
«جمهوری اسلامی»، یعنی آن حکومت قداره بندی که از صبح ۲۲ بهمن پنجاه و هفت نطفهاش بسته شد و در ۱۲ بهمن پنجاه و هشت رسماً به دنیا آمد خیلی زودتر از آنچه که خیلیها تصور میکردند تمام شد، سقوط کرد و به پایان خود رسید. جمهوری اسلامی، نه آن حکومتی بود که خمینی در سالها و ماههای قبل از انقلاب به مردم وعده اش را میداد و نه آن حکومتی ماند که در روزها و ماهها و سالهای نخست انقلاب، رهبران آن، ادعایش را داشتند.
هنوز نسل من، خط و نشان کشیدنهای جمهوری اسلامی را برای جهان، به خاطر دارد. هنوز طنین جملات تحقیرآمیز رهبران انقلاب و به ویژه دو رهبرش را نسبت به غرب میتوان شنید اما با آن که این انقلاب و انقلابیون، از قدرتمندترین سلاح ممکن، که ایدئولوژی مذهبی است، برخوردار بودند اما عمرشان حتی مانند هیچ یک از جریانات مشابه مانند آنچه که در چین، شوروی و یا حتی کره و کوبا اتفاق افتاد، نبود و خیلی بیش از آنچه که تصور میشد، سقوط کرد و مجبور شد مانند انقلابیون مزرعه «قلعه حیوانات جورج اورول» در گذشتهها و گفتههای خود دست ببرد و در حقیقت تاریخ را فراموشکار فرض کند و امیدوار باشد که مردم به یاد نداشته باشند که مثلاً جمهوری اسلامی چگونه از رابطه با آمریکا، عربستان، مصر، انگلستان، سخن میگفت و امروز چه میگوید!؟
«جمهوری اسلامی» دیگر آن حکومتی نیست که ادعا میکرد. از مواضع اش سقوط کرده است و از سقوط تا محو نیز راه درازی نیست و باید خیلی زود در انتظار جسدش باشید.
گفتم «جمهوری اسلامی سقوط کرد» آیا حکومتی که روزگاری فریاد میزد «رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کنیم»!
یا «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»! یا «آمریکا شیطان بزرگ است» زمانی که رسماً و از سوی قدرتمندترین عضوش – ولی فقیه – میگوید: گرچه خوشبین نیستم، اما با مذاکره دو طرفه با آمریکا مخالفتی ندارم.
این جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلامی نیست؟ آیا زمانی که جمهوری اسلامی، هنگام مراسم حج، در خانه خدا، در کعبه، شورش به پا میکرد و رهبرش، رهبران عربستان را فاسد میخواند، همین جمهوری اسلامی است که از پس کارمند مست و مجرم سفارت عربستان برنمیآید که هیچ! هجده نفر را در آن کشور به جرم جاسوسی برای ایران بازداشت میکنند و آقایان جرأت نفس کشیدن ندارند.
وقتی پس از قطع رابطه با مصر - پس از ۳۳ سال وزارت خارجه این جمهوری اسلامی، به صورت یکطرفه، ویزا برای اتباع مصر جهت ورود به ایران را لغو میکند - ولی در مقابل مصر، نه تنها از ایرانیان برای سفر به مصر ویزا میخواهد بلکه، مسافران ایرانی حتی در صورت دریافت ویزای مصر، و ورود به این کشور هم فقط مجاز به بازدید از اماکن به خصوصی خواهند بود، آیا این، همان جمهوری اسلامی است.
آیا مگر همین «دستاربند»های جمهوری اسلامی نبودند که گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در ایران را عملی افتخار آمیز میدانستند و آن را نهایت عقل، درایت و هوشیاری عنوان میکردند پس چه شده است که امروز، وزیر امورخارجه همان جمهوری این چنین ذلیل شده است که پس از حمله ی مشابه گروهی به سفارت انگلستان در ایران و قطع رابطه دو کشور، به التماس میافتد که بابا غلط بود! غلط کردیم! آشتی کنید!
برای اثبات سقوط رژیم جمهوری اسلامی تنها کافی است به مصاحبه اخیر علی اکبر صالحی وزیر امورخارجه این حکومت با روزنامه شرق نگاهی بیاندازید.
-مثلاً با آذربایجان تا چندین سال پیش لغو روادید نداشتیم، جمهوری اسلامی یک طرفه لغو روادید کرد.
-شما فرض کنید حضرت رسول الله بودند. چگونه تحمل میکردند؟ میگفتند مبادا به مصریها ویزا بدهید تا به ایران بیایند؟ میگفتند اول صبر کنید آنها لغو روادید کنند؟
-ما هیچ مشکلی (با انگلستان) نداریم. ما بارها به انگلیس گفته ایم که میتواند کاردارشان بیاید و کارهایش را شروع کند.
خوب با خواندن همین چند سطر آیا شما واقعاً فکر میکنید این جمهوری اسلامی، همان جمهوری اسلامی است؟
میبینید که چگونه از مواضع تهاجمی خود عقب نشسته، میبینید که چگونه به التماس افتاده، میبینید که چگونه تمامی مفاهیم دیپلماتیک، را یک بار دیگر وارونه جلوه میدهد تا بتواند از قعر چاه، باز تنها با شعار، صدای ادعای قدرت خود را نه به گوش دنیا، بلکه فقط به گوش مردم – در داخل کشور - برساند.
به این ترتیب میماند، شعارها و مقالهها و ... که در طی این سی و چهار سال حاکی از «عظمت» جمهوری اسلامی و «خفت دیگران» بوده است . ظاهراً آقایان از هم اکنون دست به کار شدهاند و این همان کاری است که هرکس هنگام «سقوط» به آن متوسل میشود اما نه تنها مانع سقوط نمیشود بلکه حرکت آن را تسریع میکند.
یادش بخیر «سریال اختاپوس»، کار برجسته هنرمند نازنین، پرویز صیاد، به اشاره به این رنگ عوض کردنها، مثالی آورد و گفت: شما حتی این شعر را شنیدهاید که: «نه همین لباس زیباست نشان آدمیت»، حالا کافیست تغییر کوچکی در نحوه ی بیان شعر بدهید تا به کلی معنای آن تغییر کند، مثلاً بگویند: نه، همین لباس زیباست نشان آدمیت.
در قلعه حیوانات هم خوانده اید که انقلابیون مزرعه، پس از مدتی، با افزودن یا کم کردن کلماتی در بیانیه شورای انقلاب چگونه از اصل خود سقوط کردند و اکنون باید شاهد باشید که آقایان برای دست و پا زدن هنگام سقوط، شعارهایشان را به شکل زیر تغییر دهند. مثلاً:
-رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کنیم؟ خوب معلوم است باید با این رابطه اسلام را جهانی کنیم.
-آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. کافی است این جمله را طوری بیان کنید که به شنونده الغاء شود که آمریکا چاره ای جز انتخاب راه درست ندارد و نمی تواند؛ قادر نیست غلطی انجام دهد.
ملاحظه میکنید چگونه حکومتی که با مغلطه روی کار آمد با گذر از مواضع خود در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و تصور میکند با جعل تاریخ میتواند حافظه مردم را پاک کند. غافل از این که تاریخ نشان داده است، اگر آنچه بودی نباشی، نیستی! و امروز شاهد نبود جمهوری اسلامی خواهیم بود . اگر حکومتی که هرچه فریاد دارد بر سر آمریکا نکشد، حکومتی که رهبران عربستان را فاسد نخواند، حکومتی که برای رابطه با دنیا به التماس بیافتد.
این حکومت، هرچه که هست، جمهوری اسلامی نیست!
«جمهوری اسلامی» دیگر آن حکومتی نیست که ادعا میکرد. از مواضع اش سقوط کرده است و از سقوط تا محو نیز راه درازی نیست و باید خیلی زود در انتظار جسدش باشید.
گفتم «جمهوری اسلامی سقوط کرد» آیا حکومتی که روزگاری فریاد میزد «رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کنیم»!
یا «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»! یا «آمریکا شیطان بزرگ است» زمانی که رسماً و از سوی قدرتمندترین عضوش – ولی فقیه – میگوید: گرچه خوشبین نیستم، اما با مذاکره دو طرفه با آمریکا مخالفتی ندارم.
این جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلامی نیست؟ آیا زمانی که جمهوری اسلامی، هنگام مراسم حج، در خانه خدا، در کعبه، شورش به پا میکرد و رهبرش، رهبران عربستان را فاسد میخواند، همین جمهوری اسلامی است که از پس کارمند مست و مجرم سفارت عربستان برنمیآید که هیچ! هجده نفر را در آن کشور به جرم جاسوسی برای ایران بازداشت میکنند و آقایان جرأت نفس کشیدن ندارند.
وقتی پس از قطع رابطه با مصر - پس از ۳۳ سال وزارت خارجه این جمهوری اسلامی، به صورت یکطرفه، ویزا برای اتباع مصر جهت ورود به ایران را لغو میکند - ولی در مقابل مصر، نه تنها از ایرانیان برای سفر به مصر ویزا میخواهد بلکه، مسافران ایرانی حتی در صورت دریافت ویزای مصر، و ورود به این کشور هم فقط مجاز به بازدید از اماکن به خصوصی خواهند بود، آیا این، همان جمهوری اسلامی است.
آیا مگر همین «دستاربند»های جمهوری اسلامی نبودند که گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در ایران را عملی افتخار آمیز میدانستند و آن را نهایت عقل، درایت و هوشیاری عنوان میکردند پس چه شده است که امروز، وزیر امورخارجه همان جمهوری این چنین ذلیل شده است که پس از حمله ی مشابه گروهی به سفارت انگلستان در ایران و قطع رابطه دو کشور، به التماس میافتد که بابا غلط بود! غلط کردیم! آشتی کنید!
برای اثبات سقوط رژیم جمهوری اسلامی تنها کافی است به مصاحبه اخیر علی اکبر صالحی وزیر امورخارجه این حکومت با روزنامه شرق نگاهی بیاندازید.
-مثلاً با آذربایجان تا چندین سال پیش لغو روادید نداشتیم، جمهوری اسلامی یک طرفه لغو روادید کرد.
-شما فرض کنید حضرت رسول الله بودند. چگونه تحمل میکردند؟ میگفتند مبادا به مصریها ویزا بدهید تا به ایران بیایند؟ میگفتند اول صبر کنید آنها لغو روادید کنند؟
-ما هیچ مشکلی (با انگلستان) نداریم. ما بارها به انگلیس گفته ایم که میتواند کاردارشان بیاید و کارهایش را شروع کند.
خوب با خواندن همین چند سطر آیا شما واقعاً فکر میکنید این جمهوری اسلامی، همان جمهوری اسلامی است؟
میبینید که چگونه از مواضع تهاجمی خود عقب نشسته، میبینید که چگونه به التماس افتاده، میبینید که چگونه تمامی مفاهیم دیپلماتیک، را یک بار دیگر وارونه جلوه میدهد تا بتواند از قعر چاه، باز تنها با شعار، صدای ادعای قدرت خود را نه به گوش دنیا، بلکه فقط به گوش مردم – در داخل کشور - برساند.
به این ترتیب میماند، شعارها و مقالهها و ... که در طی این سی و چهار سال حاکی از «عظمت» جمهوری اسلامی و «خفت دیگران» بوده است . ظاهراً آقایان از هم اکنون دست به کار شدهاند و این همان کاری است که هرکس هنگام «سقوط» به آن متوسل میشود اما نه تنها مانع سقوط نمیشود بلکه حرکت آن را تسریع میکند.
یادش بخیر «سریال اختاپوس»، کار برجسته هنرمند نازنین، پرویز صیاد، به اشاره به این رنگ عوض کردنها، مثالی آورد و گفت: شما حتی این شعر را شنیدهاید که: «نه همین لباس زیباست نشان آدمیت»، حالا کافیست تغییر کوچکی در نحوه ی بیان شعر بدهید تا به کلی معنای آن تغییر کند، مثلاً بگویند: نه، همین لباس زیباست نشان آدمیت.
در قلعه حیوانات هم خوانده اید که انقلابیون مزرعه، پس از مدتی، با افزودن یا کم کردن کلماتی در بیانیه شورای انقلاب چگونه از اصل خود سقوط کردند و اکنون باید شاهد باشید که آقایان برای دست و پا زدن هنگام سقوط، شعارهایشان را به شکل زیر تغییر دهند. مثلاً:
-رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کنیم؟ خوب معلوم است باید با این رابطه اسلام را جهانی کنیم.
-آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. کافی است این جمله را طوری بیان کنید که به شنونده الغاء شود که آمریکا چاره ای جز انتخاب راه درست ندارد و نمی تواند؛ قادر نیست غلطی انجام دهد.
ملاحظه میکنید چگونه حکومتی که با مغلطه روی کار آمد با گذر از مواضع خود در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و تصور میکند با جعل تاریخ میتواند حافظه مردم را پاک کند. غافل از این که تاریخ نشان داده است، اگر آنچه بودی نباشی، نیستی! و امروز شاهد نبود جمهوری اسلامی خواهیم بود . اگر حکومتی که هرچه فریاد دارد بر سر آمریکا نکشد، حکومتی که رهبران عربستان را فاسد نخواند، حکومتی که برای رابطه با دنیا به التماس بیافتد.
این حکومت، هرچه که هست، جمهوری اسلامی نیست!
۱۵ فروردین ۱۳۹۲ شهرام همایون