رهبر جمهوری اسلامی گفت: «بلاشک از نظر سیاست کلی کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیت». وی بر ظرفیت کشور در دارابودن جمعیت ۱۵۰ میلیونی تاکید کرد.
طلب بخشایش از خداوند و تاریخ
به احتمال فراوان، سخنرانی مهر ۹۱ آیت الله خامنهای در جمع مردم بجنورد، از معدود مواردی بود که در آن وی زبان به تقصیر و عذر گشود. «یکى از خطاهایى که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهى تحدید نسل از اواسط دههى ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد... این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسوولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهى حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خداى متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد.» وی البته نه از مردم که از خداوند و تاریخ، طلب بخشایش کرد. بخشش برای اجرای یک مولفهی مدرن در سیاستگذاریهای جمعیتی. اجرا و نظارت بر سیاست تحدید نسل یا به زبان آشناتر، کنترل جمعیت که به تعبیر آیت الله خامنهای، سیاستی خطا بود. این سخنان دگرباره و در نخستین سخنرانی وی بعد از غیبت ۲۰ روزهی او از انظار عمومی، در ۶ آبان ۹۲ دگرباره تکرار شد. او که در جمع اعضاى همايش ملى «تغييرات جمعيتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» سخنرانی میکرد، به صراحت اعلام کرد «بلاشک از نظر سیاست کلی کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیت». این حرف از این جهت مهم است که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، رهبری نظام تعیین کنندهی سیاستهای کلی نظام است. وی در این سخنرانی بر ظرفیت کشور در دارابودن جمعیت ۱۵۰ میلیونی تاکید کرد و اشاره کرد که این رقم را به عنوان «دست کم» گفته است و ایران ظرفیت بیش از این دارد.
البته قبل از وی و برای اولین بار این آیت الله خمینی بود که بر افزایش جمعیت انگشت تاکید گذاشت.
احمدینژاد؛ جاده صاف کن تغییر در سیاستهای کلان جمعیتی
اما با این حال و به رغم تعلیق سیاست کنترل جمعیت در دههی نخست پس از انقلاب، در ایام پس از جنگ و دههی ۷۰ و ۸۰، این سیاست ادامه پیدا کرد تا جایی که ایران به عنوان یکی از موفقترین کشورها در کنترل جمعیت در دنیا شناخته شد. در این میان محمود احمدینژاد، که به سخنان نامتعارف خود شهره بود، در اظهارنظر ظاهرا عجیب دیگری و برای نخستین بار، پس از اجرای موفق سیاستهای تحدید جمعیت در ایران، قفل این بحث را گشود. وی چندین بار در دورهی دوم ریاست جمهوری خود بر افزایش جمعیت تاکید کرد. اکنون که روشن شده است احمدینژاد نمایندهی هموارسازی برخی مواضع تند و یا نامتعارف آیت الله خامنهای، (مانند نقد هاشمی رفسنجانی یا نفی هولوکاست) بوده است، پربیراه نیست اگر بگوییم این دست سخنان احمدینژاد درباب افزایش جمعیت نیز با حمایت رهبری انجام شده است. وی در اردیبهشت ۸۹، شعار «دو بچه کافی ست» را نقد کرده و آن را «حرفهای روشنفکری» نامید که باعث میشود تا ۴۰ سال دیگر نامی از ملت ایران باقی نماند. از این رو بود که وی اعلام کرد به هرکودکی که در سال ۸۹ متولد شود، یک میلیون تومان اختصاص خواهد داد.
این موضع رییس جمهور وقت با نقد کارشناسان جمعیت مواجه شد، ولی احمدینژاد بر موضع خود اصرار داشت. وی دو سه سال بعد در یک سخنرانی در قم نیز موضع خود را تکرار کرده و گفت مردم «نگران افزایش جمعیت نباشند و من از طرف خدا قول میدهم که روزیتان میرسد، چراکه خود جمعیت اقتدار ملی و قدرت میآورد و جوانان هستند که کشور را میسازند.»
البته این سخنان تنها در مقام حرف باقی نماند و احمدینژاد سعی کرد این نگاه را وارد قوانین و بخشنامهها کند. به طوری که در سال آخر دولت خویش موفق شد، در قوانین تنظیم خانواده و جمعیت دست برده و آن را تغییر دهد. به طور مثال در اصلاحیهای جدید، مرخصی زایمان مادران را به ۹ ماه افزایش داده و برای همسران نیز دو هفته مرخصی اجباری (به صورت تشویقی) مقرر داشت. درنهایت، هرچه کارشناسان به این مواضع انتقاد میکردند و آن را مغایر با سیاستهای کلی نظام میدانستند، اظهارنظر عمومی آیت الله خامنهای در حمایت از افزایش جمعیت نشان داد که اتفاقا احمدینژاد همسو با سیاستهای کلان نظام، سخن گفته است.
«فرزند کمتر / زندگی بهتر»، یک شعار استعماری؟!
«طرق مختلف جلوگیـری از حاملگـی از نظر شرعـی در صورت موقت بـودن و عدم عقیمی زن مانعی ندارد.»
شاید این فتوا را بتوان یکی از عوامل موفقیت طرح کنترل جمعیت، در قبل از انقلاب دانست. کسی که این فتوا را در سال ۱۳۴۳ صادر کرد، «حاج شیخ بهاء الدین محلاتی» و از روحانیون بلندپایهی شیراز بود. اما آغاز برنامههای کنترل جمعیت به پیش از صدور این فتوا برمیگردد. حدود ۶۰ سال پیش. آن زمانی که «ادارهی بهداشت مادران و کودکان» در وزارت بهداشت و در سال ۱۳۳۴ تاسیس شد. در واقع، تا پیش از آن سیاستگذاری مشخصی در سطح کلان و در زمینهی کنترل جمعیت صورت نگرفته بود. در همان سال بود که انجمـن خیریه «راهنمای خانواده» با کمک صندوق بینالمللی جمعیت، برخی ابزار پیشگیریکننده را در اختیار تعدادی مراکز دولتی و غیردولتی محدود قرار میداد.
در اوائل دههی ۴۰ شمسی بود که برنامههای کنترل جمعیت مورد توجه بیشتر دولت قرار گرفت و بعد از صدور فتوای برخی مقامات بلندپایهی مذهبی در تایید کنترل جمعیت، و شعار «فرزند کمتر / زندگی بهتر»، در سال ۱۳۴۶ و در وزارت بهداری - زیر نظر «امیرعباس هویدا» -، «معاونت جمعیت و تنظیم خانواده» تاسیس شد. متعاقب اجرای این برنامهها بود که رشد جمعیت ایران که در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵ حدود ۳/۲ درصد بود، به میزان ۶/۲ درصد در فاصله سالهای ۱۳۴۵تا ۱۳۵۵ رسید.
وقتی انفجار نور، جمعیت را منفجر کرد!
انقلاب ۵۷ در عرصهی سیاستهای جمعیتی کشور نیز انقلابی به پا کرد. همانطور که در بخش اول این گزارش آمد، نخستین بار، این آیت الله خمینی بود که اعلام کرد در این زمینه کشتیبان را سیاستی دگر آمده است. بنا به تعبیر آیت الله خمینی، کشور، ظرفیت جمعیتی تا به اندازه ۲۰۰ میلیون نفر با برخورداری از یک زندگی مرفه را نیز داشت. «مملکت ایران ۳۵ میلیون، حالا مىگویند جمعیت دارد؛ وسعتش آنقدرهست که براى ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون جمعیت کافى است. یعنى اگر ۲۰۰ میلیون جمعیت داشته باشد، در ایران به رفاه زندگى مىکنند»
در راستای نابودسازی تمام نمادها و سیاستهای رژیم گذشته، سیاست کنترل جمعیت نیز سیاستی استعماری قلمداد شد. اینگونه بود که برنامههای تنظیم خانواده عملا تعطیل شد. آغاز جنگ ایران و عراق نیز چون بنزینی بر آتش سیاستهای تشویق کنندهی افزایش جمعیت عمل کرد. میل روانیای که در زمان جنگ برای داشتن فرزند بیشتر ایجاد شده بود به این قضیه تن میزد. جنگی که تمام نمیشد و فکر میشد باید برای ارتش اسلام سرباز تهیه و به جبههها فرستاده شود. بیاعتنایی دولتهای وقت به کنترل جمعیت نیز عملا به انفجار جمعیت کمک کرد.
در چرایی افزایش جمعیت در دههی اول پس از انقلاب – و در کنار عواملی چون بیاعتنایی به برنامههای تنظیم خانواده، میتوان این مسائل را نیز اضافه کرد: «کاهش مرگ و میر به دلیل توسعه شبکه ارائه خدمات بهداشتی و ارتقاء چشمگیر سطح بهداشت عمومی، مهاجرت اتباع کشورهای همسایه به ایران، واگذاری برخی امتیازات اجتماعی و رفاهی به خـانوادههای پرجمعیت».
اینگونه بود که در طی سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵، ۱۳ میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه شدند و نرخ رشد نزدیک ۴ درصد رقم خورد که در ادبیات مباحث جمعیتی، از آن به «انفجار جمعیت» یاد میشود.
جنگ تمام شد. اما در کنار ویرانیهای جنگ، نسل جدیدی که دوران کودکی و نوجوانی خود را طی میکردند نیز سر برآورده بود. ایرانی ۵۴ میلیونی که در سال ۶۷ به عنوان یک دغدغه مطرح شد. در طی سمینار بزرگی که سازمان برنامه و بودجه در مشهد، در شهریور سال ۱۳۶۷، و در همین زمینه برگزار کرد از دو پیامد به عنوان نتایج منفی این افزایش ناگهانی جمعیت یاد شد. «افزایش نرخ بیکاری» و «فرسایش مراتع و جنگلها». از این رو بود که سیاستهای جدید جمعیتی در دستور کار قرار گرفتند که به نوعی بازگشت به همان سیاست «فرزند کمتر / زندگی بهتر» قبل از انقلاب بودند.
آیت الله خمینی نیز در چرخشی ضمنی و به رغم اینکه در اول انقلاب سخن از جمعیت ۲۰۰ میلیونی برای ایران میراند، در آبان ماه همان سال و در تایید سیاست تحدید موالید یا همان کنترل جمعیت، این مساله را به عنوان «یکی از مسائل مستحدثه که حوزه علمیه باید به آن بپردازد»، مورد تایید قرار داد.
مسالهای به نام ایران ۵۴ میلیونی
در سال ۱۳۷۰ و پس از اتخاذ سیاست رسمی کنترل جمعیت، «اداره کل جمعیت و تنظیم خانواده» تاسیس شد. در اردیبهشت ۷۲، قانون تنظیم خانواده به مجلس برده شد و پس از تصویب به تایید شورای نگهبان رسید. این قانون به صراحت، کلیهی امتیازات متعلق به فرزندان بالاتر از ردهی ۳ را حذف میکرد.
شاید کسی فکر نمیکرد برنامههای جدید تنظیم خانواده به این سرعت و با این حجم از موفقیت رو به رو شود. اما خانوادههای ایرانی نشان دادند هرچقدر ایدئولوژی سالهای انقلاب و جنگ توانست آنها را تهییج به فرزندآوری کند، آموزش و آگاهی رسانی دربارهی تبعات اولاد زیاد ساختن نیز، میتواند رفتار باروری آنان را تغییر دهد.
در برخی از ادبیات مربوط به مباحث جمعیت، دههی ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ به عنوان یک «نقطه عطف» یاد میشود. البته این عنوان پربیراه هم نیست، وقتی ببینیم که در این دهه نرخ باروری کل سه فرزند بوده است در حالیکه در دههی قبل از آن هفت فرزند به عنوان نرخ باروری ثبت شده است!
اینگونه بود که با گذشت ۱۵ سال از اجرایی شدن دور جدید سیاستهای کنترل جمعیت، یعنی بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۵، نرخ رشد از ۹/۳ درصد به ۶/۱ درصد کاهش یافت. کاهشی چشمگیر که نشان داد برنامههای دولتی چه اندازه توانست در پیاده سازی ایدههای خود موفق باشد.
البته بنا به گفتهی «علی حاتمی»، کارشناس ارشد جمعیت، «در کشور ما بیشتر از آنکه سیاستهای مستقیم تنظیم خانواده تاثیرگذار باشند، سیاستهای غیرمستقیم تاثیرگذار بوده است. طی ۳۰ سال اخیر با انبوهی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی رو به رو بودهایم که بُعد خانوار را زیر ۴ نفر تبلیغ میکردند. خانوادهی موفق، خانوادهای بود که یک یا نهایتا دو بچه داشت، حتی سریال» پدرسالار «هم در جهت شکستن خانوادهی پرجمعیت حرکت میکرد».
البته همانطور که در بالا آمد، نباید از کنار نقش مثبت آیت الله خمینی در موفقیت این طرح به سادگی گذشت. وی اگر چه در ابتدا بر افزایش جمعیت تاکید میکرد، اما هنگامی که گزارشهای سازمان برنامه و بودجه به دستش رسید و دید که کشور با مشکل جدی کمبود منابع مواجه است حاضر شد در برابر استدلالهای بیشتر فقهی که کنترل جمعیت را رد میکرد، ایستادگی کرده و در این زمینه به دولتیان کمک کند. «مسعود روغنی زنجانی»، رییس وقت سازمان برنامه و بودجه در این زمینه میگوید: «با وجود دیدگاه بعضی دوستان، امام توصیه کردند که رشد جمعیت باید کنترل شود به این دلیل که منابع محدود است وکشور دچار مشکل خواهد شد... به نظر من نباید از کنار موضعگیری امام درمورد مسائل جمعیتی به آسانی بگذریم که اگر اظهارنظر ایشان و تاکیدی که بر توقف رشد جمعیت داشتند نبودند، مشخص نبود درحال حاضر چه وضعیتی داشتیم. این را به این دلیل میگویم که ممکن است خیلیها یادشان رفته باشد که چه تاکیدهای بیجایی بر لزوم رشد جمعیت و افزودن بر جمع مسلمین میشد و امام با موضعگیری بسیار خوبی که داشتند، بزرگترین نگرانی سازمان برنامه را برطرف کردند. من به خاطر دارم که امام هم نسبت به مسایل فقهی این موضوع که شامل مسایل مهمی در مورد راههای کنترل جمعیت میشد و هم در مورد مسایل کمبود منابع مالی برای اداره یک کشور پرجمعیت، دغدغه داشتند و سرانجام با پا درمیانی به موقعی که داشتند، کشور را از یک مشکل بزرگ که درآینده گریبان ما را میگرفت، نجات دادند».
تحولات درصد رشد سالانه جمعیت ايران بهتفكيك
مناطق شهری و روستايی طی سالهای ۸۵- ۱۳۳۵
مناطق شهری و روستايی طی سالهای ۸۵- ۱۳۳۵
دوره سرشماری
|
مناطق شهري
|
مناطق روستائي
|
كل
|
45- 1335
|
02/5
|
13/2
|
13/3
|
55- 1345
|
93/4
|
11/1
|
71/2
|
65- 1355
|
41/5
|
39/2
|
91/3
|
75- 1365
|
95/2
|
28/0
|
96/1
|
85- 1375
|
74/2
|
44/0-
|
61/1
|
مأخذ: مركز آمار ايران، نتايج سرشماریهای عمومی نفوس و مسكن در سالهای ۸۵-۱۳۳۵.
چشم انداز آینده
اما همانطور که در ابتدای گزارش آوردیم، اکنون آنچه باعث نگرانی سران نظام شده است، سیر نزولی نرخ رشد جمعیت است. بر اساس آنچه در سرشماری سال ۱۳۹۰ به دست آمده است، نرخ رشد جمعیت ایران به ۹۲/۱ درصد رسیده است. پس بیجا نبود که «فاطمه رخشانی» معاون وقت وزیر بهداشت در اردیبهشت ۹۲ اعلام کند که توقع وزارت بهداشت این است که هر خانوادهی ایرانی بیش از ۲ فرزند داشته باشد. رییس مرکز سلامت خانوادهی همان وزارتخانه از این هم بالاتر رفت و گفت «به طور متوسط هر خانواده ایرانی باید ۵ تا ۶ فرزند داشته باشد.»
البته که نمیتوان مساله را فقط در تولید فرزند خلاصه کرد و جوانب دیگر این مساله را ندید. هزینههای اقتصادی رشد فرزند در کشوری مثل ایران که در موقعیت فعلی با تورم افسارگسیختهای رو به روست، ارادهی بسیاری از خانوادهها را برای داشتن فرزند بیشتر سست میکند. این مسالهای ست که حتی نهادها و افراد نزدیک به حکومت نیز به آن اعتراف میکنند. مدیر مرکز مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، «حجت الاسلام پوریانی» در این باره میگوید «در حال حاضر برای بزرگ کردن یک فرزند در شهری مثل تهران از ابتدا تا زمان دانشگاه به ۸۰ میلیون تومان نیاز است و با ذهنیت فعلی و وضعیت شغل و مسکن این برای خیلیها مقدور نیست»
اما دولتیان نیز بیکار ننشستهاند و در راستای تشویق به فرزندآوری، قانون تنظیم خانواده مصوب سال ۱۳۷۲ را لغو کرده و موضوع بیمه نشدن فرزند چهارم را از دستور کار خارج کردهاند. به این بیافزایید تسهیلاتی را که به زنان شاغل در جهت تشویق به فرزندآوری ارائه میدهند. از جمله نه ماه مرخصی به مادران باردار که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد.
اما آیا واقعا باید نگران نوسانهای جمعیتی در کشور بود؟ آیا دیری نگذشته، ایران به کشوری پیر تبدیل خواهد شد؟ آیا «لزوما» جمعیت زیاد، مناسب حال کشور و برای پیشرفت آن مفید است؟ اینها پرسشهایی است که دکتر «محمدجلال عباسی شوازی»، استاد دانشگاه تهران، آنها را برای ایران فعلی دغدغه نمیشمارد و بر این اعتقاد است اتفاقا اگر رشد جمعیت متناسب با رشد اقتصادی صورت نگیرد، باید نگران جمعیت جوانی بود که به دلیل عدم دستیابی به خواستههای اقتصادی خودخواهان تغییرات رادیکال میشود. وی بر این اعتقاد است که برجای نگرانی برای کاهش جمعیت، اگر بتوانیم در تامین نیازهای رفاهی همین جمعیت جوان فعلی نیز درست اقدام کنیم، در آینده دارای سالخوردگانی «توانمند، فعال و آگاه» خواهیم بود. او نگرانیها دربارهی پیری زودرس در جامعهی ایران -که در سخنان سران نظام مانند آیت الله خامنهای منعکس شده بود- را نیز رد کرده و میگوید «تا سه دههی دیگر ایران دارای رشد منفی جمعیت نخواهد شد و نگرانیها در این باره نیز اشتباه است».