شنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۲

هفته‌خوانی: هفته تبدیل پشه اقتصادی به گودزیلا!

شما الان یک دانه پشه اقتصادی اگر دیدی بگیر بیار جایزه ببر! تنها کاری که فعلا می‌شود کرد این است که این ببرهای اقتصادی را در یک منطقه حفاظت شده نگهداری کنیم و نگذاریم به گودزیلای اقتصادی تبدیل شوند!


آگهی استخدام فتوشاپ کار!
خوبی دولت دکتر حسن این است که بر خلاف دولت دکتر مموتی، اشکالات کار خود را خیلی سریع متوجه می‌شود و درصدد رفع و رجوع آن بر می‌آید.
به‌عنوان مثال در همین ماجرای سفر استانی دکتر حسن به خوزستان که خاطرات خوش مموتی و شرکا را آورد جلوی چشم ملت! مقامات دولتی خیلی زود متوجه اشکال کار شدند و طی فراخوانی از کلیه جوانان فتوشاپ کار علاقه‌مند به دولت تدبیر و کلید، خواستند تا طی هفته آینده با در دست داشتن نمونه کار به خیابان پاستور مراجعه تا در سفرهای استانی آینده دکتر حسن، کچلی‌های جمعیت استقبال‌کننده در تصاویر ارسالی را با هنر فتوشاپ پرپشت نمایند!
 تولید ببر از پشه!
خب به سلامتی و البته به حول و قوه الهی هر چه‌قدر در زمینه حفاظت از محیط زیست شکوفه زدیم و هر چه ببر و یوزپلنگ در حال انقراض را به باد فنا دادیم و به هیچ جای‌مان بر نخورد و تازه ملت همیشه در صحنه عکس شکار ببر را در فیس‌بوک‌شان شر می‌کنند و لایک خورشان ملس است، اما در عوض مسوولان توانسته‌اند فن‌آوری تولید پشه اقتصادی به ببر اقتصادی را راه‌اندازی کنند!
این هفته نماینده سمنان در مجلس گفته «باید جلو پشه‌های اقتصادی را گرفت تا تبدیل به ببر خطرناک نشوند».
البته شما الان یک دانه پشه اقتصادی اگر دیدی بگیر بیار جایزه ببر! تنها کاری که فعلا می‌شود کرد این است که این ببرهای اقتصادی را در یک منطقه حفاظت شده نگهداری کنیم و نگذاریم به گودزیلای اقتصادی تبدیل شوند!
 دولت زیرزمینی!
همه جور فعالیت زیرزمینی دیده بودیم غیر از نقد زیرزمینی که آن را هم دکتر حسن رونمایی کرد!
تا پیش از این اکثر فعالیت‌های هنری و سیاسی که در همه جای دنیا مثل آدم بر روی زمین انجام می‌شود و آب از آب تکان نمی‌خورد در مملکت امام زمان در زیر زمین انجام می‌شد مثل موسیقی زیرزمینی، فعالیت سیاسی زیرزمینی، جشن زیرزمینی، فعالیت اقتصادی زیرزمینی، روزنامه زیرزمینی، بیلیارد زیرزمینی، لابراتوار زیرزمینی و همین‌طور بگیر برو زیر زمین...
حالا دکتر حسن گفته «زیرزمینی شدن نقد به نفع جامعه نیست».
 فکرش را بکن! یارو می‌خواهد از چیزی یک کلام انتقاد کند باید برود زیر زمین برای خودش یواشکی انتقاد کند بعد بیاید روی زمین تا بتواند زنده بماند!
به نظر من که راه‌کار زیرزمینی نشدن نقد و دیگر فعالیت‌های اجتماعی این است که خود دولت و مسوولان فعالیت‌های‌شان را منتقل کنند زیر زمین تا ملت از زیر زمین بیایند روی زمین نفس بکشند و مثل آدم زندگی‌شان را بکنند!
 مذاکره یا مخ‌زنی هسته‌ای!
ای خدا... ماجرای این کاترین اشتون خانم کم بود حالا این خانم اشمید از کجا پیدایش شد یک‌دفعه من نمی‌دانم!
در خبرها آمده بود که برادر عرزشی حاج آقای عراقچی برای مذاکره با خانم اشمید به بلاد کفر سفر می‌کند و فلان و بهمان!
آقا جان خب معلوم است این مذاکرات کوفتی هسته‌ای چرا ۲۰ سال طول کشیده است و صدتا ژنو ۱ و ژنو ۳ و ژنو کوفت و آلماآتای زهرمار و آلماآتای درد بی درمان و... هم آمده است و رفته است و هیچی به هیچی....
برای این‌که این علما اصلا فکر مذاکره نیستند و همه‌مان را گذاشته‌اند سر کار!
یک مدت سعید جلیلی و اشتون عشقولانه در می‌کردند و دست آخر خانواده‌هاشان رضایت ندادند بعد هم جواد و کاترین شروع کردند به دل و قلوه دادن و الان هم که متوجه شدیم برادر عراقچی و حاج خانم اشمید به هم دیگر نخ می‌دهند و....
تازه مجلس گفته که باید تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران را از نظر فنی تقویت کنیم!
یعنی باید مخ‌زن‌های حرفه‌ای بفرستیم برای مذاکرات تا سر مهریه و شیربها یک‌وقت کلاهی سر نظام نرود!
 ماشین مشتی سید علی
بیچاره این مموتی دیگر حرف نمانده است که بارش نکنند!
حالا حاج آقا طائب که قبل از این به دلیل آن که نظرآقا به نظر مموتی نزدیکی کرده بود، به سمت مموتی دچار غش و ضعف محمدی‌پسند بود، شروع کرده لیچار بار دکتر مموت کردن و گفته: «محمود احمدی‌نژاد با ماشینی که ۱۸۰ تا می‌رفت ۲۰۰ تا رفته و پدر همه را درآورده است!»
خب برادر من! این مموتی بینوا که داشت پژو ۵۰۴ اوراقش را سوار می‌شد و در بهترین حالت ۱۰۰ تا بیشتر نمی‌توانست با پژو قراضه‌اش برود، و خود شما این طفل معصوم زبان بسته را سوار مشتی سید علی که نه بوق دارد و نه صندلی کردید و گفتید بتازان!
مموتی هم پا را گذاشت روی گاز و حالا فشار نده و کی فشار بده! و وقتی زد همه چیز را درب و داغون کرد هر چه داد زد که بابا جان ترمز این لامصب کجاست؟  فهمید که خود شما هم نمی‌دانید که ترمزش دقیقا کجاست و حتی حرضت آقا هم که خودش در گازیدن و غیره دستی بر آتش دارد هم نفهمید که این لکنتی را چه طوری متوقف کند و دست آخر از روی حرضتش هم رد شد و کل مملکت را شخم زد و از ماشین پرید پایین و روایت است که ماشین مشتی سید علی هنوز در حال درب و داغون کردن است و کسی نمی‌تواند متوقفش کند!
 یک چیزی بگو بگنجد!
یعنی میان وزرای دولت تدبیر و کلید فکر می‌کردیم این فرجی دانا یک کم نرمال می‌زند که دیدیم ای دل غافل این یکی هم که ۵ کار می‌کند!
جناب وزیر علوم فرموده که «سالی ۱۵۰ هزار نخبه از کشور خارج می‌شوند».
بابا... آخه جانِ فرجی جان یک چیزی بگو بگنجد! یعنی ما این‌قدر نخبه داریم که فقط ۱۵۰ هزارتای آن هر سال از کشور خارج می‌شوند؟!
والله آمار دانشجویان بورسیه طی چند سال اخیر را که نگاه بکنیم ماشاءالله بیشترشان از دانشگاه امام صادق و امام علی (اگر بشود اسم این‌ها را دانشگاه گذاشت!) و موسسه استاد تمساح و آقازاده‌های مفت خور و... هستند
تعداد این علما آن‌قدر زیاد است که اخیرا به جای فرار مغزها از عبارت «فرار جمجمه‌ها» استفاده می‌کنند چون در واقع مغزی در این علما یافت نمی‌شود و یک سری جمجمه نخبه از کشور خارج می‌شوند و دلارهای زبان بسته را می‌زنند به بدن و بعد از مدتی که سیر آفاق و انفس کردند به کشور بر می‌گردند تا وبال گردن ملت شوند!
 ملت خلبان و تخت‌جمشید بینوا
در خبرها خواندیم که سازمان میراث فرهنگی یک طرح تفریحی از خودش در کرده و آن هم طرح «پرواز توریستی بر فراز تخت جمشید» است!
یعنی این همه‌جا را ول کرده‌اند صاف رفته‌اند بالای تخت‌جمشید پرواز توریستی یاد ملت بدهند!
آن وقت اگر این توریست‌های محترم و محترمه دست فرمان خلبانی‌شان هم مثل رانندگی خودرو باشد و البته کیفیت هواپیماهای تک موتوره توریستی هم به کیفیت پراید وطنی باشد و جاده بپیچد اما راننده نپیچد یا برعکس، در واقع این چهار تا ستون و سنگ و متگی هم که در تخت جمشید باقی مانده است به زودی با خاک یکسان خواهد شد! خدا به خیر بگذراند.