جمعه، فروردین ۰۹، ۱۳۹۲

حیواناتی که بر ما حکومت کرده‌اند(۱۰): مار «بهاری» مازندران

image
آن مار خوش خط و خال عاشق زنان، اغفال کننده همه خوشگلان زمان، آن علاقمند به نیکی و هدیه و پانته‌آ، دشمنان محمود را کرده کله‌پا، آن مبلغ اسلام ایرانی، نوید دهنده خرابی و ویرانی، آن بزرگ جن‌گیران نابکار، المعروف به حضرت «بهار»، آن متخصص ظهور، صاحب اسناد و مدارک ناجور، آن رهبر جریان انحرافی، مقام معظم را انداخته به علافی، آن عاشق مردم اسرائیل، نواده حضرت عزرائیل، نامش اسفندیار بود و دائم به اکل خیار بود و دچار ویار بود!

نقل است از ابن هوشنگ امیراحمدی رشتی، که در خانه همسایه (مازندران) بند نافی به دنیا آمد که به نوزادی وصل بود! چون نوزاد از بند ناف جدا کردند، اسفند برایش دود کردند تا این موجود که به شکل مار بود زنده ماند، و چون اسفند یارش شد، نامش اسفندیار گذاشتند!
از کودکی انحراف داشت و علاقه به کارهای بقیه در زیر لحاف داشت.
مار مازندرانی در نوجوانی به الکترونیک علاقه‌مند بود و بعدها مهندس الکترونیک شد اما سیم‌هایش قاطی ماند!
بعد از انقلاب به خاطر علاقه به فضولی در خانه همسایه، به هر سوراخی فرو می‌رفت پس به استخدام وزارت اطلاعات در آمد.

گویند سردار نقدی او را به طور نسیه به اطلاعات سپاه کردستان برد تا  به تفحص و  بازجویی بپردازد.

در دهه ۶۰ خانم‌های بسیاری را با زبان ساحر خود بازجویی نمود و نمود و نمود… تا اینکه یکی را به همسری انتخاب نمود!

وقتی میمون آرادان فرماندار ماکو شد، مار مازندرانی  در تامین  امنیت استان بود و با هم رفاقت کردند و به هم زیادی مانوس شدند و کبوتر با کبوتر باز با باز و غیره!

از آن دوران، میمون آرادان بی مار که می‌شد، بیمار می‌شد!

این عشق شدید باعث شد که گاهی همسر محمود، مار را زیر لحاف پیدا کند، که بعدها معلوم شد شاهد بسیاری از امور بوده است!

در دوران سازندگی و لاسندگی (اصلاحات) به کار امنیتی و فرهنگی مشغول بود و در خدمت میمون مغفول. مدتی رئیس رادیو پیام بود و چو محمود شهردار شد، امور فرهنگی شهرداری به دست گرفت و فرهنگ‌سراها را خرچنگ‌سرا کرد.

وقتی میمون آرادان به کاخ ریاست جمهوری رفت، مشایی که حس چشایی داشت، رئیس سازمان میراث فرهنگی شد و خوشگلان را میراث برد!

چون تخصص ویژه‌ای در زیرآب زدن داشت، محمود مامورش کرد تا دشت سیوند را نیز زیر آب کند!

اندک اندک حامیان رهبری در کابینه را نیش زد و وزرای محمود را برکنار کرد. حیلت دیگر او این بود که دختر به پسر محمود داد و نوه‌شان ترکیبی از مار و میمون شد!

چون شباهت زیادی به حضرت شیطان رجیم داشت، از این ‌رو به هنگام ظهور در دولت نهم، محسنی اژه‌ای دائما  «اعوذ با‌الله من الشیطان رجیم» می‌خواند.

اختلاف با محسنی اژه‌ای بعد از انتخابات ۸۸ بیش شد و چون محسنی نتوانست قندان به سویش پرت کند و گازش بگیرد، از کابینه قهر کرد.

گویند راه پول در آوردن بلد بود و به خرج دولت، میلیونرهای ایرانی مقیم خارج به داخل برد و جیب‌شان بزد!

نقل است که این مهندس الکترونیک، فیوزش قاطی شد و با پانته‌آ فیوضی آشنا شد و پدر پانته‌آ که به کار عمارت بود را به کیش برد و مقام‌های نظام را مات کرد!

چون پدر پانته‌آ خواست عمارت عظیم کیش به قیمت ۴۰۰ میلیون دلار بنا کند، رقبای محمود در میان خشت‌های آجری، دعای اجنه یافتند و جن‌گیران که جن می‌گرفتند همه عمر، را یکی یکی دستگیر کرده‌اند که شاعر می‌گوید:

جن‌گیر که جن بگرفتی همه عمر، دیدی که  چگونه عمر، جن‌گیر گرفت!

یکی از جن‌گیران زیر دست او به اتهام تجاوز به سی نفر دستگیر شد ولی همه اتهامات را تکذیب کرد و گفت به خدا ۱۰۰ نفر بودند!

روزی که حضرت پوتین او را دید، محمود را گفت که مشایی را به ریاست جمهوری برسان تا بعد از او باز به کاخ ریاست جمهوری برگردی. از این رو بود که محَمود، مار مازندران را کاندیدا کرد.

از کرامات او فراوان گفته‌اند:

چون دکان عکاسی باز کرد نوشت «ظهور امام زمان در ۱۷ دقیقه»!

وقتی کتیبه کورش به ایران رسید، دورش پیچید و یکهو به اسلام ایرانی گروید! اما چون کتیبه را انگلیسی‌ها آوردند، لهجه‌اش اینتیلیجنس سرویسی شد، عین ۰۰۷!

به هنرمندان زن علاقه زیادی داشت و گویند عاشق هدیه هم بوده است! حالا هدیه گرفتن یا هدیه دادن، بماند! الله اعلم! و چون اهل کرامات بود، یک شب که شب مهتاب بود و حبیبش را از خدا می‌خواست، مهتاب کرامتی بر او ظاهر شد!





چون محمود تپه ن…یده نگذاشت، او هم از هیچ سوراخ فرو نکرده‌ای در نظام نگذشت و همه مسوولان نظام را ماتحت تاثیر خود قرار داد!

گویند مار مازندران از مقامات نظام پرونده و عکس ناجور داشت و برای مجله پلی‌بوی فرستاد تا هر وقت دستگیرش کنند، حضرت هیو هفنر، عکس‌های لختی مقام معظم و خوک رفسنجان و جنتی‌زوروس را چاپ کند!