این هفته معظمله اجازه دادند چند تا از برادران چماقدار و سربازان سابقاً گمنام امام زمان مثل ده نمکی و طالبی که یکی یک دوربین دستشان گرفتهاند و ضمن اینکه کارگردان (البته از نوع جیم ساز) شدهاند، از گمنامی هم درآمدهاند، شرفیاب شوند. معظمله که برای خودش یک پا باقر العلوم است و در همه زمینهها صاحب نظر، یک افاضاتی درباره سینما کردند که غلط نکنم روح تارکوفسکی در قبر دچار لرزشهای شدیدی همچون سه بار لرزش دیروز کرمان شد.
مثلا این جمله را نگاه کنید: معظم له فرمودند که «سینما واقعاً یک اوج و قله است. یک چیز آمیختۀ حرف جوش عجیب است.»
حرف جوش عجیب است یعنی چی اون وقت؟
حضرت آقا یک سری توصیههای کاملا فرهنگی و هنری به هنرمندان کرده است مثلا اینکه «شماها یک لباس ضد گلوله بپوشید. بروید؛ با زره بروید.»
بعد توضیح داده که «زره شما اقبال فراوان به ارتباط با خدا، نماز شب، و نوافل است.»
جالب اینجاست که معظمله به هنرمندان توصیه میکند نماز شب بخوانند بعد خودش میرود دنبال شیطونی! و خواندن کتابهای هالیوودی و تماشای عکسهای مرحومه جنت مکان مرلین مونرو!
ایشان فرمودند که «من کتابهای پیرامون هالیوود را خواندهام. وقتی یک هنرپیشه برجسته، ستاره، سوپراستار وقتی رفت معلومه حل شدست.»
باقرالعلوم در فرازی دیگر از صحبتهایش چند تا نکته دیالوگ نویسی هم به چماق داران دوربین به دست یاد داده و گفته که «چند سال قبل گفتم شماها دیالوگهای فیلمها را چه اصراری دارید که عین عبارات فرنگی بیاورید؟ بجای هی بگویید آهای. به جای هی حسن! هی جو! بگو آهای حسن! آهای جو!»
طلبههای کُپیکار
این شامورتی بازی آخوندها صدای آخوندها را هم درآورده است چه برسد به ما.
این هفته رضا استادی٬ امام جمعه قم از کُپ زدن طلبهها (به سبک کپ زدن پایان نامه توسط برخی از دوستان دانشجو!) شاکی شده و گفته که باید با «کتابسازی» در حوزه علمیه مبارزه کرد.
حاجی استادی گفته «متأسفانه برخی با جمعآوری چند کتاب، کتابی را به نام حود منتشر میکنند که باید به آنها تذکر داد.»
البته به این حاجی استادی باید گفت اگر قرار بر تذکر و برخورد با آخوندهای کپی کار باشد باید اول از همه با بزرگ کپی کار نظام، یعنی مقام ضخیم رهبری برخورد کرد که شب خوابید و صبح بیدار شد و با اعلام مرجعیت از لُپ لُپ خارج شد و به گفته آیت الله منتظری وقتی از ایشان سوال شد که رسالهات کو؟ معظم له فرمودند که رساله من همان رساله امام راحل است!
بعد از چند سال هم رساله داد بیرون این هوا که نصفش را از روی رساله امام راحل کپ زده و بقیهاش را هم محمود هاشمی شاهرودی (معلم عربی حضرت آقا) برایش از این ور آن ور جمع کرده است.
دفعات ورود معظم له به مستراح سر راهی
بعد از احداث «نشیمنگاه» و «قدمگاه» و «ترورگاه» معظم له در سنندج و کرمان و مسجد ابوذر تهران این بار خبر آمد که شورای فرهنگ عمومی کشور مصوب کرده به خاطر بازدید معظم له از شلمچه در روز ۲۷ اسفند٬ این روز به عنوان «راهیان نور» در تقویم ملی ثبت شود.
تا چند وقت دیگر هم احتمال دفعات ورود معظم له به مستراحهای بین راهی در شهرستانها در تقویم میراث فرهنگی کشور گنجانده میشود.
البته دوستی میگفت تقریبا تمامی کوچه پس کوچههای کشور مرهون گل کاریهای معظم له است و هر نقطهای از کشور را بنگری رد و بویی از این گل کاریها میبینی فلذا بهتر ان است که در هر کوچه یک زیارتگاه برای عاشقان ان حضرت احداث شود؛ تازه میتوانیم در زیرزمین هر کدام از این زیارتگاههای چند تا سانتریفیوژ هم راه بیاندازیم و کیک زرد بگیریم میان علاقه مندان توضیح کنیم و این طوری دهان آژانس بین المللی انرژی اتمی را هم صاف کردهایم!
کشف علت ازدواجهای ناموفق توسط کاشف اشکنه
بعد از ماجرای اشکنه چند وفتی بود علمالهدی٬ امام جمعه مشهد صحبت نکرده بود و حسابی حالمان گرفته بود.
علم الهدی بعد از حل مشکل مرغ جوانان این هفته مشکل ازدواج جوانان را هم حل کرده است.
ایشان علت اصلی ازدواجهای ناموفق در جامعه را «مشخص نبودن وظایف زن و مرد در خانواده» اعلام کرده و گفته که «اسلام مخالف انجام کارهای مردانه توسط زنان است.»
بعد این سردار نقدی رییس بسیج هم در تایید حرفهای حاجی علم الهدی، پاز فاطمه زهرا مایه گذاشته و گفته که دختر پیامبر فرمودند «بهترین حالت برای زن آن است که مردها او را ندیده و او نیز با مردان ملاقاتی نداشته باشد»
حالا چرا احمدینژاد منزل جانش را بر میدارد میبرد ینگه دنیا و تازه از مغازه بغل هتلش سیسمونی برای نوهاش (بازار مشترک مشایی و احمدینژاد) میخرد الله اعلم!
بعد اگر بخواهیم وارد این مقولات شویم که با این تفاسیر پس زینب وسط صحرای کربلا که بکش بکش مردانه بوده چه کار میکرده و بعدش هم در بارگاه یزید و آن ماجراها... عن قریب است که سنگ شویم پس بیخیال میشویم.
لابی احمدینژاد برای فینال جام جهانی
میگم این احمدینژاد که بلد است لابی بکند و فیلم فرهادی را بفرستد گلدن کلوب و اسکار و برلیناله و همه جوایز را درو کند بیاید چرا یک لابی نمیکند این تیم ملی فوتبال ما لبنان و قطر را ببرد و برود جام جهانی و ان جا هم نیمه نهایی آرژانتین را بزند و در فینال اسپانیا را در ضربات پنالتی شکست دهد و جام جهانی را به ایران بیاوریم.
شمقدری (این هم شد فامیلی) گفته که احمدینژاد به وی دستور داده بود تا سینمای ایران را «بینالمللی» کند که با گرفتن جایزه اسکار٬ این اتفاق رخ داد.
آخر ما نفهمیدیم این اسکار چیز خوبی است و باید برایش لابی کرد یا نه توطئه استکبار جهانی است که سال قبل میخواست با اهدای جایزه به اصغر فرهادی، ارزشهای انقلاب را زیر سوال ببرد و سیاه نمایی از جمهوری اسلامی را برجسته کند و بدنی ترتیب خون به دل ملت شهید پرور کند و ملت شهید پرور هم که حساس کلیهها سنگ ساز!
کلاههایی که بر سر احمدینژاد رفت
ای بابا یعنی یک روده راست در شکم این مموتی نیست و در این دو سه ماه پایان عمر دولت هم سنگر خالی بندی را حفظ کرده است دو دستی!
از جمله اخرین تولیدات صنایع خالی بندی دولت این بود که مموتی در بوشهر گفته «در دنیا لباس های زیادی برایم هدیه دادهاند، که دارای کلاه هم بود. اما هیچکس نتوانست سر احمدی نژاد کلاه بگذارد؛ اما امروز با افتخار نمونه کلاه رئیسعلی دلواری را بر سر گذاشتم تا بگویم در کنار ملت ایران هستم.»»
حالا این طرف سایت الف وابسته به احمد توکلی طی یک آرسن لوپن بازی گزارشی به نقل از یک منبع اطلاعاتی که نخواست نامش فاش شود ثابت کرد که هم در دنیا و هم در ایران کلاههای بسیاری سر این ننه مرده گذاشتهاند.
این منبع آگاه که خیلی آدم حساسی بوده و برخلاف دیگر منابع آگاه که فقط میخواهند نامشان فاش نشود، دوست نداشته صدایش هم شنیده شود و به گفته سایت توکلی «برای اینکه شناسایی نشود لحن صدایش را عوض کرده بود و به شکل عجیبی سخن میگفت» گفته که آمادگی دارد فیلم، عکس و صوت کامل اسناد خود از کلاه گذاری احمدینژاد را از طریق مانیتور مجلس شورای اسلامی به سمع و نظر همگان برساند.»
البته همین که منبع آگاه گفته حاضر است فیلم احمدینژاد را در مجلس پخش کنند نشان میدهد که پشت قضیه یکی از برادران دالتونها (لاریجانیها) حضور دارد و چه بسا خود علی آقا یا آقا صادق بوده که صدایش را عوض کرده تا توکلی به جا نیاورد و ضایع بازی نشود.