چهارشنبه، اسفند ۳۰، ۱۳۹۱

آقای ف.م سخن! مرده شور «انسانیت بی‌حقیقت» را ببرد!


image
عصبانی نیستم و در نهایت آرامش این چند خط را نه منباب پاسخ که، جهت یادآوری قلمی می‌کنم، چون معتقدم انسان وقتی عصبانی است از منطق دور می‌شود. آقای ف.م. سخن که طی چند هفته اخیر سایت «گویای من» را به سایت «گویای آقای نوری‌زاده» تبدیل کرده است، محبت فرموده مثل دفعات قبل حملاتی متوجه من کرده و برای سندیت بخشیدن به فرمایشاتشان فیلمی از برنامه‌های مرا نیز در سایت گذاشته‌اند. خود این فیلم البته بهترین گواه حقانیت من می‌تواند باشد. تیتر مقاله آقای سخن، چنین است: مرده شور آن پرچمی را ببرد که به خاطرش انسان و انسانیت زیرپا گذاشته می‌شود.

درباره این تیتر، تنها می‌توانم امیدوار باشم که آقای «سخن» هیچ‌گاه در یک جنگ رسمی شرکت نکرده باشد که «سرباز» برای حفظ «پرچم» خود مجبور به کشتن انسان دیگر می‌شود و به این ترتیب «انسانیت» را زیر پا می‌گذارد، چون در این صورت جناب سخن برای احترام به انسان و انسانیت بلافاصله پرچم خود را، کشور خود را زمین می‌گذاشت و به احوال پرسی با سرباز دشمن می‌پرداخت.
ایشان سپس نوشته‌اند که: «بنده، بعد از تأسیس تلویزیون آقای نوری‌زاده ابتدا به طور سرپوشیده و بدون ذکر نام و بعداً با ذکر نام، به دوست سابق شان هجوم می‌برند که چرا در برنامه‌های ایشان و در کنار ایشان و دیگر مجریان پرچم، سه رنگ شیر و خورشید قرار نگرفته است.»
اما پاسخ من:
اولاً اگر که ابتدا صراحتاً نام ایشان را نیاوردم به خاطر این بود که حضرت‌شان ابتدا وعده می‌فرمودند که نبود پرچم به خاطر «اشکال فنی» است! اما بعد که آشکار شد این تنها یک بهانه بی‌منطق و غیر موجه است صراحتاً به موضوع پرداختم.
اما جناب سخن، بنده هیچگاه به مجریان دیگر این تلویزیون نپرداخته و از آنها نخواسته‌ام که پرچم داشته باشند چون اولاً در تلویزیون کانال یک – تلویزیونی که خود من مدیریت آن را بر عهده دارم کسانی هستند که هرگز در برنامه‌های خود پرچم نداشته‌اند و من نیز هرگز به خود اجازه نداده‌ام که از آنها که به این پرچم اعتقادی ندارند بخواهم صرفاً به دلیل حضور در این تلویزیون، از پرچم شیر و خورشید استفاده کنند.
«آقای سخن»، سپس به نقل قول از جناب نوری‌زاده پرداخته و گفته است: «آقای دکتر نوری‌زاده هم بارها به این موضوع پرداخته و گفته‌اند که (این پرچم در قلب ما) جای دارد و همواره شعار ما بوده است و گذاشتن و یا نگذاشتن آن در برنامه‌ها چیزی را تغییرنمی‌دهد».
به نظر من، چون «آقای سخن» همانگونه که خود گفته است عصبانی بوده و به مفهوم این عبارات توجه نکرده است که به این ترتیب ما «جای‌گاه پرچم» را فهمیدیم و باید مثلاً به سازمان ملل یادآوری کرد که به جای این همه هزینه و برافراشتن پرچم کشورهای مختلف، اجازه دهد نمایندگان از «پرچم درون قلب‌شان» استفاده کنند!
«آقای سخن»، به راستی جای پرچم در قلب انسان است؟ کمی آب بنوشید و دوباره به این عبارت نگاهی بیاندازید!
اما این که جناب‌شان فرموده‌اند: «بودن یا نبودن پرچم چیزی را تغییرنمی‌دهد. چطور طی هشت سال که ایشان در کانال یک برنامه داشتند هر روز بدون استثنا از این پرچم استفاده می‌کردند؟»
در نهایت جناب سخن، حتماً شما هم قبول دارید که پرچم به ویژه پرچم شیر و خورشید امروز معنای ویژه‌ای یافته است. بودنش برای کسی که هشت سال زیر سایه آن بوده یک معنی می‌دهد و نبودنش هم معنی خودش را دارد. 
اما فرموده‌اید که جناب نوری‌زاده، از دوستانشان خواسته‌اند «از وارد کردن تهمت بی‌پایه و اساس به ایشان خودداری کنند».

قربانت گردم. چه تهمتی؟ ما حرف‌مان این است چگونه انسانی هشت سال برنامه تلویزیونی‌اش با پرچم بوده و یک باره با ایجاد یک تلویزیون، پرچم از برنامه‌اش حذف می‌شود؟ شما نوشته‌اید: «می‌ترسید این مقاله‌های پی در پی شما در حمایت از جناب ایشان حمل بر مداهنه و تعارف بی‌مورد شود و خوانندگان می‌دانند که شما اهل چنین کاری نیستید»؟

به اعتقاد من، شما اگر یک بار دیگر دفاعیه‌های‌تان از آقای نوری‌زاده را بخوانید بهتر متوجه می‌شوید که خوانندگان به راستی چه برداشتی می‌توانند در مورد شما داشته باشند!

چرا که در این وانفسا، موضوعات سیاسی و انسانی همه از نظر شما حل شده‌اند و تنها مانده است «حمایت از حقوق انسانی» جناب نوری‌زاده؟ در جایی دیگر نوشته‌اید: «بسیار دردناک است که به خاطر پرچم، هر قدر هم از نظر سیاسی  اهمیت داشته باشد – انسانی، انسان دیگر را، نشان و شخصیت او را، کوشش و تلاش او را – که همه و همه در راه اعتلای ایران و ایرانی و اتفاقاً همین پرچم بوده زیرپا بگذارد!»
جناب سخن! نمی‌دانم شما آیا درباره کارنامه آقای نوری‌زاده سخن می‌گویید؟ اگر چنین است آیا همه کارنامه؟
می‌خواهید رجوعتان بدهم به مقالات ایشان در آغاز انقلاب – از شب پشت بام اعدام تا تلویزیون ایران فردا...!
اگر لازم باشد و بخواهید می‌توانم «کد» بیاورم آیا این‌ها همه «در راه اعتلای ایران و ایرانی و اتفاقاً همین پرچم بوده است».
اما ادامه داده‌اید به خاطر موضوعی که می‌داند اساس درستی ندارد (یعنی بنده) انسانیت زیرپا بگذارد! کدام موضوع را می‌گویید؟ پرچم را؟ – خوب ایشان طبق معمول برنامه‌های سابقشان از پرچم استفاده کنند تا انسانیت زیرپا گذاشته نشود، اما اگر موضوع یا موضوعات دیگر را – از جمله حمایت جوامع عربی را می‌فرمایید صریحاً بیان کنید تا دلایل خود را بازگو کنم.
اما نوشته‌اید که: «ایشان هر دلیلی برای عدم استفاده از پرچم اقامه کند حتماً یکی به طور قطع این خواهد بود که تلویزیون ایشان، تلویزیون همگان است.»
منظورتان از همگان را نفهمیدم، آیا شامل درگاه اکبر رفسنجانی و دوستان ایشان در آن درگاه هم می‌شود؟ آیا برنامه ای که ایشان در کانال یک داشت برای «همگان» نبود؟
آیا چون ایشان مدیر تلویزیون است، به خاطر «دیگرانی» که احتمالاً با پرچم «مسئله» دارند نباید از پرچم استفاده کند؟ درستش این است که بگویند: من چون معتقد به پرچم هستم در برنامه خود – که معرف مواضع  خودم است پرچم می‌گذارم و دیگران هر کار که می‌خواهند در برنامه خود بکنند. نه این که چون آقای چالنگی نخواسته من هم پرچم نگذاشته‌ام!
اما گفته‌اید آقای رضا پهلوی برای این تلویزیون پیام فرستاده اتفاقاً برای درک میزان صداقت آقایان به این پاراگراف توجه فرمایید.
پیام شاهزاده در اتاق کار آقای نوری‌زاده، همان اتاقی که ایشان سال‌ها با پرچم شیر و خورشید در آن برنامه اجرا کردند ضبط شد بدون پرچم، اما آقای مدیر در نخستین برنامه خود فرموده‌اند: «علت عدم استفاده از پرچم در این تلویزیون این است که چون از دکور کامپیوتری استفاده می‌شود و تلفیق دو رنگ سبز پرچم و دیوار مشکل ایجاد می‌کند، پرچم نداریم.»
خوب آیا شاهزاده پرچم نخواسته – یا ایشان نگذاشته‌اند؟ آنجا که دیگر «دکور کامپیوتری» نبوده است.
در خاتمه: یک حرف ساده ایشان در نخستین برنامه خود گفته‌اند ما به خاطر مشکل فنی نتوانسته ایم پرچم داشته باشیم. من هم به عنوان دوست ایشان پیشقدم شدم تا بدون هیچ دستمزدی این مشکل فنی را حل کنم آیا این فحاشی است؟
 و بالاخره در پایان فرموده‌اید که ای‌کاش بنده و دوستان به‌اندازه احترام به پرچم – به انسانیت هم احترام بگذاریم. دوست من درستش این است که: ما به‌اندازه‌ی انسانیت، به پرچم احترام می‌گذاریم.
و پرچم انسانیت را فدای رفاقت نمی‌کنیم.
دوست نادیده آقای ف.م. سخن، نمی‌دانم می‌توانم شما را دوست بنامم یا نه و یا حتی ممکن است بابت این عنوان مورد بازخواست شما نیز قرار بگیرم اما به هر روی جناب سخن، اعتراض من به آقای نوری‌زاده و هم چنین آقای علیرضا میبدی – به هیچ روی به دلیل نبود پرچم در برنامه‌ی ایشان نیست. که ده‌ها برنامه‌ی تلویزیونی بی پرچم شیر و خورشید و یا حتی با پرچم‌های دیگر تهیه و عرضه می‌شود که بنده – و فکر می‌کنم هر صاحب تفکری به خود این اجازه رانمی‌دهد که کسی را مجبور به گذاشتن یا برداشتن پرچم کند.
جناب سخن، اعتراض من به آقایان در رابطه با «پرنسیب» است. کاری که متأسفانه دوستان ما ظاهراً به آن توجه ندارند.
شما به خوبی می‌دانید جناب نوری‌زاده هشت سال برنامه تلویزیونی خود را – در یک تلویزیون که متعلق به ایشان نبود و هیچ جبری برای گذاشتن پرچم برای ایشان منظور نشده بود به انتخاب خود از پرچم شیر و خورشید نشان استفاده می‌کردند.
حال به مبارکی تلویزیون خود را دارند که بنده اولین کسی بودم که به حضرتشان تبریک گفتم و در همان برنامه – با همان عنوان ناگهان پرچم را حذف می‌کنند آن هم با ذکر این دلیل که به دلیل مشکل فنی نمی‌توانیم از پرچم استفاده کنیم!
خوب، وقتی این دلیل قانع کننده نیست و لااقل همه‌ی بچه‌های فنی تلویزیونی می‌دانند چنین امری واقعیت ندارد آیا موضوع سئوال برانگیز نیست؟ آیا این که بنده گفته ام اگر واقعاً مشکل فنی است حاضر به رفع این مشکل هستم این هتاکی و فحاشی است؟
آقای نوری‌زاده، حق دارند مثل همه‌ی سال‌های گذشته، همچنان که مواضع خود را در حمایت از خمینی – و پس از آن علیه او – در حمایت از خاتمی و پس از آن علیه او و خیلی مواضع دیگر – به آسانی تغییر دهند در رابطه با پرچم نیز – به هر دلیلی که خود می‌دانند از جمله خواست سرمایه گذاران – یا باور شخصی یا احترام به سایر همکاران، از جمله آقای چالنگی اعلام کنند تا دیروز من در برنامه‌ام از پرچم استفاده می‌کردم؟ و از این پس نمی‌کنم؟
اما این که ایشان بگوید پرچم در قلب و سر من است و ما چون مشکل فنی داریم نمی‌توانیم از وجود آن در برنامه‌ها استفاده کنیم تصدیق می‌فرمایند که به شعور همان آدم هایی که شما به عنوان انسان مدافع ایشان هستید برمی خورد.
توجیه شما نیز ... که می‌گویید به خاطر سایر همکاران! کدام همکار را می‌گویید آیا شما که در گویای من – سردبیر هستید از کدام پرنسیب خود به دلیل منافع «گویا» دست برداشته‌اید یکی از پرنسیب‌های شما معرفت است نگاه کنید که چگونه اعتبار خود را تنها به دلیل معرفت به رفقا خرج می‌کنید، نگاهی به کامنت‌های خوانندگان در ذیل مقاله‌ی اخیرتان بهترین گواه این ادعاست. والسلام 
۳۰ اسفند ۱۳۹۱ شهرام همایون