به هم ریختگی رسانهای مثل صدای آمریکا، هیچ برندهای ندارد جز جمهوری اسلامی ایران. اینکه بهترین نیروهای حرفهای در این مجموعه تبدیل به کارمندانی میشوند که باید ساعت کارشان پر شود و میزان بهرهمندی سیستم از آنها به حداقل میرسد، تقصیر کیست؟ چه عواملی باعث کوتاه شدن تاریخ مصرف روزنامهنگار با سابقهای مثل کاوه باسمنجی یا خبرنگار شناخته شدهای مثل رودی بختیار در این مجموعه میشود؟ علت رقابتهای منفی و انتشار خبرهای غیرعمومی تحریریه در رسانهها چیست؟
زلزلهای که در کیهان احساس شد
خبر کناررفتن موقت کاوه باسمنجی از تحریریه صدای آمریکا، حتی برای مدتی کوتاه و محدود، به سرعت به کیهان تهران رسید. باسمنجی، روزنامهنگار با سابقهای که در رسانههای حرفهای نزدیک به عمید نائینی قلم زده و سالها در رادیو فردا و بعد هم در بیبیسی فارسی کار کرده، بعد از پیدا شدن اختلافی کاری با صادق صبا، به صدای آمریکا آمد و امیدوار بود با ایجاد تغییراتی، کیفیت کاری این رسانه را بهتر کند و بر خلاف بیبیسی، در جای جدید دوام بیاورد. برگزاری دورههای آموزشی برای همکاران این رسانه از سوی باسمنجی، شاید به مذاق بعضیها خوش نیامد، اما در مجموعهای که بسیاری بیشتر فعال سیاسی بودهاند تا روزنامهنگار حرفهای این اقدام از واجبات به شمار میآید.
باسمنجی و برخی دیگر، در دوره مدیریت رامین عسگرد به صدای آمریکا اضافه شدند. آمدن باسمنجی و یا خبرنگاری حرفهای مثل رودی بختیار، با سابقه کاری در رسانههای آمریکایی سراسری مثل سیانان و فاکس نیوز به صدای آمریکا به عنوان مشاور و تهیهکننده اجرایی میتوانست یک امتیاز برای این رسانه به حساب آید.
آن زمان، برنامه پرمخاطب «پارازیت» ناجی صدای آمریکا بود و مدیران «بیبیجی» همه جا موفقیت پارازیت را به عنوان نماد موفقیت صدای آمریکا به رخ مقامهای آمریکایی میکشیدند. امروز اما، نه رامین عسگرد در آن مجموعه حاضر است و نه برنامهای بهنام پارازیت وجود خارجی دارد.
عسگرد همراه خود، گروهی از جوانان ایرانی-آمریکایی نسل دومی را آورد که سابقه کار با «پایا» را داشتند و گاهی نگاهی نزدیک به نایاک. اما عمر حضور این گروه مشاوران هم کوتاه بود. به کوتاهی عمر مدیریت رامین عسگرد.
عسگرد همراه خود، گروهی از جوانان ایرانی-آمریکایی نسل دومی را آورد که سابقه کار با «پایا» را داشتند و گاهی نگاهی نزدیک به نایاک. اما عمر حضور این گروه مشاوران هم کوتاه بود. به کوتاهی عمر مدیریت رامین عسگرد.
صدای آمریکا در طول دو سال گذشته، تغییرات زیادی کرده، از جمله حذف و جابجایی و یا تغییر تعدادی از برنامههای قدیمیاش.یکی از دلایل حذف و یا تعدیل برخی برنامهها را کمبود بودجه برشمردهاند. شاید حذف مجموعه چالنگی-نوریزاده-سازگارا و عدم ادامه برنامه پارازیت، شاخصترین تغییرات در زمانی بوده که تلوزیونی تازه پا مثل «من و تو» شکل میگرفته و اندک اندک، گوی رقابت را از صدای آمریکا و بیبیسی فارسی ربوده است. برنامه تفسیر خبر که میتوانست در یک رسانه حزبی کارکرد داشته باشد، تدریجا رنگ باخت و مهمانان ثابت آن که از تشکیل دهندگان گروه «اتحاد برای دموکراسی» (برگزار کنندگان کنفرانسهای استکهلم، بروکسل و پراگ) بودند سنگرشان در صدای آمریکا را از دست دادند. اما همراهان تفسیر خبر، از مدتها پیش نسبت به مدیریت صدای آمریکا معترض بودند و شاید زمانی میپنداشتند که با رفتن «علی سجادی»، سردبیر وقت، تمامی مشکلاتشان با این رسانه حل شود.
چند سال پیش، گروهی از کسانی که رابطهای با صدای آمریکا داشتند، علیه علی سجادی، سردبیر وقت این رسانه، کمپینی را آغاز کردند و بدون ارائه مدرک، و تنها بر اساس برداشت از نحوه کار او، سردبیر صدای آمریکا را مامور جمهوری اسلامی ایران میخواندند. سجادی که از سالهای دهه ۶۰ سردبیر نشریهای فارسی زبان در آمریکا بود، به صدای آمریکا پیوست و مدتی را در تحریریه رادیو فردا در واشینگتن سپری کرد. سجادی در سال ۱۳۸۸ به خاطر آنچه «محافظهکاری» در انعکاس وقایع داخل ایران خوانده شد، مورد انتقاد گروههای مختلف قرار گرفت. انتقادها و حملهها تا بدانجا پیشرفت که محسن مخملباف، که در سالهای اخیر ارتباط بسیار نزدیکی با محسن سازگارا و علیرضا نوریزاده داشته است، سجادی را در برنامهای تلویزیونی در لسآنجلس، متهم به همکاری با جمهوری اسلامی کرد.
اما کنار رفتن سجادی از سمت سردبیری در دوره کاری رامین عسگرد، مشکل منتقدین را حل نکرد و کسانی مثل علیرضا نوریزاده و محسن سازگارا نیز که شاید خیال میکردند با رفتن سجادی، همه مشکلات حل میشود، تدریجا از جلوی دوربین حذف شدند.
جای ناپایدار، دوست مدار
بررسی بازیهای حاشیهای و اخراجهای گاه و بیگاه در رسانهای مثل صدای آمریکا، اهل فن را از کنار هم جمع شدن گروهی ایرانی و انجام یک کار حرفهای بلند مدت نا امید کرده است. این رسانه از نگاه برخی، مرکز استخدام رفقا و بیرون انداختن رقبا برای هر مدیر جدید شده است. از سوی دیگر، اعتبار رسانهای صدای آمریکا در دورههایی به خاطر بیاعتباری سخنان مهمانان ثابت و یا ارتباط مهمانان با برخی مدیران کادر اجرایی زیر سوال رفته است.
عدم تمدید قرارداد برخی از همکاران قدیمی، بعد از آمدن مدیران جدید، حرف و حدیثهای بیشماری به دنبال داشته است، تا حدی که کنار گذاشته شدن احمد رافت، خبرنگار چندزبانه و باسابقه ساکن ایتالیا به عدم ارتباط خوب با باسمنجی در دوره حضور هر دو در رادیو فردا نسبت داده شد.
عدم مدیریت منطقی بحرانهای کوچک و بزرگ در دو سال گذشته، از جمله اختلاف میان دستاندرکاران برنامه پارازیت را نمیتوان به راحتی توضیح داد. برنامهای که زمانی باعث ناراحتی بسیار جمهوری اسلامی شد، با رفتنش نمیتوانست باعث ناراحتی نظام شود. اما نمیتوان گفت که نظام جمهوری اسلامی عامل اختلافها و تضادهایی شد که به حذف پارازیت انجامید.
زنده شدن پروندههای قدیمی از دل این اختلاف نتیجهای جز رفتن مجری برنامه نداشت. بقیه گروه نیز برنامه طنز جدید «آنتن» را پایهگذاری کردند که تدریجا مخاطبان جدیدی پیدا کرده است.
نحوه به کارگیری نیرو در صدای آمریکا همیشه محل پرسش و شک و تردید بوده است. حساسیت کارکنان این رسانه به استخدام کسانی که با مدیران آشنا بودهاند، حساسیتزا بوده است. نحوه برخورد مدیران با زیردستان، از جمله زیردستان جنس مخالف نیز معمولا در بیرون از صدای آمریکا به شکلی اغراق آمیز مورد بحث بوده است.
عدم توجه به اهمیت سوژههای خبری مهم از جمله نکاتی است که نمیتوان به راحتی از کنارشان گذشت. عدم پخش سخنرانی محمود احمدینژاد و عدم پوشش خبری مناسب در زمان حضور نمایندگان جمهوری اسلامی در نیویورک، از نقاط تاریک مدیریت خبری صدای آمریکا به حساب میآید و اختلافاتی میان مشاوران و مدیران تحریریه بهوجود آورد.
یک فرد مطلع به خودنویس گفت که بیتوجهی سردبیری به گزارشهای ارسالی از خاورمیانه باعث بروز سو تفاهمهایی شده بود.
عدم پوشش مناسب کار گروه اعزامی به سوریه از جمله مسائلی است که هنوز توضیح کاملی در باره آن ارائه نشده است.
گفته میشود بیتوجهیهای متعددی به سوژههای مهم خبری در دوره سردبیری باسمنجی و مدیریت ستاره درخشش اتفاق افتاده است.
یکی از اعضای صدای آمریکا به خودنویس گفت که تشدید برخی اختلافها، در کنار کشیدن تدریجی رودی بختیار بیتاثیر نبوده است. البته، این نخستین کنار رفتن رودی بختیار از این مجموعه نبوده است. یک بار در دوره مدیریت رامین عسگرد، به دلایل اداری از ادامه همکاری او جلوگیری شده بود.
همچنین، به گفته برخی کارکنان، جانبداری رودی بختیار از برخی همکاران در این رسانه، انتقادهایی جدی به دنبال داشته که ممکن است در سختتر شدن فعالیت او در این مجموعه موثر بوده باشد.
به گفته برخی از همکاران صدای آمریکا، نبود «پلتفورم» مناسب در این رسانه، باعث میشود که حتی حضور بهترین مدیران خبری و رسانهای، نتیجهای جز تولید غیر حرفهای و پراکنده و بیبرنامه نداشته باشد. به گفته این افراد، نبود نظارت منطقی بر نحوه تولید و برنامهریزی و همچنین نبود یک چارت و ساختار مناسب باعث میشود که صدای آمریکا، محل اتلاف انرژی و نیروی کاری حرفهایها باشد.
یکی از اعضای صدای آمریکا معتقد است که تحلیلهای کیفی گاه از سوی ناظرانی برای مدیران صدای آمریکا تهیه و نوشته میشود، که ممکن است روابطی با مدیران یا تهیه کنندگان این رسانه داشته باشند. به گفته چند عضو صدای آمریکا، منافع مشترک برخی ناظران با افراد یا برنامههایی در این رسانه، بیطرفی و حرفهای بودن تحلیلها را زیر سوال میبرد.
از سوی دیگر، کم آوردن بودجه در این رسانه دولتی را نمیتوان ناشی از مدیریت صحیح مالی دانست. کمبود بودجه میتواند بهانهای برای حذف برخی از برنامهها نیز باشد. بررسی مجدد علل حذف برنامههای مختلف و یا افزوده شدن برخی برنامههای جدید به جدول تولید از سوی یک نهاد کاملا حرفهای و بیطرف مطمئنا به سوالهای زیادی پاسخ خواهد داد.
اما وجود برنامههای موفق در صدای آمریکا، از جمله «افق» بدون تحمل سختی میسر نبوده است. کاهش بودجه برنامهها دست و پای بسیاری از دستاندرکاران را برای بهبود کارشان بسته است. نبود تنوع مهمانان و فقدان تخصص برخی مهمانان را میتوان از نقاط قابل رفع برنامههای موفقتر صدای آمریکا به حساب آورد.
این رسانه بزرگ، از نقطه نظر فنی و گرافیکی نیز در رقابت با بیبیسی فارسی و من و تو حرفی برای گفتن ندارد. عدم استخدام نیروهای کارآمد فنی و هنری از نقاط ضعف این رسانه است. ضعفی که در برخی برنامهها از جمله پارازیت و آنتن مشهود نبود و نشان میدهد که تهیه کنندگانی که زورشان رسیده، توان شکستن کلیشه بیسلیقگی را داشتهاند.
کشانده شدن دعواهای داخلی به رسانههای مختلف
بخشی از حملات به صدای آمریکا را باید از دریچههای مختلف بررسی کرد. رساندن «پیام»هایی از درون محیط صدای آمریکا به رسانههایی که نقشی در فضاسازی علیه آن داشتهاند، جای تامل زیادی دارد. برخی از این خبرهای غیرموثق حتی باعث بروز اختلاف میان دوستان و شرکای کاری در صدای آمریکا شده است.
برخی از خبرسازیها به روابط تیره شده برخی از رفتگان از صدای آمریکا با تازه جذب شدهها به این رسانه مرتبط بودهاند. به عنوان مثال، مطالب منتشر شده در وبلاگهایی نوپا به تشدید اختلافها در گروه تولید پارازیت منتهی شد.
یک عضو صدای آمریکا معتقد است که نبود چارچوبی حرفهای و مناسب در صدای آمریکا، باعث شده که «باند»های مختلف در مواقع لزوم، اخباری متناسب با منافع خود، و بر ضد منفعت گروههای رقیب را به رسانهها و وبلاگهای کوچک و بزرگ منتقل کند.
عدم موفقیت بزرگترین کادر خبری و رسانهای فارسی زبان خارج از کشور مطمئنا باعث ناراحتی مسوولان جمهوری اسلامی نخواهد شد.
مجموعه دولتی یا ملوکالطوایفی؟
یکی از مسائلی که ممکن است پس از مطالعه برنامهریزی و تولید در صدای آمریکا به ذهن تحلیلگران برسد، میزان انتظار دولت آمریکا و کنگره از این رسانه است. آیا دولت اوباما از نحوه کار این رسانه راضی است؟ آیا حاشیههای بسیار زیاد مرتبط با صدای آمریکا برای وزارت خارجه ایالات متحده قابل قبول است؟
گرچه آمدن جان کری به وزارت خارجه میتواند در دراز مدت، بر روی سیاستگذاریهای صدای آمریکا تاثیرگذار باشد، اما با توجه به سابقهای که از این مجموعه برجای مانده، تغییراتی که منتهی به توسعه پایدار این رسانه شود چندان دست یافتنی به نظر نمیرسد. حال باید پرسید که اشکال از دولتی بودن مجموعه است، یا از روش اداره شدنش توسط بعضی ایرانیهایی که با مدیریت حرفهای رسانههای غربی آشنایی ندارند؟
باید منتظر ماند و دید که نتیجه زلزله اخیر در چارچوب صدای آمریکا که با رفتن به ظاهر موقت کاوه باسمنجی و احتمال رفتن دائمی رودی بختیار همراه بوده، چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت؟ آیا مدیران این رسانه توجهی به عقب افتادنشان از رسانههای فارسی زبان دیگر در سال انتخابات ریاست جمهوری در ایران کردهاند؟
باید دید...