
انقلاب ایران اثرات متفاوتی بر روی جامعه زنان گذاشت. یکی از آنها پیدایش قشری از زنان بود که فرهنگ خشن مردسالارانه نظام اسلامی حاکم را درونی کنند و وظیفهای جز تثبیت و تقویت این فرهنگ قرون وسطایی برای خود نشناسند: مردانی در پیکره زن. حجاب اجباری فیزیکی دیر یا زود از سر زنان برداشته خواهد شد. ولی رها شدن از حجاب فکری تحمیل شده بر این بخش از زنان به مراتب سختتر خواهد بود.
مناظره تلویزیونی نامزدهای شورای نگهبان برای ریاست جمهوری اسلامی خامنهای با طنز آغاز شد و با برخوردهای دو نفره و چند نفره و گفتن برخی از اسرار مگو ادامه یافت. این مناظرهها بیش از هر برنامه «کمدی» دیگر این رسانه «ملی» بینندگان آن را به خنده انداخت و سرگرمی بینظیری برای آنان فراهم آورد.
در فاصله این برنامهها مناظره دیگری نیز در دانشگاه الزهرا برگزار شد که همزمان هم خندهدار و هم رقتبار بود و کمتر مورد توجه قرار گرفت. یک مرد و چهار زن به نمایندگی از پنج تن از نامزدهای مرد دور هم جمع شده بودند تا «برنامههای» نامزد مورد حمایت خود در باره زنان را توضیح دهند و از آن دفاع کنند.
خصیصه عمده نظرات یاد شده، همانند نظرات خود نامزدها، کلیگویی و تعارف در مورد موقعیت زن در جامعه بود. ولی در مواردی هم نظرات مشخصتر نامزدهای انتخاباتی خود را مطرح میکردند، و این جا دیده میشد که تا کجا این زنان نسخه مؤنث مردانی هستند که آنان را نمایندگی میکنند و تا کجا فرهنگ زنستیز جمهوری اسلامی در درون آنان نهادینه شده است.
از حرفهای امیدعلی زمانی (نماینده محسن رضایی در امور زنان) در توجیه نصف بودن ارث زن در مقایسه با مرد میگذریم که میخواهد آن را با نصف کردن اشتغال زنان جبران کند(!) و میگوید «نصف ارث بردن زنان به نفع آنان است چرا که مرد با وجود اینکه دو برابر زن ارث میبرد باید نصف ارث خود را صرف زن کند». از مردی که محسن رضایی را نمایندگی کند بهتر از این نمیتوان انتظار داشت.
نظرات خامنهای در مورد نقش زنان در ازدیاد جمعیت و «زمینه تکریم زنان در محیط خانه» و تأکید بر نقش «مادری و همسری» زن از زبان چند نفر بیان میشود. همچنین تخطئه <فمینیزم غربی» ظاهرا در برنامه همه نامزدها هست. خانم طاهری (نماینده غلامعلی حداد عادل) مشکل را در این میبیند که دختران دیر ازدواج کنند و میگوید «در حال حاضر دختران گمان میکنند که باید تحصیلات دانشگاهیشان را به پایان برسانند و پس از اشتغال ازدواج کنند. همین امر موجب بروز مشکلاتی در جامعه شده است».
از همه جالبتر شاید نظر این زنان در مورد کننوانسیون حقوق زن باشد که جمهوری اسلامی از امضای آن سر باز زده است. فرشته روح افزا (نماینده سعید جلیلی) میگوید «تبعیض جنسیتی نگاهی فمنیستی است که در کنوانسیونها ذکر شده و این دیدگاه از نظر اسلام رد شده است»؛ طاهری میگوید که «ماده شش این کنوانسیون بسیار پررنگ شده و درباره به رسمیت شناخته شدن روسپیگری به عنوان یک شغل است» و به دنبال آن اضافه میکند که «چنین قوانینی یک فاجعه است چرا که به کرامت زنان توجه نشده است»!
وقتی زنی از کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان به عنوان یک «فاجعه» یاد میکند، میتوان فهمید که این زن پرورش یافته و مبلغ چه نظامی است. این یک زن بیسواد نیست، زنی است که تحصیلات دانشگاهی داشته و توانسته است وارد عرصه سیاست شود. او در واقع، یک تربیت یافته بی عیب و نقص و آینه تمامنمای نظام جمهوری اسلامی است. بردهای که نه فقط هیچ آرزوی آزادی ندارد بلکه خود توجیهگر این نظام بردگی است، و آزادی بردگان را فاجعه تلقی میکند.
در این جمع، کسی از خشونت خانوادگی، قتلهای ناموسی، فروش دختران خردسال تحت عنوان ازدواج، و دهها مشکل دیگر زنان ایران سخن نمیگوید. در مقابل، میگویند «برنامههایی در زمینه عفاف و حجاب، ازدواج، ایجاد بنیاد ملی ازدواج و بنیاد ملی مد و لباس داریم».
نمونه این افراد در ردههای بالای سیاسی جمهوری اسلامی کم نیستند. آنانی از ایشان که به مجلس قانونگذاری راه یافتهاند از مدافعان سرسخت نظام چندزنی و قوانین خشن و واپسگرایانه دیگر این مجلس بودهاند. اینان هم که به دنبال کسب رأی زنان به نفع نامزد مورد حمایت خود هستند این گونه درفشانی میکنند و بهشت موعود زنان را توضیح میدهند.
روزی که جمهوری اسلامی حجاب را بر زنان تحمیل کرد، این تنها یک حجاب فیزیکی نبود، و بلکه حجاب سنگینتری را نیز بر هوش و خرد زنان ایران بار کرد. بخش عمده زنان که در برابر حجاب اجباری مقاومت کردند، در مقابل این حجاب نیز ایستادند و به آن تن ندادند. بخش کوچکتری، اما، هر دو را خواه ناخواه پذیرفتند و از مردان جمهوری اسلامی «مردتر» شدند. یا به تعبیری دیگر، اینان همچون مردانی زنستیز در پیکره زن ساخته و پرداخته شدند.
چند ماه پس از انقلاب 1357 که نسخه انگلیسی کتاب مشهور نوال السعداوی نویسنده فمینیست مصری تحت عنوان «چهره عریان زن عرب» درآمد و من آن را همراه با دوست دیگری مشترکا ترجمه و پخش کردیم، در مقدمه آن آوردم که «نویسنده در جای جای کتاب تصریح میکند که انقلابهای اجتماعی و آزادیبخش تأثیر مهمی در روند آزادی زن بر جای میگذارد» و بعد با خوشبینی حاکم بر فضای آن روزها اضافه کردم که «زنان وطن ما با شرکت وسیع و فداکارانه خود در انقلاب، عملا در مسیری قدم گذاشتهاند که سرانجام آن بیتردید بیداری شعور جنسیتی زن و گسستن قید و بندهای هزاران ساله تاریخ بر دست و پای او نیز خواهد بود».
انقلاب ایران بدون تردید این اثر را بر بخش بزرگی از زنان جامعه گذاشت. ولی چیزی که آن روز در مخیله بسیاری خطور نمیکرد پیدایش قشری از زنان بود که فرهنگ خشن مردسالارانه قرون وسطایی نظام اسلامی حاکم را درونی کنند و وظیفهای جز تثبیت و تقویت آن برای خود نشناسند. حجاب اجباری فیزیکی دیر یا زود از سر زنان برداشته خواهد شد. ولی رها شدن از حجاب فکری تحمیل شده بر این بخش از زنان به مراتب سختتر خواهد بود.