چهارشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۲

لابی‌گران، سیاست خارجی جمهوری اسلامی و غیره


imageبخشی از «بسته اجرایی وزارت امورخارجه قانون برنامه پنج‌ساله پنجم»
انتشار بخشی از سند «بسته اجرایی وزارت امورخارجه قانون برنامه پنج‌ساله پنجم» مصوب هیات دولت، اما و اگرهای زیادی پدید آورده است. برخی از دوستان نگرانند که به خاطر فعالیت‌های مستقل‌شان، هدف انتقادهایی قرار گیرند که ربطی به نگاه‌شان ندارد. از سوی دیگر، برخی معتقدند که می‌توانند با استناد به «بسته اجرایی وزارت امورخارجه قانون برنامه پنج‌ساله پنجم» هر گروهی را با حداقل امکان همراهی با جمهوری اسلامی، «مزدور» خواند. هم نگرانی این و هم حساسیت آن، قابل درک است. نمونه نگرانی و حملات گسترده را در سال‌های دهه ۵۰ در آمریکا و جریان «مک‌کارتیسم» در تاریخ معاصر ثبت شده است. اما بحث دیگر، در مورد گروه‌هایی است که سال‌های سال در تهران نقش مشخصی در مرتبط کردن «بیزنس»های بزرگ بین‌المللی با شرکت‌هایی داشته‌اند که در ایران، با قدرت سیاسی مرتبط بوده‌اند. از خودتان پرسیده‌اید که چگونه ممکن است یک شرکت نفتی بزرگ، به گروهی قدرتمند در درون جمهوری اسلامی وصل شود؟ و آیا از خودتان پرسیده‌اید که مرتبط کننده‌ها در اروپا و آمریکا چه نقش‌هایی ایفا کرده‌اند و در کار تشکیل چه سازمان‌هایی بوده‌اند و به چه عللی؟ آیا تلاش برای تاثیرگذاری سازمان‌های مرتبط با «وصل کننده‌های اقتصادی» در تهران در مراکز قدرت آمریکا و اروپا برای تصویب قوانین و یا ایجاد مانع در تصمیم‌گیری‌های سیاسی مخالف منافع جمهوری اسلامی، با آنچه در «بسته اجرایی وزارت امورخارجه قانون برنامه پنج‌ساله پنجم» آمده، مغایرتی دارد؟

یکی از مسائل مهمی که بسیاری از خوانندگان و افراد حساس به مسائل سیاسی توجه کمتری به آن نشان داده‌اند، انتشار مقاله‌ها و یادداشت‌هایی در روزنامه‌های بزرگ آمریکایی در مورد مسائلی است که مورد توجه جمهوری اسلامی و متناسب با منافع نظام سیاسی ایران است. به عنوان مثال، غیرنظامی جلوه دادن برنامه هسته‌ای حکومت تهران به هر قیمتی و عدم اشاره دقیق و کارشناسی به نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این یادداشت‌ها، شرکت در میزگردهای و پنل‌ها از سوی مقام‌های سابق مذاکره کننده و حضور معنی‌دارشان در ایالات متحده آمریکا به عنوان مدرس دانشگاه، برای گروه‌های مختلف، سوال‌های زیادی ایجاد می‌کند.
از سوی دیگر، حضور مداوم برخی «وصل کننده‌های اقتصادی» در مراکز عمده مرتبط با سیاست خارجی واشینگتن، انتشار یادداشت‌های‌شان در رسانه‌های بزرگ و عدم پاسخ‌گویی‌شان به سوال‌های خبرنگاران رسانه‌های خارج از کشور، خود به اندازه کافی سوال برانگیز است.
نمی‌توان بدون دلیل همه اقدام‌های افرادی که دیدگاه‌هایی متفاوت دارند تاخت. اما با در نظر گرفتن سابقه افراد و کارکردهای‌شان در گذشته می‌توان سوال‌های زیادی مطرح کرد که ممکن است از سوی مخاطب ناآشنا با برخی ارتباط‌ها و خط و ربط‌ها طرح نمی‌شود.
طبیعتا، هدف خودنویس، چیزی جز امکان بررسی آزاد «بسته اجرایی وزارت امورخارجه قانون برنامه پنج‌ساله پنجم» و مطالعه مجموعه‌های که دقیقا در این چارچوب قرار می‌گیرند، نیست. از کارشناسان مختلف هم درخواست می‌کنیم که نظرهای‌شان را برای انعکاس بفرستند. فراموش هم نمی کنیم که ماجرا، سیاه و سفید نیست و مرزهای خاکستری بسیاری وجود دارد که ممکن است کمتر مورد توجه قرار گیرد. هیچ کس و هیچ گروهی، حق مطلق نیست و ناحق مطلق هم وجود ندارد. 
فراموش نباید کرد که در طول دو ماه آینده، مطالب زیادی برای انحراف افکار عمومی از واقعیت‌های سیاسی و روابط اقتصادی منتشر خواهد شد که ممکن است در چارچوب جنگ روانی قرار گیرند. خودنویس تلاش می‌کند فارغ از این بازی، به کشف و بررسی واقعیت بپردازد. در این راه، روی کمک خواننده‌ها و اعضای محترم سایت حساب می کنیم.