاست که بزرگترین نگرانی رژیم دقیقا تشکیل چنین شورایی است و تمام توش و توان رژیم به کار گرفته شده که به هر عنوانی که شده این را به هم بریزند و من این را به عنوان یک علامت موفقیت میبینم که اثبات میکند که اگر جمهوری اسلامی باکیاش نبود، به خودش زحمت این کار را نمیداد. پس حتما ترسیده که این کار را میکند و حتما مردم ایران در اکثریت خواهان این هستند. اما چگونه پیش برود، بستگی خواهد داشت به مشارکت شفاف و با مسئولیتی که از همه در این راه خواسته شده. این واقعا یک کار مردمی است بر پایه حرکتی که قشری است و از پایین به بالا ساخته میشود نه یک حرکت الیتی [نخبه گرایانه] که یک عده از بالا به پایین بخواهند همه چیز را بسازند، بدون نظر و مشارکت مردم. دست کم، یک مقدار از فلسفه کار هم این بوده که من شخصا به آن اعتقاد دارم منتها انتخاب و تصمیم با دیگران است. بنده اینجا نه تصمیمگیر هستم، نه حکم دهنده هستم و نه مسئولش. من فقط نظرات خودم را در اختیار دوستان و هم میهنان قرار میدهم، نهایتا بین خودشان باید شور و مشورت بکنند و تصمیمات خودشان را بگیرند ولی من تا آنجا که در توان و جانم هست، حمایت و پشتیبانی خواهم کرد و هر کمکی که از دستم بر بیاید در این راه انجام خواهم داد.
ا.ب: با وجود این، فکر نمیکنید که گاهی چه شما چه کمیته هماهنگی و چه آن شورایی که به هر حال قرار است تشکیل شود، حتا بر اساس نظرات دمکراتیک و اصول دمکراسی که هم شده باشد، باید، به ویژه با توجه به شرایط کنونی، قاطعانهتر عمل بکند؟
ا.ب: اگر بخواهم صریحتر توضیح بدهم، انتقاد من به کار کمپینی کمیته هماهنگی و جمعآوری امضا، به این دلیل بود که یک مقدار تودهگرایی و به لفظ فرهنگ سیاسی، پوپولیسم، به نظرم در آن هست. قاطعانه، از این نظر که بر سر یک سری از اصول که اتفاقا اصول دمکراتیک هم هست، باید قاطعانهتر وارد عمل شد و قاطعانهتر مسائل را مطرح کرد و قاطعانهتر روی اصول ایستاد و راه ارائه داد. قاطعانه، از نظر حذف و سرکوب دیگری، قطعا منظورم نیست. قاطعانه در راهی که در پیش گرفته شده و فرصت کمی، واقعا بسیار کم، برایش هست که بتوان یک اتحاد فراگیری را جمع و جور کرد و آن را به مردم، به جامعه جهانی و به خود جمهوری اسلامی ارائه داد.
این را قاطعانه میتوانم به شما بگویم که این نظر و تصمیم این جمع بود و هست با پشتیبانی دوستانی که علاقمند بودند این کار را پیش ببرند. و همچنان معتقد هستیم که ممکن است بعضی جریانات که الزاما امضایشان را در این کار نگذاشتند، و منتقد این کار هستند، احتمالا در قدمهای بعدی موضع خودشان را نمایان بکنند. به هر حال شما میدانید هیچ حرکتی در سیاست نیست که شما بتوانید صد در صد آرا را در یک عملکرد داشته باشید. ولی هدف این هست که حداکثر آرای ممکن را بتوانیم داشته باشیم که در هر زمان کاری که انجام میدهیم در جهت خواست جامعه باشد نه یک چیزی که برخلاف خواست جامعه هست. و آنجاست که معیار تشخیص و مبنای حقانیت یک حرکت بر مبنای پشتیبانی از نیروهای درون کشور خواهد بود. بنابراین مسئله پوپولیسم نیست. و اتفاقا به شما بگویم، همین یکی از دلایل عمدهای است که اکثریت هممیهنانمان از درون مملکت عکسالعمل نشان دادند.
بعد این را هم بالاخص به شما بگویم، بیشترین عکسالعملی که از شخصیتهای سیاسی و خارجی دولتهای مختلف تا به این لحظه گرفتم، دقیقا این بود که برای بار اول مجموعه کاملا جدیدی ارائه شده و اصلا اسامی و هویت افراد کاملا متفاوت هست از شخصیتها و گروهها و یا کسانی که قبلا میشنیدیم که به اصطلاح معروف به عنوان اپوزیسیون ایران شناسایی شده بودند و خود این علامت این هست که مسئله این نیست که بخواهیم کنارهگیری یک گروهی را جستجو کنیم و در جهتِ به قول شما پوپولیستی باشد، نه. ولی ما نمیتوانیم بگوییم که حرکت اگر میخواهد پایه مردمی داشته باشد، بایستی مردم در آن احساس مشارکت و حضور داشته باشند ولی بعد یک تعداد جمع بسته ابتدا به ساکن به شکل خودمحور بخواهند خودشان را به عنوان نمایندگان فکری مردم ارائه بدهند و بگویند ما هستیم که بایستی استراتژی و بدنه این ساختار را ارائه بدهیم. من به آن راه اعتقاد ندارم. بنابراین بایستی جنبههای مردمی و دمکراتیک رعایت بشود و این به مفهوم این نیست که در این کار قاطعیتی نیست.
در هر صورت فکر میکنم این راه را شما عملا در قدمهایی که دارد برداشته میشود مشاهده میکنید. فلسفه نهایی را هم بگویم. یکی از فلسفههایی که همیشه در جستجویش بودیم که بیشترین مشارکت ممکن به وجود بیاید، این است که بر خلاف خیلی از حرکتها که عملا یک مبنای حذف کردن را دنبال میکنند، ما همیشه با فلسفه تا حداکثر ممکن شرکت دادن پیش رفتیم. و اگر کسانی از این حرکت حذف میشوند، عملکرد و برخورد خودشان هست که باعث حذفشان میشود نه اینکه یک عدهای اینجا تصمیم میگیرند که چه کسی حق دارد شرکت داشته باشد یا نداشته باشد. این را هم به انظار عمومی به شکل شفاف ارائه میدهیم، و آن دیگر تشخیص جامعه و قضاوت هم میهنانمان خواهد بود که نحوه عمل آیا این مسئله را ثابت میکند یا مثل خیلی ادعاهایی است که دیگران هم میکنند ولی در عمل خلافش را انجام میدهند. این را دیگر به عهده قضاوت عمومی خواهیم گذاشت.
ا.ب: با سپاس از شما شاهزاده رضا پهلوی برای این گفتگو.