سه‌شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۲

گاف‌های پی در پی خودی‌ها در فیس‌بوک

جواد ظریف با فرافکنی‌های خود، و نعیمه اشراقی با کتمان‌هایش، ضعف‌های بزرگ خود را در هنگامه حضور در شبکه اجتماعی فیس‌بوک به رخ کشیده‌اند. بدتر از آنها، ماله‌کشان‌شان هستند.


جواد ظریف که در پاسخ به خبرنگار اسرائیلی، گفته بود که «مجید توکلی» را نمی‌شناسد، به یاد نداشت که روش‌های فرافکنانه‌اش، ۷ سال پیش در فیلم پرسش و پاسخ دانشگاه کلمبیا ثبت شده است. وقتی از نماینده وقت جمهوری اسلامی در سازمان ملل در باره هولوکاست سوال کرده بودند، بدون جواب دادن به پرسش کننده، کار را مثل بقیه مسوولان جمهوری اسلامی به فلسطین کشانده بود.
اینک، وزیر امور خارجه که «کمردرد کیهانی» و «باد فیس‌بوک» دارد، در مواجهه با پرسش کنندگان و کامنت‌گذاران در فیس‌بوک، واکنش‌هایی نشان می‌دهد که از یک دیپلمات حرفه‌ای بعید است.
فرض این است که آقای ظریف در آن لحظه، نام مجید توکلی را به یاد نیاورده است. اما وزیر خارجه فیس‌بوک باز فیس‌بوک دوست فراموش کرده که در فضای مجازی، کبابش می‌کنند. آقای وزیر خیال کرده در فضای مجازی، همه حامی هستند و حافظه تاریخی‌شان هم به کوتاهی عمر حامیان دولت «راست‌گویان». 
آقای ظریف در پاسخ به کامنت‌گذاری که شناخته نشدن مجید توکلی از سوی او را زیر سوال برده، همه چیز را به گردن اسرائیلی بودن خبرنگاریمی‌اندازد که «به شدت از منزوی شدن اسرائیل عصبانی بود». آقای ظریف مدعی است که خبرنگار اسرائیلی از او سوالی را «بی‌ادبانه» پرسیده و او نیز بدون توجه به محتوای سوال، به او جواب منفی داده است.
از وبلاگ «دموکراسی واجب تر از نان شب»
«بی‌توجهی» وزیر خارجه جمهوری اسلامی به خبرنگار، به این خاطر که اسرائیلی بوده است، هزینه‌های زیادی برای او در فضای مجازی و رسانه‌ای به بار آورده است.
آقای ظریف که ۷ سال پیش نیز در دانشگاه کلمبیا ثابت کرد که مقابل سوال‌هایی مربتط با اسرائیل و یا اسرائیلی‌ها کم می‌آورد، این بار نیز رسما «قاط» زده است.
او که با کمی فشار از سوی حسین شریعتمداری، مبتلا به «کمردرد کیهانی» می‌شود، به جای بررسی دقیق پرسش‌ها و دادن جوابی بر پایه واقعیت، فرافکنی می‌کند. او البته در مقابل گفتگو کننده شبکه «ای‌بی‌سی» آمریکا نیز، منکر انکار هولوکاست از سوی آیت‌الله خامنه‌ای شد و «افسانه» خوانده شدن هولوکاست از سوی رهبری را به واسطه «ترجمه نابجا» دانست.
خانم نعیمه اشراقی نیز که این روزها از سوی اخلاق‌گرایان اصلاح‌طلب مورد حمایت قرار گرفته، برای بار چندم ثابت کرد که دروغ‌گویی و کتمان، یک عارضه مهم خانواده آیت‌الله خمینی است و احتمالا قابل درمان هم نیست.
او که چندی پیش، برنده شدن دخترش در یک مسابقه دانشجویی تولید فیلم تبلیغاتی را معادل بردن جایزه‌ای مهم از کشور کانادا خوانده بود، واقعیت‌های دخترش را با فتوشاپ پوشاند. بعد هم به ده‌ها دروغ برای پوشاندن آن پوشش‌گری کاذب متوسل شد.
این بار، جوکی را روایت کرد، اما بعد که ماجرا به ضررش شد، مدعی شد که جوک در فیسبوک تقلبی‌ای پست شده و کار او نبوده است.
مجموعه‌ای به کمک او آمده‌اند تا مانند گربه، خاک روی [...] بریزند. 
انتشار خاطره خانم اشراقی در مورد واکنش آیت‌الله خمینی به یک جوک در باره همسران «شهدا»، باعث آزرده شدن خاطر بسیاری شد، اما واقعیت‌های مهمی را نیز می‌توانست عیان کند، که آیت‌الله خمینی، آن موجود ایده‌آلی نبوده که پرستندگانش در ذهن ساخته بودند. 
خانم اشراقی توانست «بت» خمینی را از اذهان هزاران نفر بزداید. اما اشکال کار آنجا است که ایشان و دیگر اعضای خانواده خمینی، نمی‌توانند از کنار بسیاری از موهبت‌های ارتباط با «امام» بگذرند.
تاریخ مصرف این خانواده تا زمانی است که بخشی از ایرانیان، خمینی را یک «بت» به حساب آورند. چرا خانواده آیت الله خمینی در برابر نقش احمد خمینی در بسیاری از جنایت‌های دهه ۶۰ ساکت است؟ چرا در باره حکم آیت‌الله خمینی سکوت می‌کند و چرا حتی نمی‌خواهند مسائل مختلفی در باره نحوه مرگ مصطفی خمینی بیان شود؟
از طرف دیگر، خادمان خاندان خمینی هم نمی‌توانند به راحتی از وجود این خاندان بگذرند. بی دلیل نیست که حمید انصاری به ماله‌کشی آمده است.
در مزرعه حیوانات نظام جمهوری اسلامی، خوک‌ها همیشه در صدرند و دسته‌ای، مراقبند تا آسیبی به آنها وارد نیاید.