شنبه، دی ۳۰، ۱۳۹۱

قلم رنجه: پشت پرده انتخابات!


image
در ایران، انتخابات دیگری در راه است. رئیس جمهوری تازه‌ای قرار است که ۴ سال دیگر بر کرسی ریاست بنشیند و سرنوشت ملتی را در دست بگیرد که «رهبرمعظم» آن بیست و چند سال است که آب خوش از گلویش پایین نرفته است. 

جمهوری اسلامی حکومتی دیکتاتوری است جمهوری اسلامی اساس قوانین اش بر مبنای «انتصاب» است. قدرتمندترین مقام مملکت بدون هیچ پشتوانه‌ی دموکراتیکی منصوب شده و اوست که در هر انتخابات جهت اصلی گزینش انتخابات را تعیین می‌کند.
با این همه، اما و با همه ی شناختی که مردم و اپوزیسیون از این رژیم دارند، همواره در آستانه هر انتخابات، به جای بحث پیرامون شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مباحث حول محور «چگونگی کاندیداها» دور می‌زند این یعنی معماری یا مهندسی انتخابات که اخیراً گفته شد این برنامه ریزی در داخل ایران، از سوی سپاه پاسداران انجام می‌شود. 
معماری انتخابات در داخل به این معنی است که در گام اول، افکار عمومی از سمت و سوی شرکت یا عدم شرکت مردم و مخالفت با رژیم منحرف کنند که ملاحظه می‌کنید در طی این سال ها، در این زمینه موفق هم بوده‌اند.
این کار البته که آسان نیست، اما رژیم نشان داده که تاکنون در این زمینه موفق بوده است.
معماران انتخابات در داخل ایران از چندماه قبل از روز اخذ رأی، به بحث پیرامون «شخصیت» ها می‌پردازند و با پرداختن به شخصیت هایی آغاز می‌شود که چنین می‌نماید تا حدودی با بخشی از حاکمیت درگیر هستند! و تا آنجا پیش می‌روند که موضوع را در ذهنیت مردم به صورت «معما» مطرح کنند که چه کسانی در دور بعدی انتخابات نامزد خواهند بود. در این زمینه، شخصیت هایی که چندان همراه رژیم به نظر نمی‌آیند بیشترین نقش را بازی می‌کنند که طی دو دوره قبل محمد خاتمی نمونه بارز این «شخصیت» ها بوده است.
گام بعدی، معماری انتخابات در گزینش نامزدهاست. معمولاً در این مرحله، ابتدا جامعه از نظر «محدودیت های اجتماعی» کمی بازتر می‌شود حساسیت ها روی حجاب کمتر می‌گردد و بحث «هویت ایرانی» شدت می‌گیرد و ایران و ایرانی بودن موضوع بحث بخشی از کاندیداها می‌شود و در این میان معمولاً یک یا دو نامزد ـ که تا قبل از این همراه دیگران ایران برایشان جن بود، و اسلام، بسم الله! ناگهان «سرود ای ایران» و «تاریخ پرافتخار ایران» سرلوحه ی کلامشان و شعار انتخاباتی اشان می‌شود. به این ترتیب دو گام اساسی برداشته می‌شود. یعنی بحث عدم شرکت در انتخابات به طور کلی منتفی می‌شود و مسئله مردم نیز انتخاب بین بد و بدتر است که معمولاً گام آخر ـ حداقل در دوره ی گذشته انتخاب «بدتر» به جای «بد» بوده است زیرا در هفته های پایانی مانده به روز اخذ رأی، مسئله ایرانی و ایران، کنار زده می‌شود و طرف مقابل به «مسائل اقتصادی» پرداخته و آزادی های اجتماعی را نوید می‌دهد و به این ترتیب از آنجا که «وطن ایرانی» بیشتر مجموعه ی منافع شخصی خودش بوده و هست، «عنصر بدتر» بر «کاندیدای بد» برتری پیدا می‌کند که تاکنون چنین بوده است اما در خارج از کشور که در حقیقت معماران ایرانی خارج از کشور نقش اصلی و اساسی این سناریو را برعهده دارند به این ترتیب خلاصه می‌شود که چهره ی طرفدار ایران و ایرانی، به عنوان اپوزیسیون، تنها امید آینده و تنها راه رهایی از وضعیت کنونی مطرح می‌شود.
باید اعتراف کرد که این معماران، که عمدتاً از «جناح اصلاح طلبان» هستند ـ در خارج از کشور به خوبی از ایفای این نقش برآمده‌اند. اصلاح طلبان در خارج از کشور روی دو نکته تأکید می‌کنند. اول این که اساساً با موضوع عدم شرکت در انتخابات شرکت در انتخابات را، ظاهراً «نوعی مبارزه با رژیم» و راه رهایی از وضعیت کنونی معرفی می‌کنند و به این ترتیب ماهرانه به مردم القاء می‌کنند که اگر مخالف هستید در انتخابات شرکت کنید اما به کاندیدای مثلاً مورد نظر های خامنه‌ای رأی ندهید! این حیله و فریب بزرگ طی سال های گذشته کارساز بوده است و آنها نیز در کار خود موفق بوده‌اند. اما نتیجه و واقعیت آن است که آنان نیز ـ که معمولاً معترف به اقلیت در انتخابات بوده‌اند با طرح مسئله: ما خواهان انتخابات آزاد هستیم! این تفکر را به مردم منتقل می‌کنند که می‌شود در ساختار غیر دموکراتیک جمهوری اسلامی، انتخابات آزاد برگزار کرد. حال آن که ایشان خود مطمئن هستند که نتیجه انتخابات در هر حال، همان خواهد بود که رژیم می‌خواهد.
واقعیت اما چیز دیگری است. انتخابات ریاست جمهوری یک فرصت است فرصت برای ملتی که امکان هرگونه خودنمایی و اعتراض از او سلب شده است . هیچ راهی برای نشان دادن اعتراض خود ندارد و در این گذر، تنها حضور یا عدم حضور در صندوق رأی معنا می‌یابد هر چیز و هر کار غیر از این مذموم است.

هیچ ملتی مجبور به انتخاب بین بد و بدتر نیست اساساً این مقایسه معنی نمی‌دهد. بد، بد است و اگر هم چنین باشد چرا ما نباید بین خوب و خوب تر کسی را انتخاب کنیم؟شورای نگهبانی که لطف می‌کند از بین ده ها کاندیدا چهار نفر را انتخاب می‌کند چرا قادر نیست از بین همان چهار نفر هم یکی را به سمت ریاست جمهوری منصوب کند.
روش گزینش ریاست جمهور ـ بر اساس قانون در جمهوری اسلامی غیردموکراتیک است.
همین چند روز قبل بود که خامنه‌ای گفت که در تمام دنیا برای معرفی کاندیداها شرایطی هست اما وی نگفت که این شرایط از سوی یک تن (ولی فقیه) تحمیل نمی‌شود. او نگفت که شورای نگهبان در ایران منصوب و مجری دستورات خود اوست و در حقیقت او که بر اساس «انتخاب» به قدرت نرسیده، فرمان می‌دهد چه کسی نامزد باشد و چه کسی نه.
شرکت یا عدم شرکت در انتخابات برای ملت ایران، یک فرصت طلایی است حرف سومی نمی‌ماند، یا این سوی خط یا آن سوی خط ؟ یا موافق، یا مخالف؟ یا شرکت یا عدم شرکت هر کاندیدایی؟ در هر شرایطی، در یک نظام غیر دموکراتیک ـ نمی‌تواند به صورت دموکراتیک «گزینش» شود.
و تازه چه سود که انتخاباتی انجام شود و به قول خاتمی رییس جمهور همین رژیم ـ یک «تدارکاتچی» به کاخ ریاست جمهوری برود. برای انتخاب یک «تدارکاتچی» کافیست یک آگهی چند خطی به روزنامه ها بدهند.
بر اساس آن چه که گفتم، ما، یعنی در حقیقت «من» در انتخابات شرکت نمی‌کنم . این حرف را نه امروز که سی و سه سال است گفته‌ام. شرکت نمی‌کنم چون می‌خواهم به شعورم احترام بگذارم. شرکت نمی‌کنم چون معتقدم شرکت در انتخابات یعنی شرکت در جنایت.
این شعار را به خاطر بسپارید: «نه». این کلمه ـ در آستانه انتخابات آینده ریاست جمهوری ـ اگر از سوی همه ی آنان که با این رژیم مخالف هستند، درک شود، قطعاً تاریخ ایران را تغییر خواهد داد.