یکشنبه، دی ۲۴، ۱۳۹۱

هفته‌ی «خز شدن» انتخابات آزاد

image
یعنی از تمام دار دنیا یک «انتخابات آزاد» برای نیروهای دموکراسی‌خواه ایران باقی مانده بود که این یکی را هم هاشمی و دوستان به سلامتی «خز» کردند و رفت پی کارش! همان هاشمی رفسنجانی که در زمان خودش انتخابات برگزار می‌شد در حد بوندس لیگا و فقط خودش و آن یارو عباس شیبانی کاندید می‌شدند و دو روز مانده به انتخابات هم یا شیبانی انصراف می‌داد یا یک جوری گرا می‌داد که من خودم هم به هاشمی رفسنجانی رای می‌دهم!

انتخابات آزاد، هم «خز» شد و رفت
یعنی از تمام دار دنیا  یک «انتخابات آزاد» برای نیروهای دموکراسی خواه ایران باقی مانده بود که این یکی را هم به سلامتی «خز» کردند و رفت پی کارش!
این هم از عجایب هشت‌گانه است که حالا هاشمی رفسنجانی باید بیاید و سردمدار مطالبه «انتخابات آزاد» باشد.
همان هاشمی رفسنجانی که در زمان خودش انتخابات برگزار می‌شد در حد بوندس لیگا و فقط خودش و آن یارو عباس شیبانی کاندید می‌شدند و دو روز مانده به انتخابات هم یا شیبانی انصراف می‌داد یا یک جوری گرا می‌داد که من خودم هم به هاشمی رفسنجانی رای می‌دهم!
اما این «انتخابات آزاد» «انتخابات آزاد» کردن‌های هاشمی هم کم دردسر برایش به دنبال نداشت.
تقریبا از مقام عریض و طویل رهبری گرفته تا نمیرالمومنین جنتی و  هر کس و ناکس از راه رسید یک چیزی بار این بنده خدا کرد.
این از جنتی که همه جا را ول کرده به کلفتی گردن هاشمی گیر داده و ایشان را «گردن کلفت» خواند و آن هم از مقام عریض و طویل رهبری، رفیق 60 ساله اکبر آقا که در سخنرانی خود در شهر قم، صحبت از انتخابات آزاد را حرف بی‌خودی دانست و گفت "مگر آزادتر از ایران هم انتخاباتی هست؟"
البته حق با حضرت آقا است. برگزاری انتخابات در ایران آزاد آزاد است و شما یک مورد را مثال بزنید که مسئولان سر صندوق ها کسی را شل و پل کنند و خدای نکرده به قتل برسانند.
همه در کمال آرامش و آزادی می توانند رای‌های خود را به صندوق بیاندازند و از بین یک کیلو گلابی یک کیلو بادمجان انتخاب کنند بدون آن که مورد ضرب و شتم قرار بگیرند و خونی از دماغ احدی بریزد.
اما خب بعد از برگزاری انتخابات داستان فرق فوکوله! و تیکه بزرگه رای دهندگان گوش‌شان خواهد بود و نظام هم اصلا اعصاب معصاب ندارد و خلاصه بعد از انتخابات هر چه دیدید از چشم خودتان دیدید!
اجرای زوج و فرد از داخل منزل
ظاهراً اجرای طرح زوج و فرد خودروها از درب منازل هم کفاف نداده و آلودگی هوا پدر صاحاب همه را در آورده است.
اگر وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند بعید نیست جلسه فوری بین شورای عالی انقلاب فرهنگی و اداره راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ برگزار شود و دو تا طرح را با هم قاطی کنند و با یک تیر دو تا نشان بزنند.
یعنی در واقع طرح زوج و فرد را از داخل منازل اجرا کنند بدین صورت که روزهای زوج آقایان و روزهای فرد خانم‌ها از منزل خارج شوند تا این طوری طرح تفکیک جنسیتی که سی و سه سال است کلید کرده‌اند تا در دانشگاه‌ها و مراکز عمومی اجرا کنند هم به طور خودکار از داخل منازل به اجرا درآید.
حالا اگر یک کم هوا بهتر شد شاید روزهای جمعه را بشود یک کاری کرد تا زوجین به اتفاق در محدوده محله خود یک قدمی با هم بزنند و زودی برگردند.
هر ایرانی یک دزدگیر
ماشالله از بس که این فساد اقتصادی را ریشه کن کرده‌اند، هفته‌ای دو تا نهاد نظارتی جدید برای مقابله با مفاسد اقتصادی تاسیس می‌شود اما باز هم تقاضا در این زمینه رو به افزایش است و کم کم به حول و قوه الهی داریم به شعار «هر ایرانی یک نهاد مبارزه با فساد اقتصادی» نزدیک می‌شویم.
هم‌زمان با توفیق مسئولان برای ریشه کن کردن مفاسد اقتصادی، این هفته مرکز پژوهش‌های مجلس پیشنهاد داده تا یک مرکز جدید برای هماهنگی مراکز نظارتی در مقابله با فساد اقتصادی تاسیس شود.
یعنی در واقع مرکز پژوهش‌های مجلس می‌خواهد بگوید این رشد بی سابقه فساد مالی در دولت و مجلس و قوه قضائیه و سپاه و باقی ارگان‌ها به این دلیل است که نهادهای نظارتی با هم هماهنگ نیستند و باید یک نهاد جدید تاسیس شود که وظیفه‌اش هماهنگ کردن این نهادهای نظارتی باشد.
بعد احتمالا  این نهاد نظارتی جدید اگر خودش با بقیه هماهنگ نبود باید یک نهاد دیگر درست کنند تا این‌ها را با هم هماهنگ کنند و  همین طوری بگیر برو تا آخر.
حالا بدتر این که خود این نهادهای نظارتی  ام الفساد الاقتصادی هستند و باید چهار نفر پیدا شود این‌ها را نظارت کند.
مثلا وقتی رئیس مرکز مبارزه با قاچاق کالا و ارز بشود سعید مرتضوی، یا رئیس کارگروه مبارزه با مفاسد اقتصادی بشود محمدرضا رحیمی، و اصلا چرا راه دور برویم رئیس مجلس بشود علی لاریجانی، بزرگ زمین خواران دو عالم، دیگر  تو خود حدیث مفصل، بمال به همان جا که می‌سوزد!
بوووووووووووووق!
حالا هی ما بگوییم که این انتخابات لامصب را زودتر برگزار کنید و قال قضیه را از بیخ بکنید مگر گوش می‌دهند.
حتما باید کار به فحش خواهر و مادر برسد تا مسئولان به فکر بیافتند.
شما نگاه کنید همین دیروز «شبکه ایران» وابسته به دولت احمدی نژاد یک گزارش نوشته که باور کنید ما رویمان نشد برای منزل جان بخوانیم از بس شریعتمداری را فحش کش کرده بودند.
 در این گزارش که سایت حامی انحراف آن را چاپیده است، حسین آقای شریعتمداری٬ نماینده مقام ضخیم رهبری در روزنامه کیهان را «شبه‌خودىِ متعصّبِ عقده‌اىِ بدفهمِ کج‌فهمِ فریب‌خورده، نمک به حرام، بوووووووووووووووووووووووق»  خواند.
حالا ماجرا چه بود؟
حاج حسین آقای شریعتمداری نفهمیده بود جوانی کرده بود یک غلطی کرده بود در سرمقاله کیهان درباره رد انتقاد اصلاح‌طلبان از دولت احمدی‌نژاد٬ یک سری کلفت بار احمدی نژاد کرده بود.
بعد این «شبکه ایران» نه گذاشته نه برداشته از حسین آقا پرسیده که «آیا استفاده از درآمد‌های نفتی به اسم تبلیغات در جهت تضعیف دولت نمک به حرامی به حساب می‌آید یا خیر؟»
والله نه به آن که احمدی‌نژاد آبان ماه سال ۸۶ به حسین شریعتمداری به عنوان «خوب‌ترین» منتقد دولت جایزه داده بود٬ نه به این که این خوب ترین الان شده نمک به حرام و بوووووووووووووووووق...
آقا بگذریم شاید یک طفل معصومی بیاید این مطلب را بخواند این حرف‌ها را یاد بگیرد آن وقت تف و لعنت ننه و باباش دنبال ما خواهد بود. بچه های این دوره زمانه هم که ماشالله همه دیجیتالی آنلاین سایبری!
فرج، خون‌ریز می‌شود
اوه اوه اوه... این آقا فرج‌ پاک قاطی کرده‌ها...  باز صد رحمت به چند ماه پیش که پاچه خانم‌های بازیگر را گرفته بود و کلی تف و لعنت جامعه نسوان را به جان خرید حالا این بار کار به خون و خونریزی کشیده و در تازه‌ترین  گل واژه ها «خون» فریدون جیرانی و عبدالرضا کاهانی دو کارگردان سینمای ایران را «حلال» اعلام کرد.
آخ یادم رفت آقا فرج را معرفی کنم الان فکر می‌کنید زبانم لال منظورم آقا فرج دباغ (دکتر سروش) است.
عرض می‌کردم که آقا فرج الله سلحشور این هفته گفته که‌ «من شک دارم که جیرانی، کاهانی و بقیه فیلمسازان مسلمان باشند.»
بعد هم نتیجه گرفته که فیلم‌های اخیر این دو کارگردان٬ جوانان را «گمراه» کرده و «به حکم و حرف خدا هر کس که به مسلمانان خیانت کند و جوانان را گمراه کند، مفسد فی الارض است و خونش حلال است.»
البته  فرج یک سری راهکار هم برای این که در کار سینما فرجی حاصل شود ارائه کرده از جمله این که «باید تشکیلاتی فراهم شود تا تعدادی از مداحان، روحانیون، علما و مسئولین در جشنواره فیلم فجر فیلم‌ها را ببینند و در طول سال فیلم‌های بد را بکوبند و فیلم‌های خوب را به مردم گزارش بدهند.»
خداوکیلی ما از این پیشنهاد فرج شدیداً استقبال می‌کنیم، بد نیست این مداحان و روحانیون و علمای مورد اشاره حاج فرج در روز بنشینند و چند تا فیلم نگاه کنند، هم شاید این مغزشان که سالهاست آکبند باقی مانده یک تکانی بخورد هم این که وقتشان با فیلم دیدن پر شود و از جلوی این دوربین بی صاحاب شبکه های تلویزیونی بروند کنار و فیلمشان را ببینند و ماست شان را بخورند تا ما دست کم چهار تا فیلم و فوتبال از این صدا و سیمای قزمیت تماشا کنیم.
والله به خدا.. ماهواره‌مان را که نینجاها از پشت بام برده اند و تلویزیون خودمان هم هر کانال را می‌زنی یک مارمولک مشغول خوردن مخ ملت است و اعصاب برای آدم باقی نمی‌ماند.
پارک دوبل و محاربه
اگر تا چند وقت دیگر به خاطر یک پارک دوبل دستگیر شدید و به اتهام محاربه رفتید بالای دار آن هم در ملا عام جلوی در و همساده تعجب نکنید.
حرفی می‌زنم ها.... زبانم لال وقتی بروید بالای دار اصلا فرصت تعجب کردن ندارید.
حالا چرا این نفوس بد را زدم؟ آخر این چند وقت بعد از انتشار فیلم زورگیری ۴ تا از برادران زورگیر از یک جوان در خیابان که به گفته متهمان و شاکی، این زورگیری کلا مبلغ 50هزارتومان درآمد داشته که به عبارتی می‌کند ۱۲هزار و ۵۰۰ تومان برای هر کدام از زورگیرها، حالا قوه قضائیه برای برخورد با این زورگیری خودش دچار جوگیری شده و برای متهمان به اتهام محاربه، حکم اعدام داده است.
حالا هر چه هم این حقوق‌دان‌ها و وکلا خودشان را جر می‌دهند که ۱۲ هزار و ۵۰۰ تومان دیگر این حرف‌ها را ندارد و حتی خود شاکی هم توی دلش گفته: «والله به خدا اگر من راضی باشم این‌ها را اعدام کنید و اصلا پولم را هم نخواستم فقط جان مادرتان چند نفر را این وسط نکشید، یه زورگیری ساده بوده تموم شده رفته پی کارش!» اما قوه قضائیه ول کن معامله نیست که نیست!
بعد این هفته هم علی القاصی ‌مهر٬ دادستان انقلاب شیراز (معلوم نیست چه طوری فامیلی‌اش القاصی است خودش القاضی است) گفته که قطع‌ سیم‌های برق و تلفن می‌تواند «محاربه» تلقی شود.
خب حکم «محاربه» هم که قربانش بروم معلوم است که «اعدام» و خلاصه طرف را به خاطر دو متر سیم می توانند بکشند بالای دار...
 حالا شما برو پارک دوبل کن!
 صد رحمت به نمیرالمومنین
 یعنی باید برویم یک نان بخوریم چند تا نان بدهیم در راه خدا که این نمیر المومنین جنتی رویین تن به دنیا آمد و ماشالله نزدیک به یک قرن است سرحال و قبراق در خدمت اسلام و مسلمین است.
 هی گفتیم این جنتی چرا این قدر سگ جون است و تریبون نماز جمعه را ول نمی‌کند در حالی که این بنده خدا غیر از سوتی و "ددمنیشیانه" و "فاکرفکر فوکر" که اسباب خنده ملت را فراهم می‌کرد کاری به کار کسی نداشت اما حالا که گفته کهولت سن دارد و یکی دیگر جایش نماز جمعه بیاید، رفتند این موحدی کرمانی را آورده‌اند که اوه اوه اوه عجب دایناسوری است این یکی...
 هنوز از راه نیامده همه مشکلات را حل کرده و حالا گیر داده به چهارشنبه سوری و گفته: «متاسفانه در جامعه ما هنوز مواردی از خرافات دیده می شود؛ مانند چهارشنبه سوری که به تمامی کفر، گناه، اشتباه و غلط است.»
 بعد هم انگار قول داده که هر طور هست این چهارشنبه سوری که انگار بدجوری روی مخش است را از بین ببرد و گفته «از نمایندگان مجلس خواسته ام که درباره محو این روز، قوانین سختی تصویب کنند»
 خب بفرما! حالا خوب شد؟ باز بگید جنتی دو سال از خدا کوچک تر است و ال و بل و جیمبل است...
 البته همان بهتر که چهارشنبه سوری را تعطیل کنند چون به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دو کیلو آجیل چهارشنبه سوری تقریبا به اندازه سه برج حقوق ما کارمندها است و حالا چایی و میوه (به ویژه پرتقال که مورد علاقه باجناق ما است) را فاکتور بگیرید.
 تا هفته بعد...