پنجشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۱

راز بقا؛ یا مبارزه حیواناتی که بر ما حکومت می‌کنند


imageبررسی وقایع هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که متحدین سابق، به مخالفان جدید تبدیل شده‌اند. این جزئی از ساختار طبیعی جمهوری اسلامی است؛ گویی، زمانی همه براده‌های آهن، هم‌سان بوده‌اند، اما در مقابل آهن‌ربای دو قطبی قدرت، اندک اندک، براده‌های مختلف جذب قطب‌های متضاد شده‌اند...و باز هم بعد از حذف تدریجی یک قطب، قطب جدید نیز خواه ناخواه تقسیم شده، دو قطب جدیدتر نیز براده‌های ظاهرا هم‌سان را به دو سو جذب کرده‌اند...و باز هم تقسیم قدرت و تقستم براده‌ها...نهایتا، در این بازی، تعداد معدودی خواهد ماند. اما عدم توازن و هماهنگی و برنامه براده‌های حذف شده از قدیم، سبب می‌شود که اقلیتی مانده بر آهن‌ربای کوچک شده، با خیال راحت خود را حاکم بداند. اما قاعدتا چنین نخواهد ماند.
اگر روزی روزگاری جامعه روحانیت مبارز مجموعه‌ای هم‌گن بود، اگر زمانی حزب جمهوری اسلامی حرف اول را می‌زد، اما تدریجا با جدا شدن براده‌های نظام، چپ و راست سیاسی هم اندک اندک جدا شدند و تدریجا کار به جایی رسید که تنها یک گروه مقتدر اصول‌گرا باقی ماند. اما بعد از انتخابات ۸۸، در نبود رقبای خارج از جناح، جنگ قدرت به درون خیمه منتقل شد. اگر داستان سیلی زدن سردار جعفری به محمود احمدی‌نژاد واقعیت داشته باشد، و اگر اختلاف میان بخش‌های مقتدر سپاه و یاران احمدی‌نژاد را جنگ زرگری ندانیم، فاصله سه ماه و نیمه تا انتخابات را باید عرصه زد و خوردهای بی‌سابقه‌ای میان نظامیان و امنیتی‌های سابق که مدارک زیادی از همه بازیگران قدرت جمع‌آوری کرده‌اند، و بخش‌های مقتدر سپاه و نزدیکان خامنه‌ای بدانیم.
بدون تردید، تنها چیزی که جناح احمدی‌نژاد را در دو سال گذشته سر پا نگاه داشته، جمع‌آوری مدارک حیاتی از مخالفان و یا رقابی احتمالی بوده است. در طول دو سال گذشته، بسیاری پیشبینی کرده بودند که دولت دوم محمود احمدی‌نژاد، مستعجل خواهد بود و پیش از برگزاری انتخابات برکنار خواهد شد. نمونه این سندسازی و مستندسازی را در ماجرای استیضاح دیدیم، و اگر وجود فایل‌های ضبط سده از سخنان مجتبی خامنه‌ای واقعیت داشته باشد، مرتضوی هم بر اساس خواست احمدی‌نژاد این برگه را برای روز مبادا نگاه داشته است.
شاید دو سال پیش خیلی‌ها تصور می‌کردند اسفندیار رحیم مشایی با توجه به پرونده‌های سنگین نزدیکان و یارانش تدریجا محو شود، اما گویی اختلاف دیرین وزرای پیشین و فعلی پرونده‌ساز با سوگلی رئیس جمهوری، نتوانسته او را از دور خارج کند. وقتی مشایی از یاران اطلاعاتی وزرای قبلی و فعلی مدرک داشته باشد، وای به روزگار همه نظام!
اما احمدی‌نژاد هم به خوبی می‌داند که پس از کنار رفتنش از ریاست جمهوری، با توجه به کارهای دو سال گذشته‌اش، می‌تواند با حذف کامل او و یارانش از قدرت همراه باشد. مگر آنکه آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به سابقه‌ای که در کنترل حیوانات چموش قدرت‌طلب دارد، او را برای مهار بخری دیگر از بازیگران در راس نهادی مهم بگمارد. مگر قراردادن هاشمی رفسنجانی در راس مجمع به نفع دولت خاتمی تمام شد؟ وقتی هاشمی از یاران خاتمی ضربه خورد، بسیاری از اختلاف‌های میان شورای نگهبان و مجلس عملا به نفع اصلاح‌طلبان تمام نشد. اینجاست که ارزش حفظ مدارک برای روز مبادا معلوم می‌شود. مدارکی که نباید منتظر خرج شدنشان به این زودی‌ها باشیم.
اگر به حرف‌های محسن هاشمی هم با دقت بنگرید، ناراحتی برجای مانده از چیزی که خوردن حق و رای سردار سازندگی می‌خواند را کاملا لمس می‌کنید. یعنی حتی در قبیله هاشمی رفسنجانی نیز اعتماد زیادی به یاران خاتمی وجود ندارد، هرچند ممکن است مدت زمانی ائتلافی استراتژیک ایجاد شود که در سال ۸۸ هم به‌وجود آمد، اما به گفته مهدی هاشمی، تنها برای «کنترل» آیت الله خامنه‌ای بود تا کمتر دور بردارد. ائتلاف شکننده سال ۸۴ هم به نتیجه‌ای نرسید.
به نظر نمی‌رسد با توجه به برنامه‌ریزی سپاه برای مهندسی انتخابات، ائتلافی ضعیف بتواند چاره‌ساز باشد، اما اگر همه بازی‌گرانی که از قدرت به دور بوده‌اند، برنامه منسجمی برای ایجاد بحران مشروعیت و بهره‌گیری قدرت‌مندانه از آن داشته باشند، شاید بتوان نتیجه بازی را اندکی تغییر داد.
شاید اصلاح‌طلبان و «هاشمیست»ها و بخش‌هایی از جناح راست سنتی بتوانند ائتلافی برای حفظ نظام از آسیب‌های دعوای میان جانوران درنده سپاه و گرگ‌های احمدی‌نژادی تشکیل دهند، اما آیا کشتی پر از سوراخ حکومت تحمل درگیری‌های بعدی این درنده‌خوها را خواهد داشت؟
هر چه هست، تماشای مبارزه‌های جناح‌های مختلف بسیار جذاب خواهد بود، و آدم را یاد مبارزات کشتی‌گیران حرفه‌ای درون قفس می‌اندازد که ممکن است هر از گاهی دست به دست هم بدهند، اما در نهایت یکدیگر را لت وپار خواهند کرد. گاهی وقت‌ها، قوی‌ترین کشتی‌گیر برنده بازی نیست و باهوش‌ترین به کمربند قهرمانی دست پیدا می‌کند.
باید امیدوار بود که برنده نهایی این مبارزه، مردم و تماشاگران باشند...