جمعه، اسفند ۰۴، ۱۳۹۱

حیواناتی که بر ما حکومت کرده‌اند(۶): سگ زرد مازندرانی


image
آن سگ زرد مازندرانی، آن متنفر از میمون آرادانی، آن خواننده اشعار «مولانا»، آن چون «شمس تبریز» خاویر سولانا، آن نماد برتر ذلیلی، رئیس سابق سعید جلیلی، آن برادر شیخ صادق لاریِ«جانی»، شیخنا و مولانا کلب‌علی لاریجانی، متولد عتبات بود و در کودکی گنده‌لات بود و شب‌ها در خرابات بود و در کار عذرخواهی و لیس زدن کفش مقامات بود...از روز نمایش فیلم فاضل لاریجانی در شهر فرنگ مجلس، کلب‌علی از فاضلاب بیرون نیامده و در دسترس نمی‌باشد!

سگ زرد که برادر شغال خاندان لاریجانی، شیخ صادق بود، ۹ ماه پس از زحمات بی‌دریغ آیت‌الله و حاج خانم والده در نجف به‌دنیا آمد، اما اولین سگ‌بیاری میرزا هاشم آملی بود! همکلاسی‌ها «کلب‌علی» نامش نهاده بودند.
دوران تحصیل را در تهران، کامپیوتر خواند و در قم، «قمپیوتر»!
علی لاریجانی در جوانی چنان که افتد و ندانی! شاگرد اول دانشگاه شریف بود وتمامی دانشجویان را حریف بود.
چون علاقه شنیعی به علی مطهری داشت، داماد خانواده شد و همان نسبتی را با علی مطهری پیدا کرد که مهاجرانی با محسن کدیور داشت و دائم به علی مطهری یک فحش ویژه خواهر می‌داد(که از ذکر آن معذوریم!)
وصلت اخیر منتهی به چرخش لاریجانی به علوم «فل-سفیه» شد و قلاده‌اش را مدتی به دست رضا داوری دادند تا «هایدگر»ی شود. از آن زمان بود که خشونت هایدگری در وجودش رخنه کرد و پاچه گرفتن آغاز نمود...
مدتی رئیس سیما شد و آفتابه نایاب!
گویند همان روزها، پدر دست او و جواد و صادق را گرفت و گفت نام نیکی از من به یادگار بگذارید...پس سه برادر ائتلاف کردند و هر جا می‌رفتند، مصر آفتابه فزونی یافت و شعر «ما سه تا داداشیم، مثل مداد تراشیم، هر جا می‌ریم می...*» در ممالک راقیه همه‌گیر شد!
پس از آنکه تپه سالم در خانه‌های مردم بر جای نگذاشت، برای گسترش صنعت  آفتابه به طور مرتب  معاون وزارت‌خانه‌های مختلف شد تا آنکه  جانشین ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد ولی وقتی سپاهیان اسلام زیراب خاتمی را از وزارت ارشاد زدند، برای رفع خطر تهاجم فرهنگی، به همراه یاران سپاهی به وزارت ارشاد حمله کرد و آنجا را اشغال نمود. بعدش برای پایان دادن به تهاجم فرهنگی، به دستور اختاپوس معظم رهبری، مجددا صدا و سیما را اشغال کرد و مجددا مصرف آفتابه در خانه‌های تلوزیون‌دار مملکت افزایش چشم‌گیری یافت!
در دوران سیما، امنیتی‌ها را بر جام جم سوار کرد و با کمک سعید امامی، پرده از «هویت» افراد برداشت و چون برادر سعید، قتل‌های زنجیره‌ای آغاز نمود، «چراغ» به دست حسینیان داد که مقتولین زنجیره‌ای را «مهدور‌الدم» خوانده بود...
سید محمد خاتمی به این سبب از کابینه بیرونش انداخت و کلب‌علی بر بام جام جم، ۴۰ شبانه روز زوزه کشید تا اینکه سید علی وساطت کرد تا به کابینه بازگردد و سید محمد هم که دل رنجاندن معظم را نداشت، حرف آخر را زد و گفت «چشم»!
گویند سگ مازندرانی کینه‌ای نیست، اما این یکی کینه سید محمد خاتمی به دل گرفت و در سنه ۷۹ بخش میانی موش اردکان را محکم گاز گرفت! از آن زمان جنبش دوم خرداد بی‌‌خاصیت شد!
با سردار ذوالقدر و حسین شریعتمداری و چند مقام اطلاعاتی که کارشناس آویزان کردن زندانیان از نقطه‌ای حساس بودند،  گروهی راه انداخت که اصلاحات را فلج کردند و جنبش دوم خرداد را «مرداد» کرد.
از معجزات حضرت لاریجانی در صدا و سیما، ساختن فیلم‌های مستند بر اساس آرزوهایش بود. مثلا فیلم  کنفرانس برلین را جوری ساخت که اکبر گنجی و مهرانگیز کار و یوسفی اشکوری به جای خانه‌نشین شدن، زندان نشین شدند.
در دوران ریاستش بر سیما، نزدیک به یک میلیارد دلار غیب شد و کمیسیون فرهنگی مجلس ششم هم تحقیق و تفحص را کش داد تا وقتی که مقام معظم رهبری که از کش دادن بدش می‌آمد، کش را پاره نمود. گویند امور مالی‌اش را مرحوم «دکتر» کردان انجام می‌داد که البته نمی‌شود پشت سر مرده حرف زد!
در سنوات خدمت در سیما، به امنیت روانی مردم اعتقاد زیادی داشت و از آن پس، تعداد بیماران روانی مملکت شدیدا زیاد شد!
تا سنه ۸۳، رئیس رسانه میلی بود و چون به شورای امنیت ملی رفت، نماینده رهبری در شورا شد و همان علاقه ویژه‌ای که به علی مطهری داشت، به شیخ حسن روحانی پیدا کرد، اما شیخ حسن که طاقتش را نداشت، یک سال بعد فرار کرد و به خوک رفسنجان پناه برد و کلب‌علی جانشینش شد، تا روزی که میمون آرادان، دم کلب‌علی را قیچی کرد و استخوان سگ مازندران را به سعید جلیلی بخشید.
در دوران اداره شورا، رابطه‌ای نسبتا مشروع با خاویر سولانا پیدا کرد و هر گاه سولانا برای سگ مازندران چوب پرتاب می‌کرد، فوری می‌دوید و چوب را برایش می‌برد، گویی سولانا صاحبش بود.
از عشق به سولانا، زبان انگلیسی از جواد بیاموخت و یک‌سره با خاویر انگلیسی حرف می‌زد.
سولانا، عاشق مولانا علی لاریجانی شد و از ان پس «شمس تبریزی اتحادیه اروپا» نام گرفت!
گویند وقتی میمون آرادان، احمدی‌نژاد، او را از دبیری شورای امنیت ملی برکنار کرد تا دیگر نتواند عشقش سولانا را ببیند، ۴۰ شب بر بام رهبری زوزه کشید ...تا اینکه رهبری استخوانی برایش به قم پرتاب کرد و کلب‌علی یک‌نفس تا قم رفت و علما او را کاندیدای مجلس کردند...
چون به مجلس وارد شد، علی مطهری از ترس بی‌آبرویی، کمکش کرد تا زیراب پدر زن آقا مجتبی را بزند...
در دوران ریاستش بر مجلس، همان بلایی که بر سر علی مطهری آورده بود بر سر میمون آرادان آورد و پاچه دولت احمدی‌نژاد را هی می‌گرفت...البته معظم گاه تشرش می‌زد و هم نعلین معظم را می‌لیسید...اما نمی‌توانست چشم از پاچه میمون آرادان بردارد و گاه به گاه حمله‌ای می‌کرد
رابطه خراب‌تر شد تا استیضاح وزیر کار که احمدی‌نژاد نوار دلالی فاضل لاریجانی را نمایش داد و خاندان لاریجانی را در فاضلاب کرد...از روز نمایش فیلم فاضل لاریجانی در شهر فرنگ مجلس، کلب‌علی از فاضلاب بیرون نیامده که نیامده!