جمعه، شهریور ۱۷، ۱۳۹۱

رژیم جمهوری اسلامی با دوهدف پا به میدان گذاشت!

درست است که در اجلاس سران کشورهای عدم تعهد، کشورهای درجه دو و سه و... شرکت نمودند اما آنچه دارد اتفاق می افتد برای تقویت رژیمی است که دو ماموریت را پیش رو داشته و دارد!
ماموریت اول که رژیم جمهوری اسلامی به خوبی آن را انجام داده این است که فاصله ی کشوری مثل ایران را با کشورهای منطقه و توسعه نیافته کم کند!
ایران بنا بر اسناد و شواهد بسیار در زمان رژیم گذشته آرام آرام پایش را از دایره این کشورها بیرون گذاشته بود.

برای مثال کارخانجاتی که چهل سال قبل در ایران تاسیس شد در منطقه وجود نداشت.ما به جایی رسیده بودیم که اتوبوسهای ایران ناسیونال را به کشورهای منطقه صادر می نمودیم و هزاران کالای ساخته شده در داخل .
و ایران اولین کشوری بود که در همه ی این زمینه ها سرمایه گذاری کرده بود و برنامه ریزی نموده بود و از دیگر کشورهای منطقه و حتی خیلی از کشورهای جهان آن روزگار فاصله گرفته بود.« رژیم جمهوری اسلامی اولین ماموریتش این بود که این فاصله را از بین ببرد!» شاید می پرسید چگونه از بین ببرد؟
به این شکل که اولاً بخشی از تواناییهای بالقوه و بالذات ایران را در اختیار کشورهای منطقه قرار دهد.
شما نگاه کنید که در طول سی و سه سال گذشته چه اتفاقی افتاده است: *در سی و سه سال پیش ترکیه در حقیقت یک کشور ورشکسته  بود. پول ترکیه (لیر) مثل پول ایران امروز همیشه در حال سقوط بود( یعنی لیر ترکیه روز به روز ارزش خود را از دست می داد) و از لحاظ اقتصادی این مملکت در حال ورشکستگی بود.اما پس از باز شدن خط ترانزیتی که از اروپا به ایران و محصولاتی که ایران نیاز داشت باید از این مسیر به ایران می رسید و از طرفی بستن راه مسافرت ایرانیها به همه جای اروپا و سایر کشورها و فقط ترکیه آن هم بدون ویزا و به دلیل بسته شدن فضای داخل کشور و تحمیل شرایط سخت حکومت مذهبی به مردم باعث مسافرت روزانه ی هزاران توریست ایرانی به ترکیه برای استفاده هرچند کوتاه مدت از فضای باز این کشور شد. که این عمل باعث سرازیر شدن میلیونها و میلیاردها دلار به بازار بحران زده و ورشکسته این کشور همسایه گردید! « البته سوغاتیهای این مسافران که کم کم مبدل به واردات بی رویه شد را نباید فراموش نمود» بله آن خط ترانزیت و این توریستها یی که قبلاً به آمریکا و سایر کشورهای پیشرفته اروپایی مسافرت می نمودند، اینها ترکیه ی ورشکسته را نجات دادند!
*در خصوص امارات : اماراتی که در پنجاه سال پیش یک بیابان و تعدادی بادیه نشین بُز چران چیز دیگری نبود!
اما بعد از انقلاب شش هزار و پانصد شرکت در امارات تاسیس می شود و سالانه ده میلیارد دلار واردات ایران از این کشورک که بیشتر شبیه روستایی بوده! انجام می شود . « آن توریستها و... را فراموش نکنید»نتیجه چه می شود؟ نتیجه اماراتی می شود که در حال حاضر می بینید و هرازگاهی هم برای مسئولین رژیم شاخ و شانه می کشد!
*در خصوص سوریه: کشوری فقیر و عقب مانده به معنای واقعی در سی وسه سال پیش را در نظر بگیرید، به کمک نفتهای مجانی رژیم و همان دسته مسافران و توریستها که در اینجا تبدیل شدند به زائران حرم مطهر زینب ! و هزاران نوع کمکهای مختلف رژیم به منظور اهداف مختلف خودش که در کنار آن قصد اصلی می توانست داشته باشد. پس ایران، سوریه را آباد نمود، ترکیه را نجات داد، امارات را ساخت، عراق را همچنین و به تبع آن دیگر کشورهای حاشیه خلیج همیشه پارس نیز آباد شدند!
پس یکی از وظایف جمهوری اسلامی به کار بردن امکانات ایران در سایر کشورهای عقب مانده بود و بعد یک وظیفه بسیار مهم دیگر رژیم این بود که بزرگترین خدمت را به اسرائیل نمود! و در حقیقت ماموریتی را که مجامع جهانی داشتند ، جمهوری اسلامی به نیابت از آنها انجام داد! و آن چیست؟
- کمک هایی که جمهوری اسلامی به حزب الله نمود و به فلسطینیها برای این بود که اینها مشکل بی وطنی خودشان را بتوانند تحمل نمایند « باز به قول بزرگان خودمان آنها را پی نخود سیاه فرستاد» بهبود وضع ایشان و ایجاد رفاح و آرامش برای ایشان شد باعث آن شد که آنها را درگیر مسائل روزمره زندگی نمود، و علارقمی که جمهوری اسلامی می گوید من می خواهم به
فلسطین کمک نمایم که حقوقشان را از اسرائیلیها پس بگیرند، دروغ می گوید.
جمهوری اسلامی آمد و به فلسطینیها و حزب الله و آن دسته ای که جنوب لبنان بودند آنقدر مُسکن داد که ایشان مکانهایشان را درست کنند، زندگیشان را درست کنند و به آنچه که دارند راضی باشند! شما نگاه کنید به کارهایی که رژیم برای ایشان انجام داده " بیمارستان ساخته، مدرسه ساخته، منزل ساخته، تا حتی کوچه ها و خیابانهای ایشان را آسفالت نموده است!میتوانید بروید ببینید و از مردم منطقه سئوال کنید. و جمهوری اسلامی بخشی از امکانات بلقوه خودش را در این کشورها هزینه کرد! چرا؟
برای آنکه ایران از آن رشد بیافتد و این کشورها که فاصله شان زیاد شده بود این فاصله کم شده و بشود شرایط مساوی را در منطقه ایجاد نمود، و این شرایط در حال حاضر ایجاد که شده هیچ بلکه ایران اصلاً تبدیل شده است به یک کشور عقب مانده و منزوی! متاسفانه شاهد آن هستیم.
آیا غیر از این بوده و هست؟
ما در کجا قرار داریم و ترکیه در کجاست؟
ما در کجا قرار داریم و امارات در کجاست؟
بندرعباس کجاست و بحرین کجا؟
حتی عراق در کجا قرار دارد؟« مگر نیستند هزاران قاچاقچی و باربر که برای کسب روزی تن به خطر می دهند و...»
شما توجه کنید به جنگ هشت ساله ایران با عراق، مگر رژیم مدعی نبوده که کشور جنگ را شروع نموده و باید خسارات جنگ را بپردازد؟!
در حالی که ایران ادعای غرامت جنگی داشته از عراق، هم اکنون چرا رژیم جمهوری اسلامی می رود در عراق نیروگاه برق می سازد؟! مدرسه می سازد! خانه می سازد! پل می سازد! بهتر است سری به گمرک های متعدد مرزی بین دو کشور زنید تا حجم کالاهایی که به سمت عراق سرازیر است را مشاهده نمایید!حرم ها و اماکن مقدس را تجدید بنا می کند و میلیاردها دلار طلا را در آنها بکار می برد؟! چرا و به چه مناسبت این همه هزینه در این کشور باید بشود؟!
چگونه می شود ما که از عراق ادعای غرامت داشتیم، داریم به عراق غرامت می پردازیم!
* حال می پردازیم به افغانستان : در افغانستان رژیم برای اینکه بتواند اقتدار خودش را حفظ نماید از بسیاری از امتیازاتش اولاً چشم پوشیده و بعد هزینه هایی که در آنجا متحمل می شویم به دو نوع است، یکی متاسفانه صدها و هزاران دختران نوجوانی است که به افغانستان فروخته می شوند و دیگری هم سرمایه گذاریهایی است که انجام می شود.
کمک های نقدی « کیسه یا گونی های پولی که رژیم به مسئولین آنجا رشوه می دهد را هم از قلم نیاندازید» و غیر نقدی است که ارسال می شود، سوخت و اسلحه هایی است که ارسال می شود و هزاران موارد دیگر و در این میان نباید مسئله مواد مخدر را نادیده گرفت که خود بحثی جداگانه را می طلبد!
* در مورد پاکستان : در جنوب شرقی ایران و در منطقه بلوچستان، پاکستان یک مُعضلِ بزرگی که داشت و آن وجود باندهای مواد مخدر قوی بود که هزینه ی سنگینی را بر دوش دولت پاکستان وارد می ساخت. اما در حال حاضر شاهد آنیم که این معضل به سیستان و بلوچستان ایران منتقل شده که نتایج اسفبار آن را شاهدیم و هزینه های سرسام آور آن ...
اگر بخواهیم به کشورهای تازه مسلمان و تازه استقلال یافته ی شوروی سابق در شمال ایران بپردازیم که خود پرونده ای هفتاد من است. فقط یک نمونه آن سهم دریای مازندران است که از پنجاه درصد سهم ایران به دوازده یا سیزده درصد تقلیل یافته...
- پس نتیجه می گیریم که یکی از وظایف عمده رژیم جمهوری اسلامی در طول سی وسه سال گذشته این بوده که روند رو به رشد جامعه ایران را کم نماید و تمام ثروت علمی و مغزهای ایران را به خارج از ایران بفرستد و از طرفی به افزایش رشد اقتصادی در دیگر کشورهای منطقه یا آنهایی که مورد نظر است کمک نماید تا تعادل برقرار شود!
و اما وظیفه دوم رژیم جمهوری اسلامی چه بود و چگونه در این وظیفه موفق شد؟
وظیفه دوم رژیم جمهوری اسلامی گرفتن اتکاء به نفس از جامعه ایرانی بود.
شما توجه کنید به کنترل دولتها بر تولید، توزیع و مصرف مواد مخدر، عملکرد مافیاهای مواد مخدر و پول سیاه.
شما توجه کنید به این نکته که ایران تنها کشوری است که شما می توانید بدون وجود هیچ حساب و کتابی هر مقدار پولی دارید در بانک ها وارد حسابتان نمایید، و این یعنی اینکه ایران شامل قوانین پول شویی نمی شود!
و آنجایی که مرکز پول شویی باشد، آنجا یعنی مبدأ و مرکز مواد مخدر و آنجایی که مرکز و مبدأ مواد مخدر باشد یعنی اعمال خلاف قانون در سطح بین الملل. این یعنی چی؟
یعنی اینکه هزینه ی اعمال خلاف رژیم « اعم از اعمال تروریستی در دیگر کشورها، کمک به گروههای تروریستی، ایجاد آشوب، ترور مخالفان و...» از مواد مخدر پرداخت می شود که در جایی هم ثبت نمی شود!
به همین دلیل است که شما می بینید در اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان ما زندانیان ایرانی داریم که به دلیل قاچاق مواد مخدر دستگیر شده و زندانی هستند.
پس اگر فکر کنید یک جامعه ای که درصد مصرف مواد مخدرش بالاست و دولت نظارتی در این جریان ندارد و کنترلی بر آن ندارد کاملاً در اشتباه هستید. به دو دلیل و با دو هدف این قضیه در ایران پیگیری می شود:
هدف اول این است که شما اتکاء به نفس و غرور را در جامعه از بین ببرید.
در حقیقت مواد مخدر برای کنترل جامعه ی طغیان زده است، جامعه ای مثل ایران!
کافی است شما در هر منزل و یا هر خانواده یک نفر معتاد داشته باشید که در بیشتر مواقع پدر یا فرزندان خانواده چنین هستن، خوب چه می شود؟  نتیجه این می شود که آن خانواده کلاً از لیست معترضان به شما حذف می شوند و به جمع همراهان یا مطیعان یا مسکوتین و بی تفاوتان شما و عملکردهای شما در می آیند! بله به همین راحتی!!
حالا فکرش را بکنید طبق آمارهای اعلامی خود رژیم، ما  شش/ هفت میلیون معتاد داریم خوب در حقیقت چند درصد از مردم ایران درگیر و مشغول مسائل و مشکلات مربوط به آن هستند؟
برای همین است که وقتی رژیم اعلام میکند پنچ روز تعطیل و از خانه هایتان بیرون نیائید و... مردم به راحتی می پذیرند و هیچ واکنشی هم نشان نمی دهند!
رژیمی که می تواند مردم شهری به بزرگی تهران با جمعیت ده / پانزده میلیونی را به مدت پنچ روز خانه نشین کند، نمی تواند ریشه مواد مخدر را بخشکاند؟! چرا می تواند ولی نمی خواهد و این است که قیمت هر کالایی در طول این مدت افزایش داشته بغیر از مواد مخدر! هر جنسی در توزیع آن مشکل وجود داشته بغیر از مواد مخدر!
« شما توجه کنید به روغن ، به آب معدنی ، به پودر لباس شویی ، به تخم مرغ ، به سوخت ، به مرغ و... اینها اجناس قانونی و مایحتاج یک جامعه است که باید هزاران پیچ و خم اداری و بهداشتی را پشت سر بگذارند تا بتوانند آن را تولید و به بازار فروش ارائه نمایند اما هر کدام از این اجناس در مقاطع زمانی خاصی با مشکلاتی مواجه هستند که همه از آن مطلعند»
اما جای بسی تعجب است که سیستم بسیار پیچیده و گسترده ای که برای پخش و توزیع مواد مخدر به کار گرفته شده مثل ساعت کار خودش را انجام میدهد!
آیا می دانید مصرف روزانه مواد مخدر در سطح کشور چند کامیون ده چرخ می شود؟
آیا می دانید سپاه پاسداران یکی از عوامل اصلی تولید، توزیع و پخش مواد مخدر است؟
آیا می دانید که سپاه پاسداران با ایجاد آزمایشگاه های متعدد زیر زمینی و مخفی و استخدام دانشجویان رشته شیمی با حقوق بالا به تولید شیشه « یکی از انواع مواد مخدر» در سطح گسترده می نماید؟
آیا می دانید آن جوانانی را که به اسم اشرار و متخلفان در سطح شهرها جمع آوری نمودند، کتک زدند، آفتابه به گردن آنها آویختند را از آنها برای توزیع مواد مخدر در سطح داخلی و با ایجاد پرونده برای ایشان و اعزام آنها به کشورهای اروپایی و دیگر کشورها به اسم پناهجو برای توزیع مواد مخدر در سطح خارج استفاده نموده اند؟!
بله جامعه اتکاء به نفس خود و غرورش را به شکلهای مختلف از دست داده و از دست می دهد.
جوانی که به رژیم فحاشی می کند، با جمهوری اسلامی مخالف است، از رژیم بد می گوید اما آلوده ی به اعتیاد است می دانید یعنی چه؟ یعنی اینکه این جوان از ارکان رژیم جمهوری اسلامی است، چون محصول دست آورد هدفهای جمهوری اسلامی است.
به این ترتیب جمهوری اسلامی با دو هدف پا به میدان گذاشت:
1- توقف رشد اقتصادی ایران که همه ی دنیا به آن اذعان داشتند.
2- گرفتن اتکاء به نفس مردم ایران.
رژیم در زمینه اول صددرصد موفق بوده و کار خود را به نحو احسن هم انجام داده است، یعنی جلوی رشد ایران را گرفته و تمام ثروت ایران را به منظور انجام یک ماموریت بین المللی در بین کشورهای منطقه تقسیم نموده است تا تعادلی در منطقه برقرار شود و بین الملل بتواند منطقه ای حساس چون خاورمیانه را در کنترل خود داشته باشد.
در زمینه دوم نیز تا میزان زیادی موفق بوده اما در چنین طرحی یک ایراد وجود دارد و آن این است که اولاً کشور، کشور ایران است با همه ی پیشینه هایش و فرق می کند با دیگر کشورها برخی از ظرفیتهای موجود در جامعه ایرانی به این سادگی ها از بین رفتنی نیست، دوماً این جمعیت بالاخره وجود دارند و نفس می کشند هرچند خاموشند و نیمه جان اما مخالف این رژیم ضد ایرانی هستند و در لحظه ی موعود همچون سیلی ویرانگر رژیم را نابود می سازند،«چیزی که در سال هشتادو هشت اتفاق افتاد» و حکومت از آن وحشت دارد.
به این ترتیب یک روزنه امیدی برای مردم ما باقی مانده است و آن اینکه با آگاهی از این جزئیاتی که بیان شد اتکاء به نفس از دست رفته خودش را احیا کند و این راه نجات ملت ایران است پیش از آنکه دیر شود.
یک اقلیتی دارد در ایران حکومت می کند، اگر در نظر بگیریم که گروه یک میلیونی آخوند قدرت را در دست دارد، چه حرفی برای گفتن در برابر یک جمعیت هفتاد و پنج میلیونی می تواند داشته باشد!
شما توجه کنید به پرچم رژیم جمهوری اسلامی، ایران تنها کشوری است که نشان ملی آن با واژه های غیر ملی ساخته شده!
شما توجه کنید به لباس رهبر این رژیم، ایران تنها کشوری است که رهبر آن مملکت لباسش با مردم آن فرق می کند!
این یک لباس بیگانه است و هیچ شباهتی به لباسهای اکثریت مردم سرزمین ما ندارد.
پرچم رژیم یک نشان بیگانه، رهبر رژیم با یک لباس بیگانه، زبانی که رژیم تبلیغ می کند یک زبان بیگانه، سیاستی که رژیم اتخاذ نموده در طول سی و سه سال حکومت خود یک سیاست بیگانه پروری، پس زمانی که می گوییم این رژیم جمهوری ااسلامی یک حکومت اشغالگر است که از طرف بیگانگان حمایت می شود اشتباه نگفته ایم .
پس بهتر است کمی بیشتر به این واژه ی "ما هستیم " اهمیت دهی و توجه کنی که هرچه هست و راه نجات و کلید نجات ملت ایران در همین واژه نهفته است. چه آن پسرودختر معتادی که بخواهد دوباره از جای برخیزد، چه آن پدر و مادری که فکر می کنند دارند حال می کنند! نه جان من حال نمی کنی، دارند حالت رو می گیرند خودت خبر نداری.
باید بدانی که در این جمله سری هست که راز بقاء و نجات ملت ایران است و تا ما به مفهوم این واژه پی نبریم متاسفانه اندر خم یک کوچه ایم.
جامعه ای که امروز در معرض خطرهای است که پس از این دو مرحله متاسفانه دامن زدن به اختلافات قومی است در ایران، و اینکه ایران یکپارچگی خودش را از دست بدهد.
مسئله جنگ و بمباران هسته ای و آلودگیهای مربوط به آن ووقوع انواع زلزله هایی است که شاهد آن هستیم.و...
پس بندهای کفشت را محکم ببند و بلند شو برای نجات ایران و ایرانی
پاینده ایران
پاینده آزادی
با سپاس ازآقای شهرام همایون
ماهستیم...