افغانی ها بزرگ ترین شمار مهاجران را در ایران تشکیل می دهند. سال ها بود که لایه های تنگدست کشور دوست و همسایه، افغانستان، راهی ایران می شدند تا با کار و پس انداز در این کشور، خانواده خود را در افغانستان که سایه جنگ و درگیری های روزانه هنوز هم از سر آن کم نشده است، تأمین کنند. حالا با سقوط مداوم ارزش ریال که به دنبال بی کفایتی های سیاسی و اقتصادی رژیم معلوم نیست تا کجا ادامه یابد، ارزش «افغانی» واحد پول افغانستان نیز از «ریال» پیشی می گیرد. پس باید منتظر بود تا به زودی مهاجران افغانی که برای زندگی بهتر به ایران روی می آوردند، راهی کشور خود یا کشورهای دیگر گردند و کارگران و لایه های تنگدست ایران که نمی توانند به دوبی و کویت و اروپا و آمریکا بروند، برای گذران زندگی روی به افغانستان بیاورند!
سایت «شفاف» در گزارشی زیر عنوان «این بار ایران به افغانستان کارگر صادر می کند؟!» می نویسد: «هنوز از یادها نرفته است که در اواخر سال 90 ارزش پول ملی کشور با دلار 1500 تومانی سقوط بی سابقه ای را تجربه کرد. حالا اما در روزهای اخیر، ارزش پول ملی، با گذشتن قیمت دلار از مرز 2000 تومان در سراشیبی سقوطی دیگر قرار دارد و می رود تا رکورد تاریخی بر جای بگذارد». «شفاف» ادامه می دهد: «در نتیجه بروز این روند، قیمت کالاهای سرمایه ای و با دوام از جمله ارز و طلا و نیز سهام بالا می رود و بازار بیش از پیش حبابی خواهد بود».
گزارشگر «شفاف» در جست و جوی پیامدهای دیگر این سقوط تاریخی به وضعیت کارگران افغانی در ایران می پردازد: «اگر تا دیروز کارگر افغان حاضر می شد با 300 هزار تومان در ماه کار دو کارگر ایرانی را هم تقبل کند، امروز دیگر برایش به صرفه نیست حتا با 600 هزار تومان در ایران کار کند، چرا که حقوقی که به تومان می گیرد، در افغانستان ارزش کمتری عایدش می کند. امروز هر کارگر افغان می تواند با تنها کمتر از 50 افغانی یک دلار بخرد در حالی که در ایران امروز برای هر دلار باید به طور متوسط 1900 تا 2000 تومان بپردازد». البته «شفاف» اشاره نمی کند که قیمت دلار در بازار به طور واقعی به مرز 3000 تومان نزدیک می شود.
گزارشگر سایت «شفاف» اما این واقعیت را نادیده نمی گیرد که «اگر ماجرای کاهش ارزش پول ملی به همین منوال پیش برود، بعید نیست تا چند صباحی دیگر کارگران ایرانی برای کار روانه افغانستان شوند چرا که درآمدی بیشتر عایدشان خواهد شد!»
این گزارش در پایان به طنزی تلخ می افزاید: «همچنین، بعید نیست در آینده ای نه چندان دور، وزارت تعاون، کار و تأمین اجتماعی، نهادهایی را برای دفاع از حقوق کارگران ایرانی ساکن افغانستان راه اندازی کند!» البته آن هم در حالی که در خود ایران نهاد مستقلی برای دفاع از حقوق خود کارگران ایرانی وجود ندارد! به نظر می رسد دامنه بحران سیاسی و اقتصادی که گریبان رژیم ایران را گرفته و خواه ناخواه بر جامعه و فعالیت های آن نیز تأثیر مستقیم می گذارد، دامنه ای فراتر از آن دارد که بتوان آن را تنها در چهارچوب مرزهای ایران محدود نمود.