یکشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۹۲

Khamenei: Breaking Bad

او همچنان مشغول پخت و پز اورانیوم است

ده سال مذاکره باید مدتی کافی برای رسیدن طرف‌های غربی به این نتیجه باشد که خامنه‌ای از پخت و پز «اورانیوم غنی‌سازی شده» و «کیک زرد» به این راحتی‌ها دست بر نمی‌دارد.
هفته‌ی مذاکرات تیم روحانی در نیویورک در انتها مصادف شد با پایان مجموعه‌ی تلویزیونی «انحراف ناجور» که برای پنج فصل از کانال ای ام سی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ پخش می‌شد. میلیون‌ها نفر نیز از طریق نِت فلیکس این مجموعه را دنبال می‌کرده‌اند. شخصیت اول مجموعه که قسمت آخر آن را حدود ۱۰/۳ میلیون (دومین از حیث تماشاگران  قسمت پایانی پس از سوپرانو  با ۱۱/۹ میلیون تماشاگر) در یکشنبه شب ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۳ تماشا کردند والتر وایت یک معلم شیمی دبیرستان است که پس از بیماری سرطان به «پخت و پز» متامفتامین (یک مواد مخدر صنعتی معروف به مت، شیشه، کریستال، و آیس) و فروش آن به باندهای توزیع کننده در دو طرف مرز ایالات متحده و مکزیک مشغول می‌شود.
او در فرایند پخت و پز «مِت» به تدریج و تحت جبر شرایط از یک تولید کننده‌ی ساده‌ی محلی به یک تولید کننده با پخش بین المللی و رزومه‌ای پر از قتل و بمب‌گذاری و توطئه و فریبکاری و پول شویی تبدیل می‌شود. این مجموعه با نوشته و کارگردانی درخشان و فراز و نشیب‌های نفس گیرش توانسته دوگانگی‌های بشری و ابعاد مختلف اعتیاد و ترافیک و تولید مواد مخدر را به خوبی به نمایش بگذارد. تصاویر جادویی این مجموعه از آلبوکرکی در نیومکزیکو چشم نواز و حیرت‌ آورند.  
خانواده یا امپراطوری
در یکی از قسمت‌های میانی مجموعه وقتی یکی از سران کارتل مواد مخدر حاضر می‌شود به والتر و دو شریکش هر یک پنج میلیون دلار بپردازد تا آنها موادی را که در‌ یک سرقت قطار به دست آورده‌اند تحویل دهند و از این کار بازنشسته شوند به شاگرد قدیمی و دستیارش در تولید مت می‌گوید: «من در پی ساختن امپراطوری هستم.» او همیشه با نوعی جاه‌طلبی فروخورده درگیر بوده که اکنون می‌خواهد با پخت و پز «شیشه» برآورده سازد.
این سخن والتر وایت در حالی مطرح می‌شود که او تا بدینجا همیشه تکرار کرده که در پی کسب پول برای حمایت از خانواده‌اش بوده است. والتر وایت و همکارانش به تدریج همه‌ی حفره‌های زندگی و آینده‌ی فرزندان و نوه‌های خود را تامین می‌کنند اما وسوسه‌ی درآمد بیشتر دست از سر آنها بر نمی‌دارد.
پخت و پز مذاکره پذیر نیست
داستان پخت و پز بی وقفه‌ی متامفتامین، جاه‌طلبی‌ها، و زرنگی‌های موردی والتر وایت در قلع و قمع همکاران و رقبایش ما را به یاد کسی می‌اندازد که در دو دهه‌ی گذشته بی‌وقفه مشغول پخت و پز اورانیوم بوده است. او برای تداوم پخت و پز (غنی سازی) اورانیوم به هیچ کس رحم نکرده است حتی کسانی مثل مسعود علی محمدی که در این زمینه با دستگاه‌های دولتی همکاری محدود داشته است. پنهان‌کاری وی برای پیشبرد برنامه‌اش دست کمی از پنهانکاری و فریب مافیای مواد مخدر نداشته است.
والتر وایت نخست با تولید هر از چند گاهی چند پوند مِت در یک خودروی مسافرتی آغاز کرد و به هفته‌ای ۲۰۰ پوند رسید. علی خامنه‌ای نخست با چند ده و چند صد سانتریفوژ آغاز کرد و به تدریج به ۱۸ هزار رسید. او ابتدا تصور می‌کرد با مواد خام داخلی می‌تواند پخت و پزش را سامان دهد اما بعد به سراغ معادن اورانیوم زیمبابوه رفت درست مثل والتر وایت که مجبور می‌شود از طریق قاچاق به انبوه مواد مورد نظرش دست یابد. اول ادعا می‌شد که غنی سازی تا ۵ درصد پیش می‌رود اما بعد به بیست درصد رسید.
تنها عواملی که پخت و پز والتر وایت و خامنه‌ای را متوقف می‌کند، تهدید شخصی و کمبود مواد اولیه است. او حتی زمانی که مشغول مذاکره برای توقف تولید مواد مخدر است به تولید بیشتر فکر می‌کند. تولید مواد مخدر بعد از مدتی به بخشی از هویت والتر وایت تبدیل می‌شود همچنان که غنی سازی امروز به بخشی از هویت رژیم تبدیل شده است. همه‌ی مقامات جمهوری اسلامی یک صدا اعلام می‌کنند که غنی سازی متوقف نخواهد شد چون می‌دانند علی خامنه‌ای دوست دارد همیشه به پخت و پز اورانیوم مشغول باشد. آنها آن چنان در شغل آشپزی خود غرق هستند که محصول را «کیک زرد» می‌نامند.
حق پخت و پز
والتر وایت پخت و پز متامفتامین را حق خود به عنوان بهترین آشپز این حوزه می‌داند و بدان غره است تا جایی که تا مرز لو دادن خود پیش می‌رود. او ابزارها و روش‌های تازه‌ای برای بالا بردن درصد خلوص یافته است و از این جهت به خود و همکارانش غره است. سانتریفوژهای نسل جدید در ایران نیز دارند اورانیوم خالص تری تولید می‌کنند و خامنه‌ای به هر بهانه‌ای از دانشمندانش سخن گفته و بدانها افتخار می‌کند. به همین دلیل نمی توان به مذاکرات در جریان چندان خوش بین بود. مذاکرات در هر مرحله‌ای علی رغم ابراز خوش بینی مذاکره کنندگان به شکست انجامده است.  ده سال مذاکره باید مدتی کافی برای رسیدن طرف‌های غربی به این نتیجه باشد که خامنه‌ای از پخت و پز دست بر نمی دارد. تمام مقامات جمهوری اسلامی پخت و پز را خط قرمز خود می‌دانند.
ملامت وزیر خارجه‌ی فرانسه یا خنجر زدن اصلاح‌طلبان از پشت با اعلام خالی بودن خزانه (حسین شریعتمداری، فارس، ۱۹ آبان ۱۳۹۲) فقط برای آن است که پخت و پز در عین ادعای صلح‌طلبی ادامه پیدا کند. کره‌ی شمالی نیز برنامه‌ی هسته‌ای خود را در ظاهر متوقف کرد تا مشکلات اقتصادی خود را کاهش دهد اما به طور مخفی این برنامه را ادامه داد. ظاهرا غیر از خود مواد مخدر، پخت و پز اورانیم و متامفتامین نیز اعتیاد آور است.  
زندگی دوگانه‌ی این آشپزها
والتر وایت یک زندگی دوگانه دارد. او نمی‌تواند با اعضای خانواده‌اش رو راست باشد و حتی برای باجناقش که کارش مبارزه با مواد مخدر است در دفتر کارش شنود می‌گذارد در حالی او از دو فرزندش به دلیل ترس همسر وی از باندهای مواد مخدر نگاهداری می‌کند. زندگی زیر زمینی والتر رابطه‌ی وی را با همسرش به کلی مختل ساخته است- در حالی که او مدعی است پخت و پز مواد مخدر را برای حفظ خانواده انجام می‌دهد- اما فرزندانش نمی دانند او چگونه جنایتکاری است.
خامنه‌ای هم چنان که برخی اعضای خانواده‌ی او گزارش می‌دهند یک زندگی دوگانه دارد. او تنها با آن دسته از اعضای خانواده‌ی وی که بدان‌ها اطمینان دارد و به دلایل سیاسی آنها را برگزیده رابطه دارد. فرزندان و اقوام وی یا نمی دانند او در ۲۴ سال گذشته چه می‌کرده یا در جرائم وی شریک شده و از اعمال وی حمایت می‌کنند. والتر وایت و خامنه‌ای در عرصه‌ی عمومی ذره‌ای تردید از خود نشان نمی دهند و کار خود را بخشی لاینفک از زندگی عرضه می‌کنند. آنها حتی این سبک زندگی خود را می‌خواهند به همه‌ی عالم توصیه یا حقنه کنند. مطمئنا هنگامی که خامنه‌ای دستور بمب‌گذاری در لبنان یا تیراندازی به مخالفان در تهران یا شکنجه‌ی مخالفان در زندان را صادر می‌کند همسرش حضور ندارد. والتر وایت نیز از بمب‌گذاری یا دستور به تیراندازی یا کشتن کودکان  سوری توسط همکارانش با همسرش سخن نمی‌گوید.
امپراطوری اسلامی
علی خامنه‌ای با ماموریت پیاده کردن اسلام و حکومت اسلامی در ایران به عرصه پا گذاشته است و اکنون اسلام مد نظر او در ایران پیاده شده است. نگاه کنید به آمار اعدام‌ها، تعداد انگشتان و دست‌های قطع شده، مردان و زنان شلاق خورده، ثروت بی حساب روحانیون، شبکه‌ی تبلیغاتی/اقتصادی آنها در سراسر عالم و حضور نیروهای حاج قاسم در سراسر منطقه. اما اینها برای علی خامنه‌ای کافی نیست. او می‌خواهد امپراطوری بنیان کند و همه‌ی مولفه‌هایش را می‌خواهد: از ارسال ناوهایش به همه‌ی آبهای آزاد دنیا تا دست یابی به سلاح هسته‌ای. اولی را به عیان می‌گوید اما دومی را نمی تواند چون هزینه‌اش زیاد است. برنامه‌ی هسته‌ای را به عنوان حق ملت (تنها حق ملت) مطرح می‌کند اما برنامه‌ی هسته‌ای برای سلطه جویی را مطرح نمی‌کند.
علی خامنه‌ای مثل والتر وایت تنها در جمع همکارانش و وقتی به گزارش‌های غنی سازی نگاه می‌کند می‌تواند از بخش دوم سخن بگوید. به همین دلیل است که شخصیت والتر وایت و دغدغه‌ی اصلی‌اش در زندگی به ما کمک می‌کند فهم بهتری از شخصیت علی خامنه‌ای و دغدغه‌ی اصلی وی داشته باشیم.