بفروشید که زین بیشرفی / آخوری جور شود با علفی
خودفروشان که به بازار درید
بستهبندی شدهای معتبرید
بفروشید که قیمت بالاست
خوشترین وقت تجارت حالاست
بفروشید که بازار خوش است
مُشتری خوب و خریدار خوش است
دولت شاه نجف دارد شیخ
پول یامُفت به کف دارد شیخ
نفت و گاز و مِس و سُرب و زر و سیم
هست ارث پدرش زیر گلیم
سند کشور ما در کف اوست
هدیهی مادرِ مُستضعف اوست
خودفروشان، دَمی اندیشه کنید
فصل بیع است، شِرا* پیشه کنید
قلم و خامه اگر مرغوب است
طالبش ظلم و بهایش خوب است
گر رَسنباز و نمایشسازید
جنس خود را به میان اندازید
سینما گر ثمر فکر شماست
بر منابر همه شب ذکر شماست
بفروشید، خریدار آنجاست
پیش پاتان سر و دستار آنجاست
شعر اگر میچکد از حنجرهتان
پنجه میساید بر پنجرهتان
اندکی باده به جام افزایید
سُس ایمان به کلام افزایید
بسُرایید و به بازار برید
بهر اوراق بهادار برید
بفروشید که زین بیشرفی
آخوری جور شود با علفی
خودفروشان که وطنتان کالاست
بفروشید که وقتش حالاست