
بحث براندازی تنها به حلقات امنیتی و تبلیغاتی که کارشان جلوگیری از براندازی است و مخالفان جدی نظام سیاسی محدود نمیشود بلکه در سطوح دانشگاهی و رسانهای و نیز در میان تودهی مردم مورد بحث قرار میگیرد.
براندازی از موضوعات شدیدا مورد بحث در ایران و خارج کشور است حتی اگر نامی از آن به میان نیاید. این بحث تنها به حلقات امنیتی و اطلاعاتی و تبلیغاتی که کارشان جلوگیری از براندازی است و مخالفان جدی نظام سیاسی که هدف آنها براندازی است محدود نمیشود بلکه در سطوح دانشگاهی و رسانهای و نیز در میان تودهی مردم مورد بحث قرار میگیرد. سالهاست مخالفان از خود و دیگر همفکران خود میپرسند «اینا کی میرن». در مقابل طرفداران بقای نظام سالهاست میگویند «دیدید نرفتند» یا به کسانی که به امید سقوط نظام به احمدینژاد رای داده بودند میگویند «دیدید احمدینژاد آمد و رفت اما جمهوری اسلامی نرفت.»
جامعهی دو قطبی
جامعهی ایران جامعهای کاملا دو قطبی است: نه بر اساس طرفداری از یک دولت یا مخالفت با آن یا حتی طرفداری از ولی فقیه یا مخالفت با وی بلکه بر اساس مخالفت با کلیت نظام و موافقت با اصل و بنیان آن. این دو قطبی در همهی شریانهای جامعه از سبک زندگی تا روابط اجتماعی و از نگاه به رابطهی دین و سیاست تا حقوق بشر و رابطهی با غرب به چشم میخورد. امروز تنها کسانی که از نظام سیاسی به نحوی برخوردارند از آن حمایت میکنند و اکثریت جامعه نیز به دلیل سرکوبها یا ساکتاند یا تحت فشار. جمهوری اسلامی امروز بر دوعصا تکیه دارد: «درآمدهای نفتی» و «ماشین سرکوب». وقتی این دو از حکومت گرفته شد آنگاه میتوان وزن واقعی طرفداران جمهوری اسلامی را اندازه گرفت.
مشروعیت معلق
پس از ۳۵ سال که از عمر رژیم میگذرد هنوز مخالفان و موافقان و نیز مقامات رسمی سابق و لاحق از براندازی رژیم سخن میگویند. بحث از فتنه که چهار سال است در همهی عرصهها تکرار میشود همانا بحث از براندازی است. همین بحث نشان میدهد که مشروعیت رژیم به طور جدی زیر سوال است و هنوز این نظام تحکیم نیافته است. رژیمی که مقامات آن هر روز از براندازی در داخل و نیز از براندازی در خارج کشور سخن میگویند و هر هفته یا ماه عدهای را به این اتهام بازداشت و محاکمه میکنند به جد دچار مشکل مشروعیتی است. ممکن است حکومت از این مباحث برای سرکوب مخالفان بهره بگیرد اما در عین حال آشکارا اعلام میکند که حکومت آن قدر ضعیف و شکننده است که ممکن است گروهی یا دولتی بخواهد آن را عن قریب براندازد.
رژیم بارها فرصتهایی را که برای کسب اندکی از مشروعیت از دست رفته داشته (مثل مواجهه با رای خاتمی یا تقلب در رای موسوی) از دست داده است. اکثریت مردم ایران خواهان براندازی خونین رژیم نیستند چون خرابیهای چنین رویدادی را به چشم دیدهاند یا حوادث سوریه را دنبال میکنند اما حاکمان نیز راهی برای استیفای برخی از مطالبات و تغییر مسالمت آمیز شرایط باز نگذاشتهاند.
اتهامات متقابل
مخالفان براندازی باورمندان به براندازی را متهم میکنند که آنها سبب نابودی ایران با حملهی خارجی خواهند شد یا تخم خشونت و نفرت میپراکنند یا موجب تضعیف دولت مرکزی شده و کشور را به مرز تجزیه میکشانند. آنها معتقدند چون براندازان نمی توانند خود حکومت را براندازند در نهایت به قدرت خارجی اتکا خواهند کرد. براندازان نیز مخالفان خود را به مماشات یا همکاری با رژیم، داشتن منافع در بقای آن، فقدان خط قرمز اخلاقی، و بی توجهی به تجربهی شکست خوردهی تلاش برای اصلاح رژیم در دو دههی اخیر متهم میکنند. هر دو بر سر مواضع خود هستند و هر از چند گاهی به خاطر یک رویداد خاص عناصری را از طرف مقابل جذب میکنند. به عنوان مثال پس از تجربهی جنبش سال ۸۸ و سرکوبهای متعاقب آن بسیاری از اصلاح طلبان به جمع براندازان پیوستند.
اختلافات جدی در مباحث مربوط به حکومت جمهوری اسلامی و روش مبارزه با آن وجود دارد. این اختلافات ممکن است با گفتگو کاهش یابد اما رفع ناشدنی است. در نهایت باید طرح موضوع کرد و تصمیم را به خوانندگان یا شنوندگان واگذار کرد.
ماهیت حکومت؟
تصور کنید در کشوری زندگی میکنید که هر لحظه به هزاران دلیل ممکن است به خانهی شما بریزند (معلوم نیست چه کسی و از کجا)، هر لحظه ممکن است اموال شما را مصادره کنند، هر لحظه ممکن است دوستان و نزدیکان شما را در خیابان بربایند، هر لحظه ممکن است بدون آن که قانونی را نقض کرده باشید اتومبیل شما را متوقف کرده و شما را مورد بازجویی قرار دهند و اتومبیلتان را بگردند، هر لحظه ممکن است از حقوق ابتدایی خود محروم شوید، هر لحظه ممکن است نگذارند از کشور خارج شوید، هر آن شما را با تبلیغات حکومتی بمباران میکنند، هر لحظه در زندگی خصوصی شما دخالت میکنند، هر روز ممکن است دستی قطع شود، فردی اعدام یا سنگسار شود، و هر لحظه ممکن است به دست ماموران و شبه ماموران حکومت کشته شوید.
اگر موارد این امور را بخواهم شماره کنم سر از میلیونها در میآورد، بدون اغراق. این امور فقط مفروض نیستند بلکه هر روز با دهها هزار مورد واقع میشوند و هر روز قربانی میگیرند. نام چنین حکومتی را چه میگذارید؟ حکومت پلیسی، حکومت نظامی، حکومت الهی، دیکتاتوری نظامی، حاکمیت اسلام ناب، حکومت تمامیت خواه یا شبه تمامیت خواه؟ گروهی میگویند این حکومت دیکتاتوری نظامی نیست یا تمامیت طلب نیست و برای این سخن تنها به جنگ قدرت در درون نظام یا انتخابات مهندسی شده اشاره دارند.
اصلاح پذیری حکومت؟
گروهی میگویند این حکومت اصلاح پذیر است و باید به جای براندازی آن را اصلاح کرد. ۲۴ سال است که علی خامنهای بر کشور حکم میراند و در این مدت هیچگاه بازداشتهای سیاسی، سانسور و فیلترینگ و پارازیت، گزینش ایدئولوژیک برای کسب شغل، گشت ارشاد، کشتن مخالفان در خیابان و زندان، شکنجه در زندانها، ادبیات نفرت رسانههای دولتی و انواع دیگر اقدامات ماشین سرکوب متوقف نشده است. قانونی از قوانین کشور نیست که نقض نشده (غیر از فرا قانون و نظارت ناپذیر و غیر پاسخگو بودن ولی فقیه) و فسادی نیست که حکومت مرتکب نشده باشد. دروغ گویی و تقلب حاکمان به جای کاهش افزایش یافته است. اقدامات اصلاحی نیز در ۲۴ سال گذشته و قبل از آن در دوران خمینی به در بسته خورده است.
عادی سازی روابط کشورها با جمهوری اسلامی؟
۳۵ سال است که مشی جمهوری اسلامی در منطقه و دنیا تنش آفرینی، تروریسم، حمایت از تروریسم (تا حد حمایت از طالبان)، نقض قوانین بین المللی و تعهدات کشور به مجامع بین المللی، ادعای نابودی اسرائیل و غرب و توهین به مردم و مقامات دیگر کشورها بوده است. نیروهای تحت امر ولی فقیه یک روز به سفارت بریتانیا میریزند و آنجا را به هم میریزند و روز دیگر محمولههای سلاح ارسالی آنها به افریقا کشف میشود. مقامات کشور هنوز از اشغال سفارت یک کشور دیگر در ایران دفاع میکنند. در این شرایط چگونه میتوان از همهی کشورها خواست که روابط خود را با جمهوری اسلامی عادی سازند؟
دوازده وجه بحث از براندازی جمهوری اسلامی
در بحث از براندازی یا مخالفت با آن دوازده موضوع اهمیت دارد:
ضرورت براندازی
ماهیت رژیم جمهوری اسلامی
مخاطرات و پیامدهای براندازی و مخاطرات و پیامدهای عدم براندازی
امکان همزیستی جمهوری اسلامی با جهان خارج و چالشهای امنیتی آن
خلط براندازی و نابودی
مقولات براندازان و مقولات مخالفان براندازی
آیا براندازی ضرورتا با نفرت و خشونت همراه هست یانه؟
هیولا و هیولا سازی
انتخابات و حفظ نظام
ایران مقدس و حفظ نظام
مصلحت نظام و براندازی
روشهای مقابله با براندازی
در باب موضوعات چهارم (صرفا معطوف به برنامهی هستهای) و ششم بحثهای گستردهای صورت گرفته است اما موضوعات دیگر عمدتا به کناری نهاده شدهاند. شاید اشاراتی به این موضوعات شده یا چند یادداشت در باب آنها نوشته شده باشد اما در میان فعالان سیاسی و نیز در سطح رسانهها به طور وسیع مورد بحث واقع نشدهاند. علت هم عمدتا این است که بسیاری از براندازان از بیان مواضع خود شرمنده هستند و به طور صریح از براندازی دفاع نمی کنند تا بعد به روشن کردن ابعاد آن بپردازند. مساوی کردن براندازی با عملیات مسلحانه در داخل کشور و محاکمه و اعدام افرادی به این اتهام موجب ارعاب عمومی در این قلمرو شده است.
روش شناسی
شاید مهم ترین بحث در حوزهی براندازی بحث روش شناسی یا روش شناسیهای ورود به بحث و انجام آن باشد. در همهی مباحث مربوط به براندازی یا حفظ نظام روشهایی گوناگون به چشم میخورد که توجه به آنها کار نقد و بررسی آنها را تسهیل میکند. سه روش در بحث از براندازی به چشم میخورد:
۱. براندازی به منزله یک آرمان: کسانی که چنین روشی را دنبال میکنند براندازی برایشان یک آرمان متعالی است و توجهی به نتایج یا ضرورتهای اجتماعی آن ندارند. بسیاری از افرادی که ممکن است بدین روش قائل باشند ممکن است حتی خود قدمی در این باب بر ندارند اما با این ایده زندگی میکنند.
۲. براندازی به منزلهی پروژه: کسانی نیز هستند که برای براندازی به عنوان یک پروژه سازمان تشکیل میدهند، رسانه راه میاندازند، پول گرد میآورند و علیه مقامات موجود و رژیم فعالیت میکنند. فعالان سیاسی مخالف به براندازی از این منظر نگاه میکنند. فعالان سیاسی مخالف براندازی نیز تلاش میکنند این اقدامات را خنثی کنند. براندازی برای این افراد به روش زیستن و حرفه تبدیل میشود. هیچ اشکال و منعی براین روش زیستن یا شغل نیست. تابوها یا منعهایی که در این قلمرو دیده میشود عمدتا از سوی کسانی است که حفاظت و حمایت از رژیم موجود برایشان منبع شغل و درامد است. افراد میتوانند براندازی را به منبع درآمد خود تبدیل کنند اگر به نقض قانون (در جامعهای که در آن ساکن هستند) و اخلاق منجر نشود.
۳. براندازی به منزلهی یک پدیدهی اجتماعی: محققان علوم اجتماعی به براندازی به عنوان یک موضوع تحقیق نگاه میکنند و تلاش میکنند با مشاهده، مصاحبه، نظر سنجی، تحلیل متون و تحلیل گفتمان به فهم بهتری از این پدیدهی اجتماعی و سیاسی برسند و چرایی و چگونگی آن را توضیح دهند یا با رصد جامعه نشانههای آن را کشف و به جامعه معرفی کنند.