گفتگو با گری سیک: بخش پایانی
گری سیک میگوید: وقتی میپرسند بدترین چیزی که میتواند در مورد ایران اتفاق بیافتد چیست؟ کار دیوانهوار حکومت ایران یا حمله اسرائیل یا... زلزله یا اتفاقی مخربتر میتواند اثری بزرگتر از همه آنچه خیال میکنیم داشته باشد.
گری سیک چهار سال قبل در جلسهای، اثر یک زلزله بزرگ در تهران را بزرگتر از تغییر نظام در ایران برشمرده بود. او معتقد بود که ضرر و زیان مالی و انسانی و از دست دادن بسیاری از زیرساختها نمیتواند ثبات حکومت را تضمین کند. از همان زمان چند بار در همین باره با او و کارشناسان دیگر حرف زده بودم. اما از امسال، خشکسالی به یک عامل مهم بر هم زننده ثبات تبدیل شده است. خشکسالی در سوریه و یمن باعث به هم خوردن نظم اجتماعی و اقتصادی این کشورها شد. بسیاری از کسانی که در سال ۲۰۱۱ به مبارزه با حکومت بشار اسد برخاستند، در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ زمینهای کشاورزی و دامهای خود را به خاطر خشکسالی از دست داده بودند. یمن هم سرنوشت بهتری نداشته است.
در این بخش، پرسشهایم را به بحث زلزله و خشکسالی کشاندم. مسائلی که میتواند برای حکومت جمهوری اسلامی مخربتر باشد تا بحران هستهای فعلیاش.
آقای سیک، به یک بحث کاملا غیر هستهای بازگردیم. چهار سال پیش با هم در باره گفته شما در مورد زمینلرزه تهران گپ زدیم. شما گفتید که اثر یک زمینلرزه بزرگ در تهران میتواند موثرتر از تغییر نظام سیاسی ایران باشد. امروز در این باره چه نظری دارید؟ فرض کنیم امروز رابطه ایران و آمریکا مثبت شود. آیا کارشناسان آمریکایی میتوانند به کمک ایرانیان بشتابند؟
ایران مهندسان خیلی خوبی دارد! خود همین مهندسان میدانند که باید چه قوانین و کدهایی برای بهبود وضعیت سازهها وضع شود...
بله، اما مهندسان خوب ایرانی، سدهایی ساختند که وضعیت بد آب در ایران محصول همان کارهای آنهاست. این سدها در دوران هاشمی رفسنجانی و خاتمی با نظر همان مهندسان ساخته شد و امروزه میدانیم که مشکل خشکسالی فقط به خاطر گرم شدن زمین نیست. حالا خشکسالیای داریم که قابل مقایسه با خشکسالی سوریه در دهه پیشین است.
ما در آمریکا مهندسان خیلی خوبی داریم. مهندسان ارتش همه جای آمریکا سد ساختند و حالا مجبورند بسیاری از همان سدها را کاملا تخریب کنند به خاطر اینکه معلوم شد ساخت این سدها، غیر مفید بوده است. حالا ایران هم شاید مجبور باشد تعدادی از سدها را تخریب کند. در برخی موارد، ذخیره حجم بزرگی از آب، پاسخی به مشکل نیست. به طور کلی میتوانم بگویم که خیلی از فعالیتهایی که نیت خیر انجام میشود، نتایج بدی میگیرد. هیچ دولتی هم مصون از این مساله نیست...شما خیال میکنید کاری که انجام میدهید بسیار خوب است، اما نتیجهای منفی میگیرید. این مسالهای است که ایران باید خودش حل کند. شاید آمریکا بتواند درهای بازارهای جهانی را به روی ایران بگشاید تا سرمایهگذاری خارجی راهی به آن پیدا کند و یا ایران بتواند بازارهای جدیدی ایجاد کند، اما با درک این نکته که [حکومت] ایران، خوددار باشد و رفتاری منطقی از خود به نمایش بگذارد.
آیا خوشرفتاری حکومت ایران، امکان پذیر است؟
باید دید! شما یا باور میکنید که این مساله شدنی است، یا ناشدنی. اگر باور دارید که رفتار ایران تغییر نخواهد کرد، چیزی هم عوض نخواهد شد. اگر چنین است، خب مجبورید همیشه ایران را محدود کنید. این پاسخی است که شما و بسیاری برای روبرو شدن با ایران دارند. هم در آمریکا و هم در اسرائیل، که پیشنهاد میکند که ایران را به شکلی ایزوله و مجزا از تمام دنیا نگه داریم تا تدریجا فرو بریزد. و یا اگر مثل خیلیها در ایران، نشانههایی از تغییر ببینیم، میتوانیم شاهد سرمایهگذاری خارجی در ایران باشیم و خواهیم دید که درِ بازارهای خارجی به ایران گشوده شود و به افزایش تدریجی درآمد ایران هم بیانجامد. با فرض اینکه دولت باهوش باشد و بتواند از این سرمایه استفاده کند...و شاید شاهد تغییرات بیشتری در رژیمی باشیم که از ۳۶ سال پیش تا کنون، تغییرات زیادی کرده...شاید تغییر باعث شود که نیازی به براندازی خشونتبار وجود نداشته باشد، و شاید روش حکومت کردن بهبود یابد.
بحث نیمه خالی و یا نیمه پر لیوان، همیشه ادامه دارد و هیچوقت پایانی بر آن نیست، ولی من تحت تاثیر نتایج انتخابات در هر دوره در ایران قرار گرفتهام، که مردم علیه تندروها رای دادهاند، گزینهها بسیار محدود بوده، ای کاش گزینههای گستردهتری داشتند. خاتمی به عنوان مثال، جزو ساختار تندروها نبود، احمدینژاد مدعی بود که در مقابل فساد و ساختار قدرت میایستد... ما این را فراموش کردهایم، اما او سبک زندگی بسیار سادهای داشت، فاسد نبود، مهندس بود و حالا روحانی را داریم که در میانه است و مردی از درون نظام محسوب میشود. مردی از میانه که میخواهد شاهد تغییر هم باشد. یا به این مساله نگاهی مثبت دارید، یا بهتر شدن وضعیت در نظرتان غیر ممکن است، شاید تنها گزینهی شما آنوقت، حمله خارجی یا براندازی باشد.
شاید هم یک زمینلرزه!
بله، شاید هم یک زمینلرزه! ایران یک انقلاب را تجربه کرده و بسیاری از مردم تمایلی به یک انقلاب دیگر ندارند، اما زمینلرزهها شاید موثر باشند. مساله در باره زمینلرزه این است که کاملا غیرمنتظره است. میدانید که قرار است زمانی در ۱۰۰ سال آینده اتفاق بیافتد، در این منطقه یا اطراف آن، اما اطلاعات زیادی به شما نمیدهد و نمیتوانید بر اساس آن برنامهریزی سیاسی کنید.
دلیلی که در این باره حرف زدم و کاملا گفتگوی آن زمان را فراموش هم کرده بودم، این است که وقتی مردم میپرسند بدترین چیزی که میتواند در باره ایران اتفاق بیافتد چیست؟ حکومت ایران کاری دیوانهوار و احمقانه بکند یا حملهی اسرائیل یا هر اتفاق عظیم دیگر...و جواب من این بود که اتفاقاتی ممکن است بیافتد که خیلی عظیمتر و مخربتر از انتظار ما است و قابل مهار هم نیستند و روی همه چیز سایه بیافکند.
آیا خشکسالی میتواند یکی از همان اتفاقها باشد؟
بله، خشکسالی هم میتواند باشد. این مساله بخشی از اثر گرمشدن زمین است که مردم یا میتوانند بدترش کنند، یا در بهبود شرایط موثر باشند. از یک طرف مردم نیاز به انرژی دارند(برق آبی) که ایران در این زمینه پیشرو بوده است، اما وقتی دست به چنین کاری میزنید(سدسازی)، شاید باعث خشک شدن دریاچههایتان میشوید و عملا کاری در جهت حل مشکلات اکولوژیک و زیست محیطی که خالقشان بودهاید نمیکنید و این چیزی است که دارد در ایران اتفاق میافتد.