پنجشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۲

هالووین ایرانی و ترسناک‌ترین چهره‌هایش



هالووین ایرانی چه حال و هوایی خواهد داشت؟ در بازار هالووینی ایران، نقاب‌های پر فروش به خمینی و خامنه‌ای و قسی ترین نزدیکان آن‌ها خواهد داشت.


صور کنید که جمهوری اسلامی رخت بربسته و مردم ایران آزادند هر آن طور که می‌خواهند شادی و نشاط و جشن داشته باشند. در آن صورت نه تنها بسیاری از جشن‌های ایران باستان مثل مهرگان احیا خواهد شد و مردم مناطق مختلف جشنواره‌ها و مراسم خاص خود را خواهند داشت برخی از جشن‌های غربی نیز امکان بروز در ایران را خواهند یافت. چهار دهه سیاهی و غم و سوگواری موجب نیاز شدید ایرانیان به شادی و جشن شده است.
در این حال، نه بسیاری از مردم بلکه حداقل بخش‌هایی از آنان همان‌طور که والنتاین (روز عشق) را گرامی می‌دارند نوعی هالووین ایرانی نیز به راه خواهند ‌انداخت. البته ممکن است بسیاری از سنن و رسوم هالووینی به شب چهارشنبه سوری سرایت کند یا شب دیگری (مثل شب یلدا، البته نه از بالا و از مجرای حکومت) برای آن در نظر گرفته شود. هالووین ایرانی چه حال و هوایی خواهد داشت؟
نقاب‌ها
نقاب بخشی لاینفک از مراسم هالووین است. در بازار هالووینی ایران، نقاب‌های پر فروش به خمینی و خامنه‌ای و قسی‌ترین نزدیکان آن‌ها یعنی خلخالی، محسنی اژه‌ای، سعید مرتضوی، احمدی نژاد، لاجوردی، رادان، احمدی مقدم، محمد یزدی، احمد خاتمی، مصباح یزدی، احمد جنتی، محمدی گیلانی، و قاضی مقیسه تعلق خواهد داشت. البته نقاب‌های صدام، قذافی، هیتلر، جرج دبلیو و اسامه نیز طرفدارانی پیدا خواهد کرد. هم‌چنین در شهرهای مختلف نقاب‌های خاصی پر فروش خواهند بود: حسنی در ارومیه، حائری شیرازی در شیراز، محسن رضایی در اهواز، مشکینی در قم، هاشمی رفسنجانی در کرمان و رفسنجان، و طبسی در مشهد. خانواده‌های این افراد هیچ گونه سهمی از فروش این نقاب‌ها به عنوان دشمنان مردم نخواهند برد.
اشیا و لوازم ترسناک
ایرانیان مبتکر (احتمال با همکاری صادر کنندگان چینی) نمونه‌های بسیاری از لوازم و اشیای ترسناک را از روی مشابه خارجی آنها تولید کرده و به بازار روانه خواهند کرد:
- مجسمه‌ی خمینی به اندازه‌ی واقعی خود وی که از قبر بیرون آمده، سر بلند کرده و به آن باز خواهد گشت (به طور خود کار) و در هنگام بیرون آمدن، دهان پر از خون خویش را باز کرده و می‌گوید «من دولت تعیین می‌کنم‌؛
- نیم تنه‌ای از خامنه‌ی با چشمان کاملا قرمز و دندان‌هایی دراکولایی که یک‌باره به سمت شما آمده و چند بار با تکیه‌ها و فراز و نشیب‌های صدایی متفاوت می‌گوید: "دشمن"، "دشمن"، "دشمن"؛
- ماری که سر آن شبیه احمد جنتی است زبانش را بیرون آورده و در حالی که اسلحه‌ی ژ-س اش را به سمت جلو هل می‌دهد می‌گوید «اعدام‌شان کنید»؛
- مجسمه‌ی کوچکی از خلخالی که سرش را حدود ۱۵ تا بیست درجه می‌چرخاند و با لحنی ترسناک می‌گوید «من آدم رقیق القلبی هستم»؛
- دست و پاها و انگشتانی پلاستیکی که سر آنها آغشته به رنگ قرمز است و به نظر می‌آید که رگ‌هایی از درون آنها بیرون زده و گویی تازه توسط ماموران اجرای حکم قوه‌ی قضاییه قطع شده‌اند؛ به اینها می‌توان حدقه‌ی چشم و لاله‌ی گوش را نیز که در قصاص قابل جدا کردن هستند افزود؛
- مجسمه‌ی فردی که به نظر می‌آید تا نیم تنه در خاک قرار داده شده و اطراف وی پر از سنگ است و آثار زخم و خون بر روی بدن وی مشاهده می‌شود؛
- مجسمه‌های غول‌ها و اجنه بودار و غیر بودار که در داستان‌های عامه پسند ایرانی به وفور به چشم می‌خورند.
- مجسمه‌های خفاش و جغد و دیگر حیواناتی که ایرانیان ترسناک یا بد یمن می‌انگارند؛ و
- تابوت و کفن و دیگر لوازم و اسباب مربوط به مردگان.

لباس‌های نمایشی (کاستوم)
پیراهن بی یقه‌ی دیپلمات‌های جمهوری اسلامی، چفیه (بالاخص از نوعی که بسیجیان و«آقا» استفاده می‌کردند)، عبا و عمامه و نعلین، لباس فرم سپاه و بسیج، مقنعه‌های چهار رنگ دهه‌ی شصت که تا کمر پایین می‌آمد، در کنار لباس‌های نمایشی غربی و مورد علاقه در ایران (هری پاتر، جنگ ستارگان، بتمن، سوپر من، زورو، باربی) و لباس‌های سنتی ترسناک در ایران (قابلمه به سر، ملافه‌ی سفید با دو سوراخ برای چشمان) در بازار به وفور یافت خواهند شد. لباس‌های قدیمی مثل لباس یزید و شمر و مانند آنها نیز از دنیای تعزیه وام گرفته شده و به عالم قرن بیستمی هالووین در ایران پرتاب خواهند شد.
لباس‌های نمایشی دیگری نیز که ایرانیان را به یاد خاطره‌های قومی تلخ و شیرین آنها خواهد انداخت بخشی از ماجرا خواهند بود: از لباس فرم ماموران اجرای حکم اعدام در خیابان‌ها و لباسی که به زور بر تن زندانیان سیاسی می‌پوشانیدند تا لباس‌های عمو نوروز و ننه سرما و کلاه قرمزی و خاله سوسکه که مردم آنها را در فیلم‌های ایرانی یا کارتون‌ها مشاهده کرده‌اند. چینی‌ها آماده‌ی تولید انبوه این لباس‌های نمایشی خواهند بود.
تنقلات
ایرانی‌ها از تنقلات کم نمی آورند. شکلات و آب نبات و شیرینی‌ای نیست که ایرانی‌ها از آن خبر نداشته باشند و در داخل به دستشان نرسیده باشد. این تنقلات بچه‌ها و بزرگترهای آنها را می‌تواند ساعت‌ها از این خانه به آن خانه بکشاند. سنت‌های پخش شله زرد و آش پشت پا می‌توانند بسترهای مناسبی برای دادن تنقلات به کودکان در شب هالووین باشند. سنت قاشق زنی چهارشنبه سوری و تقاضای خوراکی در آن کاملا با سنت تریک و تریت آمریکایی‌ها قابل مقایسه هستند و می‌توانند در مراسم گوناگون دست به دست شوند.
شکرگذاری، کریستمس و هالووین
فرهنگ ایرانی همه‌ی عناصر لازم برای اختصاص یک شب به ترساندن و به شگفتی آوردن دیگران و خوش‌گذرانی از این طریق برای بزرگ‌ترها و کودکان را دارد. همه‌ی ایرانیان مقیم آمریکا شاید در روز شکرگذاری بوقلمون یا سیب زمینی له شده نپزند یا کیک سیب نخورند (که بسیاری از آن‌ها چنین می‌کنند چون بهانه‌ای برای دور هم جمع شدن اعضای خانواده و خوردن است) یا در ایام کریستمس درخت نگذارند اما ایرانی‌ای سراغ ندارم که در ایالات متحده به وجهی در مراسم هالووین مشارکت نکرده باشد. حتی اگر خودت هم نخواهی بچه‌ها در خانه‌ات را می‌زنند و باید به آنها شکلات و شیرینی بدهی یا اگر بچه داشته باشی باید آن‌ها را در جمع آوری تنقلات از در خانه‌های همسایه‌ها همراهی کنی.
زمینه‌ها: خز بازی
زمینه‌های هالووین ایرانی در سال‌های اخیر به شدت فراهم شده است. نیاز جوانان به متفاوت بودن و متفاوت عمل کردن با فرهنگ رسمی نقشی جدی در این قلمرو ایفا می‌کند. نمونه‌هایی از آن‌ها، مراسم آب بازی و خز بازی بود که گروهی از جوانان تهرانی آن را برگزار کردند و با دخالت قوای قهریه سرکوب شد. در مراسم خز بازی، بخش پوشیدن لباس‌های خیره کننده و آشنایی زدا (لباس‌های قدیمی ایرانی مثل چادر نماز یا شلوارهای اصفهانی و کردی) کاملا هویدا بود، کاری که جوانان در ایالات متحده در مهمانی‌های هالووینی انجام می‌دهند. جوانان ایرانی نیز به یک شب برای مخفی کردن خویش در پشت چهره‌ای دیگر و انجام اعمالی در آن قالب نیاز دارند تا بخشی از فشارها و انضباط‌های اجتماعی را که در جریان اجتماعی شدن به آنها تحمیل شده پس بزنند البته بدون آن که حقی از دیگران نقض کنند. هالووین یک مراسم هرج و مرج طلبانه نیست بلکه فرصتی برای دیگر بودن است.
عناصر و اجزای هالووین نه تنها با عناصر و اجزای فرهنگ ایرانی تعارضی ندارند بلکه به راحتی با یکدیگر قابل مبادله و انطباق هستند. تنها لازم است موانع سیاسی آن برداشته شود. شاید چنین شبی در ایران با شب هالووین آمریکایی مقارن نشود و ایرانی‌ها شب دیگری را بدان اختصاص دهند اما تمایل به انجام آن قابل مشاهده است، درست مثل روز والنتاین که در صورت عدم برخورد حکومت قابل گسترش است (و تا حدی در اقشار بالای متوسط بسط یافته است).