شنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۳

چشم انداز تحولات سال 1393

در سال جدید، ازآنجا که سازش هسته ای در چشم انداز نیست، تحریم ها ادامه خواهند یافت، اقتصاد کشور ویران تر میشود، به لشکر بیکاران و فقیران افزوده خواهد شد و بحران های اجتماعی و سیاسی عمیق تر می شوند. از اینرو، خامنه ای و سپاه الزاما و بدون تردید، بایستی از میان دو گزینه یکی را انتخاب کنند. گزینه هائی که هر کدام عواقب وخیمی برای نظام در پی خواهد داشت


برای شناخت واقع بینانه از روند تحولات و وضعیت کشورمان در سال جدید ، باید درک درستی از تحولات یک سال گذشته داشت. مهمترین واقعه سال گذشته، شکست رسمی سیاست های هشت ساله علی خامنه ای بود که وی را مجبور به عقب نشینی، یعنی پذیرش ریاست جمهوری روحانی و تعلیق برنامه هسته ای کرد. اما، عقب نشینی الزاما به معنای تغییر سیاست های سرکوبگرانه داخلی یا سرکشیدن جام زهر هسته ای نیست.
سیاست های هشت ساله: خامنه ای در سال 1384 با استفاده از شرائط مساعد بین المللی و درآمد های سرشار نفتی، با حذف اصلاح طلبان از ساختار حکومت و با رئیس جمهور کردن احمدی نژاد، سیاست های تهاجمی اش را شروع کرد. با گرفتاری آمریکا در باتلاق عراق، برای گسترش هژمونی اش در منطقه خیز برداشت، به حذف جناح رفسنجانی از ساختار حکومت اقدام کرد، برنامه هسته ای را بطور کامل از سر گرفت و سپاه پاسداران را بر اقتصاد کشور مسلط نمود.
بن بست: تقلب انتخاباتی سال 1388 و جنبش عظیم مردمی که پس از آن کشور را فرا گرفت، نقطه عطف و سرآغاز شکست سیاست های خامنه ای بود. پس از آن، شکست مذاکرات هسته ای و شروع تحریم های کمرشکن در سال 2010، اقتصاد مافیا زده ایران را بطور کامل درهم شکست و سرانجام، با شرکت مستقیم رژیم در کشتار مردم سوریه از 2011 تاکنون، سیاست های منطقه ای سی ساله رژیم با چالش جدی روبرو شد.
عقب نشینی: با شکست سیاست های تهاجمی خامنه ای و ورشکستگی کامل اقتصاد کشور، خطر شورش گرسنگان و از سرگیری جنبش مردمی بطور جدی در چشم انداز قرار گرفت و رژیم را به چاره اندیشی و تغییر مسیر، حتی بطور موقت، وادار نمود. بدین ترتیب، موقعیت خامنه ای در ساختار حکومتی تضعیف شد و وی مجبور به پذیرش ریاست جمهوری روحانی و نرمش قهرمانانه در سیاست های هسته ای شد.
ریاست جمهوری روحانی و مشروعیت نظام: پیروزی روحانی که با وعده حل مشکلات مردم و بهبود رابطه با غرب و بعنوان چهره ای معتدل به میدان آمد، در کوتاه مدت، مزایای سیاسی زیادی برای رژیم در خارج و داخل بهمراه داشت که مهمترین آن، مشروعیت بخشی به نظام و ایجاد توهم در مورد اصلاح پذیر بودن جمهوری اسلامی است. بدین ترتیب، از فشار اجتماعی مردم به نظام کاسته شد و انزوای بین المللی رژیم نیز کاهش یافت.
حقوق بشر و آزادیهای سیاسی و اجتماعی: خامنه ای و متحدان وی که از عمق نارضایتی مردم و شرائط انفجاری کشور بخوبی آگاهند و میداند که وعده و وعیدهای روحانی آثاری کاملا موقتی دارند، برای کنترل فضای اجتماعی و پیشگیری از بروز یک جنبش مردمی، بر میزان سرکوب و اعدام بطور بی سابقه ای افزوده اند. رژیم از ترس آنکه مبادا ریاست جمهوری روحانی این پیام را بدهد که فضای سیاسی بازتر شده است و در نتیجه مردم در بیان اعتراضات خودشان جسورتر شوند، حتی راه بازگشت تبعیدیان اصلاح طلب را بست، زندانیان اصلاح طلب را آزاد نکرد و حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد را پایان نداد. یعنی در صحنه داخلی و فضای سیاسی، خامنه ای کوچکترین عقب نشینی نداشته است.
رابطه با آمریکا: مهمترین پایه سیاست خارجی روحانی، تنش زدائی و بهبود رابطه با آمریکاست. درهمین راستا، روحانی و اوباما یک تماس تلفنی هم با یکدیگر داشتند که بسیاری آنرا نقطه عطف در روابط دو کشور و اولین گام در ایجاد رابطه ایران و آمریکا دانستند. به موازات آن، هاشمی رفسنجانی برای ایجاد فضای مناسب برای اقدامات روحانی، با چاپ خاطرات خود مدعی شد که خمینی با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بوده است و اصولا برقراری رابطه با آمریکا نیز تابوئی است که باید شکسته شود.
اما خامنه ای و متحدان وی با تمام قوا به مقابله با روحانی و رفسنجانی برخاستند. نخست، فرمانده سپاه، تماس تلفنی روحانی را نکوهش کرد و خود خامنه ای هم بطور علنی آنرا محکوم نمود و گفت که بخشی از کارهای روحانی در سفر نیویورک بجا نبود. بدنبال آن، کارزار وسیعی برای مقابله با هرگونه رابطه با آمریکا و حتی تنش زدائی بین دو کشور براه افتاد. برنامه های تلویزیونی، همایش های مختلف، بنرهای خیابانی، تظاهرات، بخشی از این کارزار سازماندهی شده توسط وابستگان خامنه ای است.
میتوان گفت که به دلیل مخالفت خامنه ای، بهبود رابطه با آمریکا لااقل در چشم انداز قابل پیش بینی از دستور کار دولت روحانی خارج شده است.
سیاست های منطقه ای: طی هشت ماه گذشته، ولی فقیه و سپاه قدس کوچکترین عقب نشینی در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین نداشته اند و رژیم با تمام قوا به دخالت هایش در این کشورها و بویژه کشتار مردم سوریه ادامه میدهد.
توافق هسته ای در ژنو: 24 نوامبر 2013، جمهوری اسلامی و شش کشور معروف به 1+5 توافق نامه ژنو تحت عنوان "طرح اقدام مشترک" را امضاء کردند. این طرح موقت و 6 ماهه است تا در این مدت، طرفین ضمن گفتگو و اعتماد سازی، در جهت توافق نهائی در تلاش کنند. کارشناسان پیش بینی میکنند که امکان سازش نهائی در شش اول نیست و این دوره شش ماهه حداقل یک بار دیگر تمدید میشود.
طبق توافق نامه ژنو، برنامه هسته ای جمهوری اسلامی در همین حدی که هست متوقف میماند و تحریم ها هم از این بیشتر نمی شوند.از طرف دیگر، چون جمهوری اسلامی پذیرفته که ذخائر اورانیوم بیست درصد غنی شده اش را خنثی کند، در مقابل، جامعه بین المللی بخش کوچکی از تحریم ها را لغو میکند اما بخش عمده آن کماکان ادامه خواهند داشت.
تحولات سال 2014
چشم انداز سازش هسته ای در سال جدید: خامنه ای و سپاه تحت فشار تحریم و از بیم شورش مردم، به عقب نشینی هسته ای تن داده اند. اما این عقب نشینی، لااقل در چشم انداز کنونی، به معنای سرکشیدن جام زهر هسته ای نیست. رژیم هنوز حاضر به دست کشیدن از حداقل های خود نیست و غرب نیز حاضر به پذیرش این حداقل ها یا خط قرمز های رژیم نمی باشد.
چند روز پیش، آخوند علی سعیدی نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران با اشاره به مذاکرات هسته ای گفت: "چالش‌ها و تحریم‌های پیش روی ملت ایران وجود دارند، ولی آنچه را با خون به دست آوردیم برای نان از دست نمی دهیم و مردم باید آماده تحمل رنج‌ها باشند."
درهمین راستا، محمد علی جعفری، رئیس سپاه پاسداران، دلیل رژیم برای تن دادن به مذاکرات و خط قرمز های رژیم اشاره کرده و گفت: "دولت با نرمش قهرمانانه و با حفظ اصول وارد مذاکره شده تا یا فشار تحریم‌ها کم شود و یا مسئولین کشور از خارج ناامید شوند و بر توان داخلی تمرکز کنند، که هرنتیجه‌ای بدهد، مثبت است. البته مشروط بر اینکه کسی از خطوط قرمز عبور نکند که البته آقا هم اجازه نمی‌دهند."
در غرب، مسئولین دولتی و کارشناسان هسته ای که با مسائل ایران از نزدیک آشنائی دارند، نسبت به توافق هسته ای طی یک سال آینده تردید دارند. گری سیمور، مشاور ارشد کاخ سفید در امور هسته ای در چهار سال اول ریاست جمهوری اوباما، در مصاحبه ای اظهار داشت که شانس سازش هسته ای با جمهوری اسلامی نزدیک به صفر است. مارک فیتز پاتریک کارشناس معتبر مسائل هسته ای ایران در مرکز مطالعات استراتژیک لندن، در یادداشتی که دوشنبه 14 مارس منتشر نمود، احتمال سازش هسته ای در سال جدید را کمتر از ده درصد دانست.
اهداف مرحله ای رژیم در مذاکرات هسته ای: رژیم ایران تلاش میکند تا طی یک سال آینده، با استفاده از اهرم هایی که در اختیار دارد، مثل اهرم فشار منطقه ای یا استفاده از لابی مماشات در غرب و لابی کمپانی های نفتی، بتواند با چانه زنی، به اهداف خود در سازش نهائی دست یابد. هدف اصلی رژیم که سران حکومتی آنرا خط قرمزهای جمهوری اسلامی می نامند، ادامه غنی سازی، حفظ تعداد بیشتری سانتریفوژ، حفظ نیروگاه اراک و به حداقل رساندن بازرسی های آژانس است تا بدین ترتیب رژیم توان تولید سلاح هسته ای را محفوظ نگاه دارد.
روحانی و ظریف براین باورند که در آمریکا، بخشی از محافل سیاسی حاضر به انعطاف بیشتر در مذاکرات و پذیرش شرائط ایران هستند اما اسرائیل و لابی اش در آمریکا، مخالف اصلی پذیرفته شدن این گزینه توسط آمریکا میباشند. از اینرو، جمهوری اسلامی با استفاده از شکاف های سیاسی در آمریکا و با کمک گیری از لابی مماشات، میتواند گزینه ایران هسته ای را به آمریکا تحمیل کند.
ادامه بحران اقتصادی: باتوجه به طولانی شدن مذاکرات و ادامه تحریم های بین المللی، امکان نجات اقتصاد ورشکسته ایران وجود ندارد. علیرغم تلاش های دولت روحانی، تا زمانیکه چالش با غرب حل نگردد، اقتصاد ایران از ارتباط ارگانیک با اقتصاد جهانی محروم خواهد ماند و سرمایه و تکنولوژی لازم به اقتصاد رو به مرگ ایران تزریق نخواهد شد.
از اینرو، در سال جدید بحران های اقتصادی بیشتر خواهند شد، به لشکر بیکاران و فقیران افزوده خواهد شد و رژیم از حل مشکلات بی شمار کشورمان ناتوان تر از گدشته خواهد بود. نمونه مشخص آن، تعیین حداقل دستمزد کارگران است که برخلاف وعده روحانی، بسیار کمتر از تورم کنونی است و به گفته عماد الدین باقی، دستمزد تعیین شده برای کارگران زیر خط مرگ است.
درماندگی دولت روحانی در معضل یارانه ها، بن بست اقتصادی رژیم را نشان میدهد. دولت بودجه لازم برای پرداخت یارانه ها را ندارد اما از ترس شورش مردمی قادر به قطع کردن آن نیست.
بحران های اجتماعی و سیاسی: با ادامه بحران اقتصادی، اعتصابات و اعتراضات اجتماعی گسترده تر میشوند و خطر شورش مردمی بطور جدی افزایش خواهد یافت. رژیم نیز بر میزان سرکوب و اختناق خواهد افزود و بخوبی میداند که با کوچکترین عقب نشینی، نارضایتی های مردم مانند آتشفشان بیرون خواهد زد و جنبشی عظیم تر از جنبش چهار سال پیش براه خواهد افتاد.
رژیم در برابر دو گزینه: آنچه خامنه ای و سپاه را در سال گذشته مجبور به عقب نشینی یعنی پذیرش ریاست جمهوری روحانی و موافقت نامه ژنو کرد، ترس از شورش مردم بود. اما، تا زمانیکه سازش نهائی هسته ای انجام نشود و در زندگی فلاکت بار مردم ایران تأثیر محسوسی مشاهده نشود، این عقب نشینی ها اثر گذار نبوده و اثرات مسکنی آن خیلی زود به انتها میرسند.
میتوان انتظار داشت که در ماههای آینده، با توجه به ادامه تحریم ها و ادامه سرکوب و اختناق، بحران های کنونی، عمیق تر و گسترده تر خواهند شد. از اینرو، خامنه ای الزاما و بدون تردید مجبور خواهد بود که از میان دو گزینه زیر یکی را انتخاب کند:
1. یا جام زهر هسته ای را به تمام و کمال سر بکشد که در نتیجه، پرونده موشکی و پرونده توسعه طلبی های منطقه ای هم روی میز خواهند آمد. این سناریو، شکست رژیم در داخل و در منطقه است. در این صورت موقعیت خامنه ای و کل رژیم بشدت تضعیف میشود، جناح های رقیب خامنه ای قدرت بیشتری میگیرند و در نتیجه، فضا برای بروز اعتراضات مردمی و جنبش مردمی افزایش می یابد و رژیم در خطر سقوط قرار میگیرد. این همان خطری است که خامنه ای را از سرکشیدن جام زهر هسته ای باز داشته است
2. گزینه دوم، ترک میز مذاکرات از طرف رژیم است. در اینصورت، تخاصم با آمریکا تشدید میشود تحریم ها افزایش خواهند یافت، فضای سیاسی کشور رادیکال تر میشود، تصفیه های داخل حکومتی افزایش می یابند و گفتمان تغییر رژیم و راه حل های ساختار شکن دست بالا را خواهند گرفت.

حسن داعی