
عامل ترور نافرجام وی یعنی انیس نقاش، چندین بار در ایران ضمن مصاحبههای گوناگون به موضوع ماموریتش اشاره صریح کرد، که این به منزله تایید ضمنی نظام در از بین بردن بختیار است. همین مساله اهمیت و نقش وی را در میان سایر نیروهای مخالف جمهوری اسلامی برجستهتر میسازد.
اینکه بختیار که بود و چه کرد در این مقال و گفتار نمیگنجد، اما تدبیر و دور اندیشی وی در هشدار به مردم پیرامون ماهیت ارتجاعی روحانیت، اهمیت نقش او را نسبت به کسانی که بعدا بدون توجه به نقش ملایان، تبعید شدند، دوچندان میکند. نقش وی در سازماندهی نیروهای چندگانه مخالف حکومت جمهوری اسلامی، و احترام جهان غرب برای وی در کسوت آخرین نخست وزیر دوران پیش از انقلاب و سیاستمداری برجسته، میتوانست دلیل حساسیت آمران قتل او باشد.
اکنون که سالها از ترور و قتل ناجوانمردانه وی میگذرد، هستند کسانی که یا با تمسک به آرمانها و اندیشههای وی درصدد یافتن اعتبارند و دیگرانی که با طرح شبهاتی نسبت به بختیار، گویا تلاش در جهت مطرح کردن خود دارند.
خیانت یا امانتداری بختیار هم با متر و معیارهای جمهوری اسلامی و همینطور حامیان متعصب وی قابل سنجیدن نیست. مهم شخصیتی است که وی در تاریخ از خود به یادگار گذاشته است و شاید روزی ابعاد آن بازخوانی شود و در مرحله دوم نیز نلاش حکومت جمهوری اسلامی برای حذف او و نحوهی ترور اوست که به گفتهی دوست و دشمن ناجوانمردانه و به دور از بدیهی ترین اصول انسانیت بوده است.