پنجشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۹۲

جزایر سه‌گانه خلیج فارس؛ وجه المصلاحه ایران و غرب؟


 باربارا سلیوین، خبرنگار «المانیتور» در جدید‌ترین مقاله‌اش در «الجزیره» برای حمایت از دور جدید مذاکرات اتمی ایران با غرب، مالکیت تاریخی ایران بر جزایر سه‌گانه خلیج‌فارس را نادیده گرفته است.
مقاله سلیوین در الجزیره انگلیسی روی‌کرد غرب به گفتگوهای دیپلماتیک برای حل مناقشه هسته‌ای را تحسین می‌کند و مقایسه آن با مذاکرات انگلیس و آلمان نازی پیش از جنگ جهانی دوم را بی‌اساس می‌شمارد.
در بخشی از این مقاله، سلیوین برای اثبات صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران خاطر‌نشان می‌کند که باوجود تجاوزات مکرر به خاک ایران در طول تاریخ، «تنها قلم‌رویی که ایران در زمان معاصر غصب کرده‌است، سه جزیره کوچک در خلیج فارس – تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی – هستند که آن هم مربوط به سال ۱۹۷۱ در دوره حکومت شاه بود که از طرف آمریکا حمایت می‌شد.»
وی در این مقاله خصومت اسرائیل و کشورهای عربی همسایه از جمله عربستان سعودی با ایران را مانع بهبود روابط ایران و آمریکا نام می‌برد و با تکرار دلایل ادعای جمهوری اسلامی بر صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران، تلاش می‌کند که تشبیه مذاکرات نافرجام انگلستان و آلمان نازی در دهه ۱۹۳۰ با مذاکرات فعلی قدرت‌های غربی و ایران را قیاسی مع‌الفارق قلمداد کند. به گفته سلیوین، «آلمان نازی در اواخر دهه ۱۹۳۰ قدرتمندترین نیروی نظامی دنیا را داشت به دنبال کشورگشایی در اروپا بود، ... ولی بر خلاف آن، نیروی نظامی ایران نسبتا ضعیف است و بودجه نظامی‌اش سالانه ۱۲ تا ۱۴ میلیارد دلار است که کمتر از بودجه نظامی امارات متحده عربی و شاید برابر با یک سوم بودجه نظامی عربستان سعودی باشد.»
با توجه به این‌که این کارشناس مسائل ایران اصرار دارد چنین القا کند که ایران تهدیدی برای دیگر کشورهای خاورمیانه نیست، آیا ممکن است ایران نیز برای نشان دادن حسن نیتش به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس حاضر به واگذاری جزایر سه‌گانه به امارات باشد؟ در حالی که بنیامین نتانیاهو در نطق اخیرش در اجلاس سازمان ملل دشمنی مشترک شیخ‌نشین‌ها و کشورش با ایران را زمینه‌ساز دوستی دیپلماتیک اعراب و اسرائیل ذکر کرد، آیا جمهوری اسلامی می‌خواهد با بخشیدن حاکمیت جزایر ‌سه‌گانه از ائتلاف استراتژیک اسرائیل و متحدان عربی آمریکا علیه برنامه هسته‌ای‌اش جلوگیری کند؟ آیا تحرکات دیپلماتیک جدید ایران و کشورهای عربی را می‌توان در راستای وجه المصالحه احتمالی جزایر سه‌گانه بررسی کرد؟
شاید یادآوری روابط نزدیک باربارا سلیوین با [گروه‌های حامی] جمهوری اسلامی در خارج از کشور بتواند به یافتن پاسخ این پرسشها کمک کند. وی به همراه تریتا پارسی از جمله سخنرانان کمپین مقابله با تحریم و دخالت نظامی در ایران (کسمی) شناخته می‌شود که بارها در کنفرانس‌های شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) نیز به عنوان کارشناس سخنرانی کرده‌است. باربارا سلیوین نویسنده کتابی است با عنوان «دوستان تلخ، دشمنانِ در آغوش: ایران،‌ آمریکا و راه پیچیده مقابله» که در سال ۲۰۰۷ با روی‌کرد بهبود روابط ایران و آمریکا منتشر شد. سلیوین به همراه تریتا پارسی و دیگر اعضای نایاک سال‌هاست هم‌راستا با اهداف وزارت خارجه ایران، جهت عادی سازی روابط دیپلماتیک ایران با قدرت‌های غربی تلاش می‌کنند. هم‌کاری و هم‌فکری سلیوین با نایاک که برخی آن‌را لابی جمهوری اسلامی می‌دانند، نشان می‌دهد که نهادهای غیردولتی طرف‌دار بهبود روابط ایران و آمریکا - از جمله نایاک - حتی حاضرند برای لغو تحریم‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران، با انکار حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه،  منافع ملی و تمامیت ارضی ایران را نادیده بگیرند.
اما اهمیت مقاله سلیوین تنها محدود به نفوذش بر [گروه‌های حامی برقراری رابطه با] جمهوری اسلامی نیست؛سلیوین اولین خبرنگار آمریکایی بود که موفق شد با احمدی‌نژاد مصاحبه کند و بعدها در حمایت از دولت احمدی‌نژاد، از عدم صدور ویزای آمریکا برای خبرنگاران ایرانی همراه وی شدیدا انتقاد کرد، و [نزد برخی] به عنوان یکی از خبرنگاران خارجی حامی جمهوری اسلامی ایران شناخته شود. باربارا سلیوین هم‌چنین اتهام‌های آمریکا مبنی بر مشارکت ایران در توطئه‌های تروریستی را مردود دانسته‌است.
وی تنها خبرنگار خارجی نشریات چاپی بود که توانست برای پوشش انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ویزای ایران را دریافت کند. حمایت‌های علنی سلیوین از جمهوری اسلامی ایران در دولت حسن روحانی نیز ادامه یافته‌است و وی در همین مقاله اخیرش با خوش‌بینی عجیبی ادعای روحانی مبنی براین‌که «سلاح‌ اتمی و دیگر سلاح‌های کشتار جمعی جایی در دکترین امنیت ملی ایران ندارد» را سند محکمی بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران قلمداد می‌کند. البته خوش‌بینی‌های وی تنها به انگیزه‌های جمهوری اسلامی منحصر می‌شود و در بخش دیگری از این مقاله می‌نویسد: «هدف ادعای شاه از فن‌آوری اتمی تولید برق بوده‌است؛ اما اگر شاه سرنگون نمی‌شد، برنامه هسته‌ای زمان وی در نهایت ایران را قادر به ساخت سلاح اتمی می‌کرد.» معیارهای دوگانه سلیوین در برخورد با برنامه هسته‌ای ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به خوبی نشانگر اهداف سیاسی وی است.
گرچه انکار حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه  توسط سلیوین شاید تنها نوعی خط دهی به هیئت دیپلماسی ایران تعبیر شود، ولی آیا ممکن است مقامات جمهوری اسلامی توصیه سلیوین را بپذیرند و برای جلب رضایت کشورهای عربی نسبت به برنامه هسته‌ای ایران، جزایر سه‌گانه خلیج فارس را وجه المصالحه ایران و غرب کنند؟ در حالی که پذیرش مشروط پروتکل الحاقی سازمان بین‌المللی انرژی اتمی تنها پیشنهاد رسمی تازه هیئت دیپلماسی ایران در مذاکرات اخیرش با نمایندگان کشورهای عضو گروه ۱+۵ در ژنو بود، بعید به نظر می‌رسد که دولت‌های غربی این قدم مثبت ایران را برای کاهش تحریم‌ها کافی بدانند. مجلس شورای اسلامی ایران با تصویب طرحی در سال ۱۳۸۴ هرگونه اجرای مفاد پروتکل الحاقی را منع کرد و پذیرش دوساله این پروتکل به حالت تعلیق درآمد. با توجه به این سابقه، گروه کشورهای ۱+۵ این پیشنهاد ایران را امتیاز عملی چشم‌گیری قلمداد نخواهند کرد و در صورت تاکید ایران بر غنی‌سازی اورانیوم در داخل کشور، دولت‌های غربی در ازای دادن تضمین امنیتی به جمهوری اسلامی و یا حتی فقط کاهش تحریم‌ها، امتیاز قابل ملاحظه‌تری را طلب خواهند کرد. آیا نادیده گرفتن مالکیت تاریخی ایران بر جزایر سه‌گانه همان امتیازی است که ایران در پایان مذاکرات برای اثبات صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای‌اش خواهد داد؟ با توجه به زمینه‌سازی سلیوین برای روی میز گذاشتن گزینه واگذاری جزایر سه‌گانه به امارات متحده عربی، آیا آن جام زهری که ایران برای پایان خصومت با آمریکا باید بنوشد، توقف غنی‌سازی است یا تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی خواهند بود؟
به دلیل ادامه پای‌فشاری‌های ایران بر غنی‌سازی اورانیوم در داخل کشور، چندان بعید نیست که توصیه غیرمستقیمسلیوین به ایران برای بخشیدن حاکمیت جزایر سه‌گانه در دستور کار دولت جمهوری اسلامی قرار بگیرد. محرمانه ماندن جزئیات مذاکرات اخیر در سویس نیز این ظن را تقویت می‌کند. بنابراین مقاله سلیوین زنگ خطر جدی برای تمامیت ارضی ایران است که چه بسا قربانی بلندپروازی‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران شود. جمهوری اسلامی طی حیات ۳۵ ساله‌اش بارها منافع ملی ایرانیان را فدای ماجراجویی‌هایش در خاورمیانه کرده است.
گرچه شاید منافع بلندمدت آمریکا در ایران و کارشکنی‌های اسرائیل باعث جلوگیری از حصول چنین توافقی بر سر جزایر سه‌گانه شود، اما انکار مالکیت جزایر سه‌گانه خلیج فارس در مقاله اخیر باربارا سلیوین به عنوان یکی از سرنشاس‌ترین حامیان بهبود رابطه ایران و آمریکا، هشداری جدی است برای ایرانیانی که تمامیت ارضی را به نیروی هسته‌ای ترجیح می‌دهند. چنانچه تریتا پارسی و دیگر هم‌فکران سلیوین در شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک) مقاله ضدایرانی اخیر وی را محکوم نکنند، تضاد اهداف حامیان بهبود روابط ایران و آمریکا با منافع ملی ایرانیان بیش از پیش آشکار خواهد شد. اخیرا محمد نوری‌زاد با لغو شرکتش در کنفرانس سالانه نایاک، بر دوری گزیدن اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان از این سازمان تاکید کرد. انکار مالکیت تاریخی ایران بر جزایر سه‌گانه خلیج فارس در مقاله اخیرسلیوین بی‌شک موجب بدبینی بیشتر ایرانیان نسبت به نایاک و دیگر هم‌فکران سلیوین خواهد شد که در خط مقدم بهبود رابطه ایران و آمریکا برای جمهوری اسلامی ایران لابی‌گری می‌کنند.