پنجشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۱

ترس از چهار شنبه سوری مشهود است


امروز براي كاري مسيرم به تجريش افتاد.
گفتم براي سريع تر رسيدن با BRT برم بهتره. دم ميدون كه داشتم پياده ميشدم ديدم بيشتر از ٢٠ مرسدس پليس و ١٠ ون با يك عالمه لباس گارديا ايستاده بودند. چشمم به ضلع جنوبي ميدان افتاد. پاهام يخ كرد فكر كردم بازم ميخوان يكيو اعدام كنن. جمعيت قلقله بود. اروم پياده شدم و رفتم جلو، از يه پليس پرسيدم كفت طرح جمع اوريه اراذل و اوباشه . اگه شكايت داري برو شناسايي كن و بنويس...
رفتم جلوتر با ترس و لرز فيلمو عكسمو گرفتم. اما همش يه سوال تو ذهنم بود كه ايا واقعا اينا اراذل و اوباشن يا نه؟ كسي كه اراذل باشه سرشو لاي پاهاش قايم نمي كنه گريه كنه. اون نينجا ها هم كه بالا سرشون مدام ميزدن تو سرشون. هنوز
نميدونم چي بايد كفت...
ولی ترس از چهار شنبه سوری مشهود است...