رسانه های خارج از کشور سیاه نمایی میکنند یا لابیهای رژیم دچار توهم شدهاند؟
جمهوری اسلامی با ماهیت سرکوب سالهاست با حجاب اجباری و کنترل بر شخصیترین مسايل زندگی، مردم را به اسارت خود در آورده و شادی را از زندگی شهروندانش گرفته است.
شاید اگر این جوانها که با ترس و لرز روی پشت بام خانهای رقصیدند و فیلم گرفتند را به اتهام تشویش اذهان عمومی دستگیر میکردند اتهام مناسبتری بود. شادیای که به نمایش گذاشتند در قوانین ایران جایگاهی ندارد. بسیاری در صفحهی فیسبوک و توئیترشان نوشتهاند که جرم شادی بود. در صورتی که نفس رقصیدن و به نمایش گذاشتن آن یک عمل به شدت سیاسی است، هرچند که در فیلم منتشر شده از اعترافات کوتاه این چند جوان گفته شد این فیلم قرار نبود منتشر شود و فقط برای شاد بودن خودمان بود و یک جور شاید تست بازیگری و … اما باز هم از نگاه قوانین داخلی ایران جرم محسوب میشد.
جمهوری اسلامی با ماهیت سرکوب سالهاست با حجاب اجباری و کنترل بر شخصیترین مسايل زندگی، بدن مردم (در آخرین مورد مسالهی جرم انگاشتن جلوگیری از بارداری و تعقیب افراد) را به اسارت خود در آورده و شادی را از زندگی مردم گرفته است. حالا یک عده میخواهند بگویند نه این شادی وجود دارد، هست و شما نمیبینید. مدیر هنری و بازیگر فیلم کوتاهی که روی آهنگ Happy فارل ویلیامز ساخته شده، پیش از دستگیری، در فیسبوک خود از کسانی که فضای ایران را سیاه و تاریک نشان میدهند انتقاد کرده بود، از جمله از کامبیز حسینی و مانا نیستانی. این انتقادها تنها از سوی ایشان نیست که مطرح شده و میشود.
دستگیری این جوانان بار دیگر این سوال را برای ما به وجود می آورد که آیا واقعا اوضاع داخل عوض شده است؟ آیا عدهای در بیرون از کشور برای نشان دادن أوضاع داخل ایران سیاهنمایی میکنند؟ حال اگر أوضاع تغییر کرده این بگیر و ببندها برای چیست؟ آیا آقای روحانی هم مانند سید محمد خاتمی میخواهد أوضاع را درست کند و نمیگذارند؟ اگر اینگونه است که انتخاب ایشان به عنوان کسی که قدرتی برای جواب دادن به کمترین خواستهی مردم در ایران ندارد برای مردم ایران چه نفعی داشته است؟
در جامعهای که بدن زن تابوست و حجاب به سختترین شکل ممکن کنترل میشود رقصیدن و نمایش بدنهای بدون حجاب مرسوم (مانتو و روسری) صددرصد جرم محسوب میشود. اینکه میگوییم به جرم شادی دستگیر شدند گزارهی صحیحی نمیتواند باشد، زیرا همهی ما میدانیم جرم این بچهها فقط شادی نبوده و نیست. بسیاری سعی میکنند از جمهوری اسلامی، چهرهای غیرواقعی و رحمانی نشان دهند؛ سازمانهای حامی برقراری رابطه با دولت ایران مانند نایاک و یا بخشی از اپوزوسیون به ظاهر اصلاحطلب خارج از ایران که نمایندگانشان در جلسات متعدد در دانشگاههای اروپا سخنرانی میکنند، حسین موسویان و نزدیکان وی و یا گروهی از دانشجویان، از هیچ تلاشی در راستای نشان دادن چهرهای غیر ارتجاعی از ایران فروگذاری نکردهاند.*
کاش فعالیت این دوستان تنها در راستای جلب توریست و دعوت تجار و برداشته شدن تحریم و در نهایت تلاش برای بهبود أوضاع اقتصادی بود، چراکه نشان دادن أوضاع داخل خلاف آنچه وجود دارد، خیانتی است که در حق بسیاری دیگر میکنند. دستگیری حمید بابایی دانشجوی ساکن بلژیک و بازداشت سراجالدین میردامادی، روزنامه نگار و فعال سیاسی مقیم پاریس آخرین مواردی بود که نشان داد وعدههای رژیم در برابر تامین امنیت افرادی که به ایران باز می گردند دروغی بیش نیست.
اتفاقاتی که پس از روی کار آمدن حسن روحانی در حال رخ دادن است نشان داد تهران شهری بدون غم نیست. فرمانده کل پلیس پایتخت و دیگر شهرستانها، وزیر اطلاعات، ارشاد، بسیج و دیگر مسوولین میگویند چهرهی واقعی رژیم این است و دل خوش کردن به سخنرانی آقای حسن روحانی یک روز قبل از مذاکره ژنو، ادعاهای ایشان در مورد جذب نخبگان یا ری-توئیت کردن اینکه شادی حق همه مردم ایران است همان خیال خام و کودکانهای بیش نیست.
دستگیری این چند جوان در روزهای اخیر، ایجاد رعب و وحشت در فضای اینترنت (ایجاد صفحههای فیسبوکی که به دنبال شناسایی افرادی که در کمپینهای مجازی عضو شدهاند) راه انداختن تظاهرات در خیابان علیه بدحجابی نشان میدهد اوضاع آنقدرها هم تغییر نکرده و باید در نظر گرفت با ایجاد فضای دروغین جان شهروندانی که به خیال اینکه ایران امن است و در صورت بازگشت هیچ مشکلی برایشان بوجود نخواهد آمد به خطر خواهد افتاد.