یکی از متهمین پرونده میگوید برای بردن مناقصهای که هم قیمت هم زمان اجرایشان با فاصله زیادی از پیشنهاد سپاه بهتر بوده، رشوه دادهاند. بزه انجام شده «رشوه» است نه «اخلال در نظام اقتصادی» و «اختلاس». حکم دادگاه اما، اعدام برای محاربه به خاطر اخلال در سیستم اقتصادی کشور بوده است. در سیستم اقتصاد شبه دولتی و نفتی ایران اگر بخواهید سالم باشید و تابع مقررات نوشته شده دچار اخلال در سیستمی میشوید که دارد کار میکند! این مشابه رانندگی در خیابانهای تهران است که رعایت قوانین باعث ترافیک و تصادف میشود و جان بقیه را هم به خطر میاندازد.
مصاحبه اخیر یکی از متهمین اصلی ولی آزاد پرونده معروف به اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی با خبرگزاری فارس، برای چندمین بار آینه حقیقت نما را در برابر جامعه ما گرفته است .
نویسنده قبلا در یکسری یادداشت حتی قبل از برگزاری دادگاه به بررسی زوایای مختلف پرونده معروف به اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی پرداخته است. اخیرا خبرگزاری فارس با برادر متهم اصلی مصاحبهای تلفنی انجام داده است و در ادامه مدیرعامل وقت بانک صادرات هم مصاحبهای نموده است.
واقعیت این است که دادگاه برگزارشده و احکام صادر شده از جنس تمام مسائل جاری کشور است و بر اساس سلیقه و تفکر اکثر مردم طراحی و انجام میشود نه بر اساس واقعیات چون عوام پسند نیست.
مشابه این داستان را در اعدامها ( نظیر اعدام زورگیران برای ۷۰ هزار تومان) یا سیاستهای اقتصادی نظیر پرداخت یارانهها یا سیاست های ارزی میبینیم، فقط برای خوشآیند یا عبرت طراحی میشوند و اساس آنها تطمیع یا ترس اکثریت است نه واقعیت و عدالت و باز یادآور کلید طلایی بقای یک سیستم حکومتی است که بهخوبی اجرا میشود.
آقای خسروی در مصاحبه خود و قبلا برادرش از زندان با نامه خود بر همین نکات اشاره میکند. این به معنی تخلف نکردن یا پاک بودن ایشان نیست بلکه موضوع این است که تخلف و جرم چیز دیگری است ولی مجازات چیز دیگری و متاسفانه بر اساس سلیقه عموم طراحی میشود، دلیل اصلی تکرار این قضایا در ابعاد و زمان و مکان دیگر هم همین است.
آقای خسروی میگوید برای گرفتن اعتبار اسنادی داخلی بدون وثایق ولی سودده و اشتغالزا، یا برای بردن مناقصهای که هم قیمت هم زمان اجرایشان با فاصله زیادی از پیشنهاد دوم (که متعلق به سپاه بوده) بهتر بوده است، رشوه دادهاند. بزه انجام شده «رشوه» است نه «اخلال در نظام اقتصادی» و «اختلاس».
ایشان اشاره میکند که با رشوه توانستهاند نقدینگی لازم برای کار اقتصادی سودده تهیه کنند و باز رشوه دادهاند تا بتوانند مناقصهای را صلاحیت بردنش را داشتهاند ببرند. اگر فعالیت سودده بوده چرا رشوه «لازم» بوده یا اگر پیشنهاد بهتر بوده باز «رشوه» نیاز بوده اصل قضیه است. رشوه دادهاند برای کاری که باید بدون رشوه انجام میشده است یا اصلا نباید میشده است.
آقای جهرمی هم در دفاع خود میگوید «رشوه» نگرفته است و همین برایش کافی است که نقش خود را در این رسوایی در حد صفرببیند و «اهمال» و «بیتخصصی» ایشان اصلا جایی از اعراب ندارد.
صحبت در مورد فعل «رشوه» مورد علاقه جامعه و حکومت نیست چون اکثریت مردم برای تسریع کارهایشان هم رشوه میدهند و هم میگیرند، چیزی که مورد علاقه است «کی» این را داده یا گرفته. شبیه این داستان در نوار ضبط شده تامین اجتماعی و برادر لاریجانی هم بود و هدف شخص بود نه فعل رشوه و دقیقا هم بر اساس علاقه افکار عمومی انجام شده است.
حکم دادگاه اختلاس چیست؟ اعدام برای محاربه به خاطر اخلال در سیستم اقتصادی کشور!
نویسنده دقیقا برعکس اعتقاد دارد که کاری که انجام شده دقیقا بر اساس قواعد نانوشته اجتماع و اقتصاد ایران است ولی با ابعاد بزرگتر.
طنز تلخ قضیه هم در این نکته است که در سیستم اقتصاد شبه دولتی و نفتی ایران اگر بخواهید سالم باشید و تابع مقرراتنوشته شده دچار اخلال در سیستم میشوید که دارد کار میکند!
این مشابه رانندگی در خیابانهای تهران است که اگر کسی بخواهد قوانین و مقررات را رعایت کند در حالیکه بقیه نمیکنند باعث ترافیک و تصادف میشود و جان بقیه را هم به خطر میاندازد.
فیلم رانندگی در یکی شلوغ ترین میادین در ایران را نگاه کنید و خود قضاوت کنید از این همه تاکسی و سواری و موتورسیکلت و عابر پیاده اگر کسی بخواهد بر اساس قوانین رانندگی خود ایران عمل کند چه فاجعهای رخ میدهد در حالیکه این بی نظمی و قانون شکنی در حال کار است!
مردمی که در این میدان هستند شاید خود متوجه کاری که میکنند نیستند و این نگاهی که از بالا و با داشتن تصویر بزرگتر از کل است آن را اینگونه زشت میکند وگرنه تکتک افرادی که در همین میدان حضور دارند وقتی ماشین دیگری جلویشان میپیچد ناسزایی نثار میکنند و از پلیس هم تقاضای رسیدگی دارند!