یکشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۲

بشنو و بدان!


 برای بهتر و بیشتر شناختن هرکس، بهترین راه گوش سپردن و تأمل کردن در حرف‌هایی است که بر زبان می‌آورد چه از روی صداقت باشد، چه برای فریبکاری. همین‌گونه است دربارۀ یک حکومت.
حکومتگران با حرف‌هایی که می‌زنند ماهیت حکومتشان را آشکار می‌سازند. به‌قول معروف، حرفشان مچشان را باز می‌کند. در بعضی سیستم‌های حکومتی که دموکراسی نامیده می‌شوند ساز و کار نظام به‌گونه‌ای است که حکومتگران را وادار می‌سازد وقتی می‌خواهند سخنی بر زبان بیاورند، دو بار فکر کنند چون می‌دانند اگر یک کلمه پس و پیش بگویند سر و کارشان با مطبوعات مچ‌گیر و احزاب و گروه‌های رقیب می‌افتد و رفع و رجوعش آسان نخواهد بود. همین خود علامتی شاخص، بلکه شاخصترین علامت است برای شناخت ماهیت حکومت و حکومتگران.

به‌عکس، در حکومت‌هایی که بویی از دموکراسی نبرده‌اند و به‌دروغ تظاهر به دموکرات بودن می‌کنند، چون حکومتگران بیمی‌از مچ‌گیری ندارند هرچه دلشان می‌خواهد بی‌پروا بر زبان می‌آورند و درحقیقت به ریش خود و مخاطب خود می‌خندند.
حال بنگرید به سخنانی که در همین چند هفته و به‌مناسبت انتخابات ریاست جمهوری، از زبان حکومتگران و کارگزاران رژیم موسوم به جمهوری اسلامی‌شنیده و در رسانه‌ها منعکس شد.
در تفسیر و تحسین تصمیم شورای نگهبان دایر به غربال کردن داوطلبان جلوس بر کرسی ریاست جمهوری و برگزیدن هشت کوتوله سیاسی (به‌تعبیر تفسیرنویس کیهان)، آقای محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه (که ریاست آن را هم اخوی محترمشان تصدی می‌فرمایند) اظهار کرد: «شورای نگهبان بساط غرب را به‌هم زده است. نقطه عزیمت در انتخابات جاری نکات بسیار آموزنده و دلگرم‌کننده‌ای دارد و به همین دلیل غرب بسیار ناراحت است. این امر نشان می‌دهد که ایران نه‌تنها در زمینۀ دانش و فناوری پیشرفت دارد بلکه در توسعۀ مدنی هم هرروز بیشتر پیشرفت می‌کند. دموکراسی در ایران بسیار ریشه‌دار شده است که از نظر معیارهای حقوق بشری بزرگترین دستاورد محسوب می‌شود».
بر اساس فرمایش ایشان، انتخابات ابتکاری یا ابتکار انتخاباتی ایران، باید سرمشق دیگران قرار گیرد.
بی‌جهت نیست که محمود احمدی‌نژاد هم از این که بعضی از سر نادانی یا بغض و حسادت، ایران را با کشورهای منطقه مقایسه می‌کنند به‌خشم آمده است و در جشنوارۀ دستاوردهای علمی‌و فناوری ستاد توسعۀ فناوری انرژی‌های نو، می‌گوید «وقتی ایران را با کشورهای اطراف مقایسه می‌کنند به من برمی‌خورد. مگر در منطقه غیر از ایران کس دیگری هم هست؟ بر اساس اهداف چشم‌انداز ۱۴۰۴  ایران باید رتبۀ اول در منطقه را به‌دست آورد ولی هم‌اکنون هم ایران در منطقه، اول است و باید خود را در تراز جهانی ببینیم نه منطقه‌ای. باور دارم که می‌توانیم قله‌های بزرگتر را فتح کنیم. اتفاقات عظیمی‌در کشور رخ داده است و در این راستا باید خودمان را باور کنیم تا بتوانیم مدیریت جهان را در دست بگیریم…»
مدیریت جهان که پرزیدنت دکتر محمود احمدی‌نژاد حق ایران اسلامی‌می‌داند و چندین بار در مناسبت‌های مختلف نیز بدان اشاره کرده است مبتنی بر یک آرزو و آرمان شخصی نیست. در همین نطق اخیر فرمودند «این گفته‌ها ناشی از تعصب و حسّ ناسیونالیستی نیست. بیش از ۱۰۰ سیاستمدار دنیا در گفتگو با من این توقع را بیان کردند. آنها می‌گویند ایران پتانسیل مدیریت جهان را دارد و این امر به‌زودی در دنیا عملی خواهد شد»!
حیف و صد حیف که حسادت حسودان و غیظ و غضب «مقام معظم رهبری» مجال نداد دکتر احمدی‌نژاد با اقتباس از الگوی پوتین و مدودیف در صحنه بماند و پیشرفت‌های محیّرالعقول هشت‌ساله را پی بگیرد و درختی را که کاشته و آبیاری کرده است در مقام مدیریت جهان به‌ثمر برساند.
غرور آفت استعدادهاست. شیطان با آن همه عزت و حرمتی که در درگاه الهی داشت به این دلیل مغضوب شد که باد غرور در کله‌اش افتاد و برای خودش خط قرمز قائل شد.
آیت‌الله سیداحمد خاتمی‌در خطبه‌های نماز جمعه تهران (جمعه ۲۰ اردیبهشت) پیشاپیش کاندیداهای ریاست جمهوری را اندرز داد که حد و مرز خودشان را بشناسند و بدانند التزام بی‌قید و شرط به ولایت فقیه شرط اول رسیدن و باقی ماندن در چنین مقامی‌است: «آقای کاندیدای محترم!  اگر می‌توانی زیر نظر ولایت مطلقه امر عمل کنی بسم‌الله، کاندیدا شدی! و اگر نمی‌توانی اصلا اسم ننویس. اگر هم اسم نوشته‌ای انصراف بده زیرا کسانی باید وارد این عرصه شوند که عملا التزام داشته باشند. وقتی کسی رئیس جمهور شد نگوید اختیارات نداریم. چنان برخورد نکند که من خط قرمز دارم و خط قرمزم این است و اگر وارد اینجا شوید برخورد می‌کنم!»
کسانی که نمی‌توانند این نکات را درک کنند به‌دلیل آن است که مفهوم «ولایت فقیه» و نظام ولائی را نمی‌شناسند. این درس را باید از کلمات قصار نمایندۀ ولی فقیه در سپاه پاسداران فراگیرند که در مصاحبه با سایت  «باشگاه خبرنگاران جوان» گفت «اختیارات ولی فقیه همسان اختیارات امامان شیعه، دستورات او همتراز حکم پیامبران و گفته‌های وی یک قانون الهی است».
به‌عبارت روشنتر، نظام ولایی را نباید با نظامات حکومتی مخلوق فکر و ذهن بشر یکی شمرد و مثلا چنین تصور کرد که رئیس جمهور چون با رأی ملت انتخاب می‌شود می‌تواند برای خود وظیفه و اختیاری جز اطاعت از «ولایت مطلقه» و پیروی از نظرات او قائل باشد. ولیّ فقیه را خدا برگزیده و بر  مسند اقتدار نشانده است. بنابراین یعنی پیغمبر، یعنی امام معصوم.
سایت «فرزندان ولایت» از قول حضرت آیت‌الله علم‌الهدی امام‌جمعه مشهد نقل می‌کند «شبی بدون هماهنگی قبلی به منزل مقام معظم رهبری وارد شدیم. ساعتی گذشت. دیدیم از شام خبری نیست، حتی بوی غذا هم نمی‌آید. کمی‌بی‌حوصله شده بودیم. با خود گفتم شاید آقا در نظر دارند به‌خاطر عدم هماهنگی قبلی ما را تنبیه کنند و امشب را به ما گرسنگی بدهند. در همین افکار بودم که دیدم کسی مرا صدا می‌زند. رفتم جلو، آقایی را با چهرۀ نورانی و غذایی در دست دیدم. گفت بفرمایید تناول کنید، خوش به‌حال مهمان آقا. گفتم چرا؟ گفت حضرت جبرئیل این غذا را از بهشت آورده، خم شدم تا دست‌های این مرد را ببوسم، دیدم به‌طرف آسمان حرکت کرد… »

احمد احرار