یکشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۹۱

اگر مارکس زنده بود، می‌گفت «تکنولوژی افیون توده‌هاست»؟



حتما شنیده‌اید که کارل مارکس گفته دین افیون توده‌هاست. حالا خودتان را آماده‌ کنید برای شنیدن این جمله: «تکنولوژی» افیون توده‌هاست.

ادی‌مورفی در نقشی که در سال ۱۹۸۲ در «۴۸ ساعت»بازی کرده است گفته «این یک افیون تازه‌ست که توی شهر پیچیده و اسمش تکنولوژیه.»
مقاله‌ای با عنوان «آیا تکنولوژی افیون تازه توده‌هاست» به قلم دکتر «جیم‌ تیلور»‌ در هافینگتون پست منتشر شده است.
نویسنده این مطلب از اساتید دانشگاه سن‌فرانسیسکو است و با توضیح موارد بالا آورده است: «بله مردم، هرجا را که این روزها نگاه کنید، کسی در حال مصرف دستگا‌ه‌های افیونی است. نوع مصرف مهم نیست، چه ایمیل باشد، چه پیام‌های متنی، توییتر یا خوراک فیس‌بوک، یا ویدئوی یوتیوب یا فیلم‌هایی که زنده پخش می‌شوند یا برنامه‌های تلویزیونی یا اپلیکیشن‌های بازی روی گوشی‌های هوشمند.»
او دغدغه‌هاش را درباره این «مواد مخدر» که به باورش این سال‌ها در کانون توجهات بوده است را به تحریر در آورده استاوگفته که این روزها کلمه اینترنت و اعتیاد با هم بسیار در واژگان مربوط به تکنولوژی شنیده میشود و نتایج یک بررسی در سال۲۰۱۰ (دو سال پیشرا آورده که بر اساس آن ۶۱ درصد از آمریکایی‌ها گفته‌اند که به اینترنت معتادند. (این آمار در جوانان بیشتر است.)
همچنین نتیجه یک تحقیق دیگر، میگوید که علیرغم این‌که این واژه از نظر انجمن روانشناسان آمریکا، فاقد ارزش برای ناراحتی‌های روانی‌است، اصطلاع «معتاد» یکی از پر مصرف‌ترین واژگانی است که در آمریکا مردم برای توضیح رابطه‌شان با تکنولوژی بر زبان می‌آورند.
درک این که این افیون تازه، به میزان مصرف بالایی رسیده‌ است با گزارشی که مجله نیویورک تایمز در مقاله‌ای به قلم «سم اندرسون» ساده‌تر می‌شود که او در آن از لفظ «اعتیاد بیش‌از اندازه، زمان‌تلف کن، روابط خراب‌کن و ذهن و قدرت‌فرسا و فریبایی بازی‌های دیجیتال احمقانه» استفاده کرده است.
آقای اندرسون، در این مقاله به ارتباطی اشاره می‌کند که این «بازی‌های دیجیتال احمقانه» با نوعی از اعتیاد و خودتخریبی دارد. 
یک طراح بازی به نام «فرانک لانتز» هم این بازی‌ها را به هروئین تشبیه کرده و جسارت این را داشته که آن را برتری ظاهری و چیزی ذهنی بدانداو گفته که اینها هیچ کدام استعارههای مناسبی نیست اما مطمئن است که معتادان به هروئین با آن موافقند.
نقد او به نوشته نویسنده این مقاله، به چیزی بر میگردد که از آن به عنوان «گِیمیفیکیشن» یاد میشود و در آن شرکت‌ها به طور فزاینده‌ای با استفاده از فناوری مشتریان خود را مرتبط نگاه می‌دارند و از این روش برای «قاپیدن» مشتریان استفاده می‌کنند. 
این مقاله، درباره کیفیت اعتیاد به تکنولوژی نوشته است: «این نوع اعتیاد به نظر عمیق‌تر از یک وابستگی روانی صرف است. »
شواهد روزافزون، به گفته نویسنده این مطلب، نشان می‌دهد که مساله اعتیاد به تکنولوژی، یک مساله نوروشیمیایی است(مرتبط با روان و مغز استو مشابه الکل، مخدرها، سکس و قمار است.
بودن در معرض نشانه‌های تکنولوژی مثل لرزش گوشی تلفن که خبر از رسیدن یک اس‌ام‌اس  می‌دهد یا سررسی مدام به توییت‌ها می‌تواند ما را وارد یک چرخه معیوب و مخرب کند. 
علاوه‌بر این، یک تحقیق دیگر به این یافته رسیده است که برای مردم مقاومت در مقابل تکنولوژی، سخت‌تر از مقاومت در برابر خواب، سکس و سیگار است. 
و مسلم است که برخلاف مواد مخدر، الکل یا سیگار، گرفتار تکنولوژی بودن هیچ خطر فوری برای مصرف‌کننده ندارد. نویسنده این مطلب در ادامه آورده که البته مشکلی با استفاده مردم از سرگرمی‌های غیر فکری ندارد. این‌جا آمریکا است و کشوری آزاد و همه حق دارند «سم خودشان» را انتخاب کنند و زمانشان را طوری که میخواهند صرف کنند
اما این را هم باید در نظر داشت که تفاوتی میان انحراف موقت و همچنین وسواس مدام و غیر قابل کنترل اعتیاد وجود دارد. 
جیم تیلور در ادامه نوشته‌است که آمریکاییها به طور میانگین پنج ساعت در روز آنلاین هستند و جوان‌های آمریکایی هم بیشتر از هفت ساعت و نیم به مانیتورها چشم می‌دوزند. تخمین‌ها هم حاکی از این است که در سراسر جهان بالغ بر سه میلیون ساعت در روز مردم «انگریبردز» بازی میکنندالبته این اوقات بیکاری نیست. این حد از جذب‌شدن در تکنولوژی، با صرف هزینه و زمان، روابط و تجارت عجین شده است. 
سم اندرسون، نتیجه گیری می‌کند که نیروی تکنولوژی موجب می‌شود تا ما مجموعه‌ای از گزینه‌های جذاب درباره موضوعات و لحظه به لحظه در زندگی‌مان داشته باشیم.
با این حال، از دید او در این مقاله نیویورک‌تایمز،  تجربه‌اش از تکنولوژی همان «اعتیاد بیش از اندازه، زمان‌تلف کن، روابط خراب‌کن و ذهن و قدرت‌فرسا و فریبایی بازی‌های دیجیتال احمقانه» است.
این مقاله در هافینگتون پست اینگونه پایان می‌یابد: «به نظر نمی‌آید که بهرحال گزینه ‌دیگری جای این که این یک «اعتیاد»شمرده شود وجود داشته باشد و اگر هم باشد، برای مثال اگر حدی برای زمان استفاده گذاشته شود آن‌ها نمی‌توانند به خوبی جواب صدها میلیون نفری را بدهند که متقاعد شده اند که بازی‌های ویدئویی، استفاده خوبی برای صرف زمان است.»