دوشنبه، دی ۱۱، ۱۳۹۱

آیا اگر ستار بهشتی همین امروز زنده می شد رژیم مجدداً با او چنین رفتار و برخوردی را داشت؟

آیا اگر ستار بهشتی همین امروز زنده می شد رژیم حاکم بر ایران مجدداً با او چنین رفتاری داشت؟ این سئوالی است که امروز با آن از خواب پریدم، فوری به کامپیوتر خود مراجعه کردم و لازم دیدم مجدد تمام مسائل مربوط به مرگ ستار را مرور نمایم، تنها با تایپ کلمه دوم اسم ستار یعنی حرف ست نام او فضای هزاران هزار صفحه از گوگل را تسخیر نمود و این نکته ای بود که تا بحال به آن توجه نکرده بودم! با مروری کوتاه به نتایج جالبی پی بردم که شاید در پاسخ به سئوال فوق کمک بزرگی باشد، البته هر کسی بسته به اندیشه و موقعیت خویش می تواند پاسخی به این سئوال دهد، اما دوست دارم پاسخ مسئولین جمهوری اسلامی خصوصاً افرادی که در این متن از آنها نامی برده می شود را بدانم.
این سئوال در حقیقت برآمده از مشغولیت فکری من می باشد در رابطه با سئوالی که جدیداً در صفحه فیس بوک آقای رضارشید پور مطرح شده در خصوص سنجش میزان محبوبیت شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و پاسخ بینندگان به آن و شاید هم به دلیل سکوت و اختناق مرگباری باشد که بر فضای ایران حاکم شده ولی هر چه هست لازم دیدم در این ساعات پایانی سال میلادی ۲۰۱۲این سئوال مطرح شود و سعی بر آن داشتم که به یک جمع بندی وضعیت حقوق بشری در ایران پس از مرگ ستار بهشتی  بر اساس آمار منتشره بپردازم. همینطور که متذکر شدم هزاران مقاله،مطلب و دل نوشته در خصوص مرگ ستار نگاشته شده و خواهد شد اما من با نگاهی متفاوت به آنچه که تا کنون بوده خواسته ام نظر متفکران و محققان مسائل حقوق بشری ایران را از این دریچه جلب نمایم بلکه راه های گریز عوامل و مسببان اصلی این گونه رفتارها در رژیم مسدودتر گردد و کمتر شاهد اینگونه برخوردهای غیر انسانی باشیم. امیدوارم کم و کاستی ها را بر من ببخشید.
* ستار بهشتی جوان ۳۵ ساله و کارگری که سرپرست خانواده هم بود و اوقات فراغت خویش را با وبلاگ نویسی و فعالیت در فضای مجازی و فیس بوک می گذراند و سعی بر آن داشت که معضلات و مشکلات جامعه خود را به نوعی بیان نماید. وی در ۸ آبان ماه در آخرین پست خود می نویسد که: دیروز بنده را تهدید کردند: به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی بندی، وراجی زیاد می کنی، شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد،بدون نام و نشان! بدون اینکه کسی بداند چه بر سر شما آمده! به نظر من این چند جمله کوتاه باید از طرف اساتید و کارشناسان امر مورد بررسی و موشکافی دقیق تری قرار گیرد چون شخصی که اینگونه ستار را تهدید کرده همان شخصی است که مسئول بازداشت و مرگ او نیز هست. در همین چند جمله کوتاه تهدید آمیز نویسنده مشخص کرده که از شرایط و موقعیت اجتماعی و زندگی ستار باخبر است و می داند که وی از چه قشری از جامعه است و خبر داده که چه نقشه ای برای ستار دارد و اگر این متن تهدید آمیز را در کنار نگرانی که ستار در زندان قبل از انتقالش داشته و بیان نموده که اینها قصد کشتن مرا دارند، قرار دهیم متوجه یک برنامه مشخص و منظم برای قتل می شویم آنهم توسط پلیس فتا( پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات)! بله؛ ستار بهشتی در ۹ آبان ماه سال جاری به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر می شود و در ۱۳ آبان ماه به خانواده اش خبر داده می شود که جنازه او را از پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرند، اما ببینیم در بازداشتگاه پلیس ایران با او چه برخوردی شد که به مرگ او انجامید و چرا؟! او که هر چه در اندیشه و عقیده داشت و می دانست در وبلاگش بیان کرده بود پس دیگر چه لزومی به  فشار و اعمال وحشیانه بوده آنهم تا این درجه که:« انگشتان دست و پایش را بشکنند، دستانش را به صورت قپانی بسته و از سقف آویزانش کنند( جوجه اش کنند) با لگد به بیضه هایش ضربه زنند که متلاشی شود و زیر آن شعله آتش روشن کنند، با لگد به سر و گردنش ضربه زنند تا حدی که سرش فرو رفتگی بزرگی پیدا کند، کنار زانوی راستش را با دریل سوراخ نمایند، آنقدر در صورتش کشیده زنند که باد کرده باشد و دهها مورد دیگر که فقط بازجوهای او می دانند و خودش. تازه فشارهای روحی و روانی و فحاشی ها که جای خود دارند.» این را باید به پیشگاه معزز و بزرگ روشنفکرانی که انقلاب ۵۷ را باعث شدند تبریک گفت که بانی چنین سیستمی شدند!
می خواهم این را از دکتر ولایتی که عمری در راستای تحقق اهداف این سیستم مجاهدتها کردند بپرسم چون ایشان گویی دکتر هستند!
_"آقای دکتر ولایتی" به نظر شما اگر این اعمال وحشیانه روی هر انسانی انجام گیرد او می تواند زنده بماند!
_ این سئوال را به شکلی دیگر از "حاج آقا غلامحسین محسنی اژه ای دادستان کل کشور" می پرسم:
 اینطور که از اسمتان پیداست غلام حسین هم که هستید آیا واقعاً امام حسین چنین غلامانی می خواهد که چشم بر ظلم آشکار ببندند؟ شما که در آن جایگاه قرار گرفته اید و بیان می کنید که پلیس اعلام نموده در روز ۱۳ آبان ماه برای ستار غذا بردیم اما فهمیدیم که او فوت نموده است، آیا انسانی که آن اعمال رویش انجام گرفته اصلاً توان غذا خوردن داشته است؟ 
_اما "جناب منصور حقیقت پور نایب رئیس کمسیون امنیت ملی مجلس" شما که ذوب شده در ولایت آقا هستید! از شما کسی توقع بیش از این هم ندارد که اعلام می کنید در خصوص قتل ستار بهشتی مساله به گونه ای نیست که از سوی کمسیون نیاز به ورود باشد! چون اصلاً این قتلها برای ایجاد امنیت نظام و ولایت و آقا باید صورت بگیرد. امنیت ملی یعنی امنیت آقا ولا غیر و شما با بیان این حرف بر آن صحه گذاشتید چون اگر غیر از این بود و در پلیس هر مملکتی این اتفاق می افتاد اینگونه که شما برخورد کردید عمل نمی شد دست آخر هم دیدید که چهار روز بعد ريیس مربوطه شما،"علاءالدین بروجردی" همانی که از شما کمی بیشتر در ولایت ذوب شده و دستمالش هم بهتر است، گفت: پیگیری مرگ این وبلاگ نویس به کمسیون امنیت ملی مجلس واگذار شده.
_اما سئوال من از شما جناب بروجردی این است خود بیان کردید که مرگ وبلاگ نویس! آیا شما عمری رابه پای نظامی هدر دادید برای اینکه به اینجا برسید که در آن یک وبلاگ نویس را با آن وضع فجیع در اداره پلیسش به قتل برسانند؟
_آیا شما یا نمایندگانتان کور بودید که آنهمه آثار شکنجه را بر بدن ستار ندیدید؟ و آیا نباید از پزشکی قانونی قبل از ورود به جلسه گزارشی می گرفتید؟
 بهتر است به پیشگاه رهبرتان هم توضیح دهید که پس در آن سمتی که هستید چه غلطی می کردید و چرا پس از گذشت ۵ روز از این واقعه لااقل حرف هایتان را با زیر دستانتان هماهنگ نکرده بودید؟شما چگونه امنیت آقا را حفظ می کنید!
_و اما شما "جناب سردار احمد رضا رادان" بهتر نیست این لقب خطرناک را از اول نامتان حذف کنید؟! شاید در پایان ماموریتتان این لقب را به شما خوراندند اما حالا که بیشتر این جوانان شجاع میهن هستند که سر دارها هستند؛ شما بهتر است بگذارید ته دار، به نظر که این بیشتر برازنده شماست آخر پس از گذشت ده روز از فوت ستار بهشتی ابراز کمالات فرمودید و گفتید: پلیس از درگذشت ستار بهشتی متاسف است و اگر قصوری صورت گرفته باشد با متخلفان برخورد قاطع خواهد شد!
*مردک من از تو و امثال تو آنقدر سئوال و گله دارم که نمی دانم از کجا شروع کنم ولی سعی می کنم خود را کنترل نمایم و به چند سئوال بسنده نمایم شاید بقیه را در وقتی دیگر بیان کردم.
_اما سئوال من از شما "جناب احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران" این است که: چرا باید اصلاً در پلیس یک چنین فاجعه ای رخ دهد؟ و تازه شما بیان کنی اگر قصوری صورت گرفته باشد! یعنی شما بعنوان مسئول امنیت جامعه تا این حد باید از اقدامات زیر دستان خود و درون سیستم خود بی اطلاع باشید؟!
_در همان لحظه اول که این خبر را شنیدید چرا استعفا ندادید؟ پست و میز و قدرت خیلی برایتان ارزش دارد؟
در این مسئله هرچه پیش می رویم شاهد بالا رفتن نمودار درجه ذوب حضرات در ولایت آقا بیشتر هستیم ! این هم از برکات انقلاب اسلامی ناب محمدی از دسته ولایی آن است.
به آقای" عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران" می رسیم شخصی که خلوص ذوبش در ولایت از پیشانیش دارد به بیرون می جهد، ایشان به قول خودشان به امت اسلامی بالاخره خبر خوش می دهند که در ارتباط با این پرونده چند نفر بازداشت شده اند که در میان ایشان چند تن از بازجوهای ستار بهشتی نیز هستند
در وهله اول این نشان از این می دهد که یک سیستم منظم و پیچیده برای قتل در اداره پلیس ایران وجود دارد و دوم اینکه حکومت با عظمت و قدرتمند جمهوری اسلامی که برای اداره دنیا نقشه می کشد و هزینه می کند ولی تاب تحمل یک کارگر ساده وبلاگ نویس را ندارد و مجبور می شود برای دستگیری او از چندین و چند مامور و متخصص و قاتل استفاده نماید.
_ سئوال من از شما این است که : پس شما تایید می کنید که بازجوها عاملان قتل ستار بهشتی هستند و اینکه از یک متهم چندین بازجو به طور مستمر و بی وقفه بازجویی می نمایند و اینکه در سیستم شما مامورین مجازند برای رسیدن به منظور خودشان از بکار بردن انواع و اقسام روشها، برخودها و اعمال ضد بشری بر روی متهم استفاده کنند؟
_و شما "جناب آیت الله صادق لاریجانی ریاست قوه قضایه" یا به قولی قاضی القضات رژیم، شما خوب می دانید که در نظام شما اگر و مگری وجود ندارد که بخواهید تازه آن را هم اثبات نمایید. سر همه چیز هم که دست خودتان است و به هر طرف که خواستید می گردانید پس لطفاً اذهان مبارک را برای این مسايل مشوش نفرمایید و دودتان را بگیرید این برای شما بهتر است! فقط به خودتان زحمت داده و پاسخ این سئوال مرا بدهید که:
_ در سیستم قضایی که شما ریاست آن را بر عهده دارید آیا این خلاف و غیر قانونی نیست که پلیس فتا بدون دستور قضایی ستار بهشتی را چند روز در بازداشت خود نگهداری نماید و در نهایت او در آنجا به شهادت برسانند؟ 
حضرات و علما و دانشمندان کمسیون امنیت ملی مجلس هم که پس از گذشت ۱۲ روز خیلی به خودشان زور آوردند و بند از بندشان داشت پاره می شد بالاخره گزارشی بیرون دادند در ۲۸۰ کلمه و ۴ بند که آنهم پر بود از تناقضات و اشتباهات فراوان که مجبور شدند اصلاحیه ای به آن زمیمه نمایند!
_ و اما می رسیم به "جناب دکتر احمد شجاعی ريیس سازمان پزشکی قانونی" رژیم که در نظر اول انسان را یاد پزشک احمد احمدی یا همان پزشک احمدی معروف میاندازد, ولی با چند تفاوت فاحش:
اول که پزشک احمدی تنها طبیب مخصوص زندان قصر بود اما جناب دکتر احمد شجاعی رییس کل هستند...
دوم که پزشک احمدی به قول شما متمدنان حکومت جمهوری اسلامی، پزشک زمان رضا شاه دیکتاتور و قلدر بوده که اگر نمی خواسته فرامین را اجرا کند خودش به سرنوشت قربانیانش دچار می شده.
 اما شما جناب دکتر احمد شجاعی که در زمان عدل علی دارید زندگی می کنید! پس شما چرا؟
سوم اینکه پزشک احمدی  نامش هراس انگیز و وحشت آورش برای رجال  سیاسی بود که نکند پایشان بلغزد اما شما چه؟ شما نیز اینگونه هستید یا اینکه بیشتر بی نوایان بی نام و نشان را می ترسانید؟
 چهارم اینکه برعکس نام هراس انگیزش، پزشک احمدی  چهره ای آراسته، آرام و متین داشت در صورتی که شما بیشتر شبیه جانیان آدمکشی هستید که چهره نخراشیده و نتراشیده دارند!
بهتر است سری به عکسهای روز اولی بزنید که برای این سمت انتخاب شدید آنها  گویاترند. 
و پنجم اینکه: پزشک احمدی را با هیملر یا لاورنتی بریا، ريیس پلیس مخفی سیاسی و امنیتی کشورهای آلمان و روسیه شوروی در قبل و بعد از جنگ جهانی دوم مقایسه نموده اند در صورتی که در دادگاه او متهم به قتل پنج تن بود، ولی من نمی دانم آینده گان شما را با چه کسانی در تاریخ مقایسه خواهند نمود و اینکه تا چه میزان در خون جوانان وطن مقصرید!
_اما من یک سئوال از شما دارم و آن اینکه: شما هفده روز پس از فوت ستار اعلام می کنید که نتایج آزمایشات طی روزهای آینده اعلام می شود و اینکه از نظر شما این فرد به مرگ طبیعی مرده است! چرا؟
_ شما که به اصطلاح یک پزشک هستید اگر شکنجه هایی را که بر روی ستار بهشتی انجام داده اند روی شما انجام می دادند باز هم به مرگ طبیعی می مردید؟!
_دکتر احمد شجاعی شما در نظام مقدس اسلامیتان از چه شخصی یا مسئولی دستور می گیرید که در یکم آذرماه اعلام می کنید: بررسی علت مرگ ستار بهشتی به پایان رسیده اما اجازه انتشار ندارید؟ و چرا؟  
*اما می رسیم به "سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی،" سرداری از جنس بسیج و میوه درخت ولایت فقیه وقیه شنیع* این یکی دیگر وصفش ناگفتنی است از کمالاتش و فضایلش می توان به طرح ارتقاع امنیت اجتماعی و بازداشتگاه نامیمون کهریزک و کشتارها در سیستان و بلوچستان و زنان باتوم به دست و پلیس موبایل و پلیس اقتصادی و جستجوی خانه به خانه برای جمع آوری ماهواره ها و خارج کردن مشاعات ساختمان از حریم خصوصی را نام برد...
زمانی که بقیه آقایان ذوب در ولایت می شوند خوب ایشان هم ثمره و میوه آن درخت نامبارک هستند! من با ایشان به دلیل اقدامات ضد حقوق بشری و ضد ایرانی وانسانی که مرتکب شده زیاد کار دارم و سئوالات بی شماری هست که ایشان باید پاسخ دهند اما به این سوالات بسنده می کنم که:
_ چرا شما بجای اینکه خود استعفا دهید سرهنگ محمد حسن شکریان را از کار برکنار می کنید؟
_ آیا اتهاماتی که به او وارد نموده اید اول به شخص خود شما وارد نیست؟ (قصور و ضعف در نظارت کافی بر عملکرد پرسنل تحت امر و روند رسیدگی پرونده ستار بهشتی
_آیا چه کسی می توانست به غیر از شما مقصر شناخته شود؟
_ شما از زمان روی کار آمدنتان برای بوجود آوردن فضای پلیسی و امنیتی کردن جامعه انواع و اقسام نیروها و نظارتها را بوجود آوردید برای چه؟
_آیا به این فکر کردید که هزینه ی این سیستم را چه کسی بجز امثال ستار بهشتی ها باید بپردازند؟
 من نمی خواهم با بیان این مطالب دفاعی از رییس پلیس فتای تهران کنم چون ایشان نیز در جایگاه اصلی مقصران این حادثه هستند ولی شما بعنوان فرمانده مسئول هستید.
_ راستی خانواده ستار بهشتی به عذر خواهی شما احتیاجی ندارد چون به وقتش باید در پیشگاه ملت ایران در مورد جنایات زیادی که مسببش بودید پاسخ دهید، اما می توانستید لااقل در مراسم چهلم آن فرزند شجاع ایران زمین از کتک خوردن و اهانت به مادر و خواهر ستار جلوگیری کنید و این کار را انجام ندادید، چرا؟
*کلام به درازا کشید اما بیان مطالب لازم بود چون از زمان روز قبل از دستگیری ستار بهشتی را با هم مرور نمودیم تا زمان چهلم شهادت ایشان و همینطور ادامه می دهیم تا روز پایانی سال ۲۰۱۲ یعنی امروز ۱۱ دی ماه ۱۳۹۱ تا بتوانیم هم به پاسخ سئوال اصلی برسیم و هم نمایی دیگر از چهره واقعی حکومت و رژیم مذهبی را نمایان کرده باشیم، از اینجا به بعد بیشتر ارائه ی آمار می باشد:
_آقای احمد رضا رادان  جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران ۴۱ روز پس از ابراز تاسف در خصوص درگذشت ستار بهشتی و دادن اطمینان به مردم در خصوص اینکه اگر قصوری صورت گرفته باشد با متخلفان برخورد خواهد شد، خبر از شروع مرحله ششم طرح ارتقاع امنیت اجتماعی و برخورد با اراذل و اوباش می دهد و برای آن هم سطح یک و دو و سه در نظر گرفته اند!
_ باید از امثال رادان پرسید که آیا فرزندان ملت اشرار هستند و شما ابرار؟ 
(این را تاریخ نشان خواهد داد.)
_ آقای احمدی مقدم آیا شما حق دارید به خاطر استقرار امنیت حق دفاع را از متهمان بگیرید؟
دوست دارم به بخشی از حوادث رخ داده در این مدت زمان اشاره ای شود:
آتش گرفتن بخاری در دبستان شین آباد باعث سوختن ۳۸ گل نشگفته و مرگ چند کودک می شود!
آتش گرفتن کلاس درس در مدرسه سلماس آذربایجان غربی حادثه ای دیگر است!
نشت گاز کلر در استخر آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی باعث مسموم شدن ۱۲ کودک بی گناه دیگر می شود!
اینها همه در سیستم آموزش و پرورش این جامعه اتفاق افتاده و امثال شما آقای رادان و احمدی مقدم و دیگرانی که نامی از ایشان در بالا ذکر شده فقط به دنبال هزینه در سیستم پلیسی و فضای امنیتی کشور هستید.  جامعه ای بسته با حداکثر خفقان برای شما جامعه ای ایده آل است و حتی به ذهن بسته شما هم خطور نمی کند که این همه هزینه را در راه آموزش صحیح کودکان این مرز و بوم صرف نمایید اثرات مثبت بهتری در بر خواهد داشت.
شما پشت سر هم نیروهای بازدارنده بیشتری تاسیس می کنید که دست به چنین جنایاتی بزنند اما از طرف دیگر در ظرف همین سال یک میلیون کارگر از کار اخراج شده اند! اشخاصی که هر کدام می توانند ستار بهشتی دیگری باشد.
جناب رییس پلیس ایران شما هنوز چند روز از ابراز تاسفتان نمی گذرد که در شهرستان سنگسر به قبرستان مردم رحم نمی کنید و یک قبرستان را کاملاً تخریب می کنید فقط به دلیل اعتقادات مذهبی مردگانی که در آنجا دفن شده اند! شما به مردگان نیز رحم نمی کنید!
_ در این مدت شما بیش از یکصد تن از هواداران سید صادق شیرازی از مراجع تقلید شیعه را دستگیر نمودید آیا برخورد و رفتار نیروی انتظامی در این بازداشتها انسانی بود و آیا اهانت و بد دهنی صورت گرفت یا نه ؟ _ آیا در بازداشتگاه های شما رفتارهای خشونت بار و برخوردهای خشن در بعد از ستار بهشتی انجام نگرفته است؟! 
_ ماموران شما در بازداشت ۸۸ تن از دلال های بازار سکه و ارز چگونه عمل نمودند؟
_ آیا رفتید و از اشخاص خواهش کردید سوار ون نیروی انتظامی شوند و به همراه شما به اداره پلیس بیایند؟! یا اینکه مثل برخوردهای معمول پلیسی در ایران البته از نوع خشن تر آن و رفتارهایی که با حیوان هم انجام نمی دهند با ایشان برخورد کردید؟!
آقای رادان و احمدی مقدم واقعاً شما فکر می کنید از چه جنسی هستید و از کجا آمده اید؟!
حالا برای اینکه به مردم ساده اندیش نشان دهم که گفته های امثال شماها تماماً دروغین و از روی ریا و تزویر می باشد و شما شیادانی بیش نیستید آمار کوتاهی را در زیر می آورم که تنها مربوط به دو ماه گذشته و مربوط به  پس از مرگ ستار بهشتی می باشد. البته این آمار کلی نیست و آمار واقعی بسی بیشتر از این ارقام است که فقط مسئولین اطلاعاتی رژیم از آن باخبر هستند:

*در زمینه کارگری :
۷۹ کارگر کشته شده اند.
۱۰۵۳۱ کارگر از کار اخراج شده اند.
۲ کارگر بازداشت شده اند.
٪۲۸ رشد نقض حقوق کارگران را در طول این مدت نسبت به مدت مشابه در سال قبل شاهد بوده ایم.

*در زمینه اعدامها :
۱۱۳ تن اعدام شده اند.

*در زمینه ضرب و شتم های انجام شده توسط پلیس:
۲۸ مورد افراد مورد ضرب و شتم توسط مامورین پلیس قرار گرفته اند.
«البته لازم به توضیح است که کلیه بازداشت شدگان در اجرای طرح های "سردار احمدی مقدم" از جمله طرح ششم و هفتم برخورد با اراذل و اوباش و اشرار و یا بازداشت هواداران سید صادق شیرازی و یا طرح دستگیری و بازداشت دلال های بازار سکه و ارز و یا شرکت کنندگان در مراسم چهلم ستار بهشتی را باید به آن اضافه نمود که با این احتساب این رقم می شود: ۳۱۶ مورد»

*در زمینه بازداشت ها:
۵۰۳ مورد بازداشت وجود داشته اگر بپذیریم که مامورین در هنگام دستگیری یا در بازداشتگاه افراد را مورد ضرب و شتم قرار نداده اند .
این رقم غیر از بازداشتهای ساعتی می باشد.

*در زمینه اخذ اعتراف اجباری توسط پلیس :
۶ مورد اخذ اعتراف اجباری وجود داشته است.

*در زمینه اعتصاب غذای زندانیان به دلیل برخورد غیر انسانی مامورین زندان ها:
۱۸ مورد اعتصاب غذا وجود دارد.

*در زمینه ناپدید شدن فعالان حقوق زنان:
۱ مورد می باشد.

*در زمینه سلول انفرادی:
۲۱ مورد انتقال  زندانیان به سلول انفرادی داریم.

*در زمینه بازداشت وبلاگ نویس
۱ مورد بازداشت وبلاگ نویس ۱۴ ساله داریم.

*ورود غیر قانونی به منزل یا محروم شدن از حق تحصیل یا شکنجه روحی یا بازداشت به دلیل بد حجابی همه ی مواردی است که وجود دارد ولی به آن نمی پردازیم. 

*تنها در آبان و آذر ماه ۳۸۷ گزارش در ۱۱ رسته حقوقی وجود داشته است.

*تنها در ماه آبان ۱۰۵/۶۱۱ مورد نقض حقوق وجود داشته که ۱۴/۸۱۰ مورد آن نقض حقوق بنیادین بشر با حضور آمر بوده است.

* { با توجه به آمارهای فوق و ده ها مورد دیگر می توان نتیجه گرفت که اگر ستار بهشتی بار دیگر به دنیا باز می گشت این حکومت و عوامل آن مجدد با آن همینگونه رفتار را انجام می دادند که کردند و نه یک بار که اگر صدها بار دیگر هم زنده می شد سرنوشتی جز این با وجود چنین سیستمی نداشت.}
پس بهتر است تا دیر نشده فکری برای کل این نظام سراپا جنایت و فساد نمود و برای همین است که من معتقدم که: کلیت جمهوری اسلامی باید سرنگون شود و طرحی نو بر پایه رعایت اصول انسانی جایگزین آن شود.
و هرچند با مرگ و اعدام مخالف هستم اما لازم می دانم همه ی مبارزین در راه نجات ایران شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه را هیچگاه فراموش نکنند.
بادرود و احترام به همه ی کشته شدگان راه آزادی وطن و همه ی آن ستار بهشتی هایی که روزانه مورد ضرب و شتم و شکنجه پلیس و مامورین نیروی انتظامی ایران قرار می گیرند. 
به امید اینکه سال ۲۰۱۳ سالی باشد با تحولی عظیم در ایران از نوعی که ما به دنبالش هستیم.
پاینده ایران