مرور تلاش منصور کوشان در مبارزه با سانسور
مرگ منصور کوشان، نویسنده، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و روزنامهنگار که چند روز پیش، پس از طی یک دوره سخت و طولانی سرطان و شیمیدرمانی درگذشت، تنها از این نظر اهمیت ندارد که یکی از اهالی قلم از میان ما رفته که مصیبت اندکی هم نیست، بلکه از آن رو مهم است که او در سالهای فعالیت فرهنگیاش، در کنار کار نوشتن و کارگردانی، گفتن از حق آزادی بیان اندیشه و اهمیت مبارزه با سانسور را به عنوان یکی از اصول جدی در فعالیتهایش مورد توجه قرار داده بود.
اهمیت این موضوع برای او به حدی بود که وقتی به عنوان یکی از اعضای جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران، بیانیه ۱۳۴ نویسنده را در سال ۱۳۷۳ تهیه و امضا کرد؛ در مورد اهمیت این کار گفت: «به هیچ عنوان نمیتوان آزادی بیان اندیشه را به هر شکل محدود کرد.»
وی معتقد بود که اگر آزادی بیان اندیشه بیحصر و استثنا نبود، «هرگز پیامبری نمیتوانست اندیشهها، تصورها و وهمهای بزرگ» خود را بیان و منتشر کند.
سختیهای پیش از انقلاب
این تلاش برای بیان آزادانه عقاید از ابتدای کار او وجود داشته است. در جوانی هنوز چند نمایشنامهاش منتشر نشده و چند تایی را برای اجرا روی صحنه کارگردانی نکرده بود که ساواک برای او مشکلاتی ایجاد کرد و او که آن زمان در اصفهان زندگی میکرد، این شهر را در سال ۱۳۵۴ به مقصد تهران ترک کرد.
اما این مشکلات به منزله دست کشیدن از کار نوشتن نبود. در تهران همچنان نمایشنامههایش را مینوشت و اجرا میکرد که انقلاب شد. بعد از آن، او که مثل بسیاری دیگر از کار روی صحنه تئاتر یا فعالیت در تلویزیون محروم و ممنوع بود، مدتها در خانه ماند و به جایش رمان نوشت و مجموعه شعر منتشر کرد و بعد هم به روزنامهنگاری روی آورد.
در همان سالها منصور کوشان با انتشار آثارش از جمله مجموعه داستان «خواب صبوحی و تبعیدیها» و رمان «محاق» از دغدغههای روشنفکران در جامعهای مثل ایران مینوشت. آنچنان که او را روایتگر زندگی روشنفکران خوانده بودند.
خودش در گفتوگویی گفته بود: «من نویسنده برای تعداد انگشتشماری مینویسم. با این آگاهی هم مینویسم و با این آگاهی هم ادامه میدهم. به همین دلیل نیز تیراژ آثار من و امثال من سه هزار تا، پنج هزار تا، نهایت سه نوبت چاپ است... با وجود این به خود اجازه نمیدهم برای توده مردم بنویسم. صلاحیتش را هم در خود نمیبینم. من برای همان تعداد انگشتشمار مینویسم.»
کوشان معتقد بود: «هرکس مشکل و معضلی دارد و میباید با گروهی در میان بگذارد.» و مساله او هم «جامعه روشنفکری» ایران بود که از معضلات آن هم همین سانسور و فقدان آزادی بیان بود.
مصائب پس از انقلاب
کوشان پس از انقلاب نیز، بارها تنها یا همراه با دیگر نویسندگان بازداشت و بازجویی شد. اما با وجود این مشکلات و حتی تجربه اتوبوس ارمنستان، فعالیتهای او همچنان ادامه داشت که شاید مهمترین آن در آن سالها، تلاش برای نوشتن و پس از آن، جمعآوری امضا برای بیانیه «ما نویسندهایم» یا «متن ۱۳۴» و نیز تلاش برای برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان اشاره کرد. امری که به گفته خود او «اگر چند روز دیگر را امان داده بودند، این رسالت انجام گرفته بود و ما، جمعی از ما، مسوولیت انجامها را رها کرده بودیم و چون عضوی، آفرینشگری، کنار مینشستیم و از مواهب آن، از تشکل آن، از حضور علنی و فعالیت علنی آن فیض میبردیم. فیض معنوی و مادیِ کانون نویسندگان ایران را.»
اما در همان روزها محمد مختاری ناپدید شد و این، همزمان بود با خروج منصور کوشان از ایران برای شرکت و سخنرانی در مراسم خانه آزادی بیان و انجمن قلم نروژ به مناسبت پنجاهمین سال اعلامیه حقوق بشر که محمد جعفر پوینده هم ترجمهاش کرده بود.
کوشان در یادداشتی به مناسبت چهاردهمین سالگرد قتل این دو نویسنده از حال و هوای آن روزهایشان و نحوه برخورد حکومت با تلاشهای آنها برای تشکیل مجمع عمومی کانون نویسندگان چنین میگوید: «سال گذشته هم درست وقتی که تدوین و ویرایش منشور پیشنهادی تمام شد و دوستان (سیزده نفر) آن را امضا کردند، اتفاق افتاد. اگر اتفاق نیافتاده بود، اگر نریخته بودند و همه را نبرده بودند، که دیر یا زود منشور منتشر شده بود و پیش از این که دوم خردادی یا شعار پوشالی جامعه مدنی آقای محمد خاتمی و نجاتدهندگان نظام جمهوری اسلامی در کار باشد، کانون حضور علنی و شکل گرفته خود را، برای فعالیت و عضوگیری اعلام کرده بود. آمدند، بردند و تهدید کردند که کافی است و ما هم به تعهداتی که داده بودیم، (یعنی به ناگزیر حمل و داد و ستد مواد مخدر و امثال آنها را که در پرونده چپانده بودند) که پشت آنها تهدید مرگ نهفته بود، عمل کرده بودیم تا یک سال بعد.»
آثار و نوشتههای منصور کوشان نیز همواره نشان از اعتقاد او به آزادی بیان داشت. همچنان که در کتاب «حدیث تشنه و آب» به روشنی ماجرای چگونگی تلاش وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را برای به دره انداختن اتوبوس نویسندگان که برای شرکت در یک برنامه فرهنگی عازم ارمنستان بودند، بیکم و کاست و سانسور شرح داده است.
اهمیت تلاش برای احقاق حق آزادی بیان بیحد و حصر برای نویسندگان را خودش در توضیح بیانیه «ما نویسندهایم» چنین شرح میدهد: «یادم است نویسندگانی بودند که تا آن زمان هنوز دریافت دقیقی از آزادی بیان، به ویژه آزادی بیان بیحصر و استثنا برای همهگان، نداشتند. در همین ارتباط هم من و دوستانی که متأسفانه امروز از بیشتر آنها تنها خاطره و آثارشان مانده است، در «متن ۱۳۴ نویسنده» یا «ما نویسندهایم»، به جمله مشخص «پاسخ کلام، کلام است» رسیدیم و اصل مهم «آزادی بیان اندیشه و نشر بیحصر و استثنا برای همهگان» را در ماده دوم منشور کانون نویسندگان گذاشتیم.»
کوشان در بررسی کارنامه نشر طی سه دهه گذشته معتقد بود که «قانون استبدادی نشر و مطبوعات» در دولت میرحسین موسوی و ریاست جمهوری علی خامنهای تدوین و در دولت هاشمی رفسنجانی تصویب شد.
با چنین قانونی به گفته کوشان هر گونه روزنه نشر و پخش کتاب در کنترل دولت گذاشته شد یا حتی برای نخستین بار در تاریخ، نویسنده و ناشر وادار شد که پیش از چاپ و صحافی اثر، نسخه اصلی یا دستخط را برای سانسور در اختیار ممیزان بگذارند؛ فاجعهای که وی معتقد بود حتی در دوره استالین هم به وقوع نپیوست و همین هم سبب شد که زمینه برای سانسور بیشتر در دوره احمدینژاد فراهم شود.
سالهای تبعید
در همان روزهای سفر کوشان به اسلو ( نروژ)، جسد پوینده و مختاری در حالی که به قتل رسیده بودند، پیدا شد و کوشان که مثل بقیه میدانست آنها چرا کشته شدهاند، وقتی لیست مرگ نویسندگان منتشر شد و نامش را در همان ابتدای اسامی دید، دیگر به ایران بازنگشت.
اما بازنگشتن به کشور، باعث نشد که این نویسنده گوشه عافیت بطلبد یا از نگرانی کشته شدن در غربت، سکوت کند.
از لحظه خروج از ایران تا روزی که این نویسنده درگذشت هم فعالیتهای این کوشنده راه آزادی بیان همچنان ادامه داشت.
در نوشتن بخش ایران «دایرة المعارف سانسور جهان» با نویسندگان کشورهای مختلف همکاری کرد و نمایشنامههای بسیاری نوشت و کارگردانی کرد. آنچنان که وقتی در سال ۲۰۱۰ برنده جایزه آزادی بیان انجمن قلم نروژ شد که هر سال یه یک نویسنده یا فعال مدافع آزادی بیان اهدا میشود، خودش در این مورد گفت که که این جایزه را احتمالا به دلیل مجموعه فعالیتهایی که در زمینه آزادی بیان داشته است، دریافت میکند.
طی ماههای گذشته نیز، کوشان همزمان با طی مراحل شیمی درمانی بارها درباره وضعیت آزادی بیان و اهمیت مبارزه با سانسور سخن گفت.
در یکی از اظهاراتش، همین اواخر تاکید کرده بود: «دوره بعد از قتلهای زنجیرهای به طور وحشتناکی ادبیات متوسط تولید کرده است و این هیچ علتی ندارد مگر وجود سانسور، منتشر نشدن اثرهای معیار، نبودن مجلههای معتبر یا محفلهای متشکل از نخبهگان و حرفهایها.»
ناامیدی کوشان از دولت روحانی
حدود بیست سال بعد از تدوین آن متن، پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و انتخاب علی جنتی به عنوان وزیر ارشاد، وقتی نامهای به امضای ۲۱۴ نویسنده، شاعر و روزنامهنگار و مترجم خطاب به وی منتشر شد، برای درخواست لغو سانسور کتاب در ارشاد و سپردن مسوولیت آثار منتشره به خود نویسندهها، منصور کوشان که خود از امضا کنندگان این نامه بود در گفتوگو با رادیو فردا دلیل امضای آن را چنین گفت: «برای اینکه نشان دهم که میتوان حرکت کرد و میتوان جلو رفت و میتوان آزاد اندیشید، آزاد منتشر کرد و هیچ هراسی نداشت.»
به گفته وی «اگر سانسور برداشته شود، اتفاق خیلی مهمی خواهد افتاد. ۷۵ یا ۸۰ درصد کتابهایی که الان منتشر میشوند، دیگر منتشر نخواهد شد، چون بازار نخواهد داشت.»
کوشان امید چندانی هم به بهبود اوضاع در دولت یازدهم و در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی نداشت و به صراحت تاکید کرده بود که «نه آقای حسن روحانی و نه آقای علی جنتی و نه دیگری نمیتواند کاری بکند کارستان در حکومت اسلامی».
هرچند به گفته وی همان سخنی که از سوی علی جنتی مبنی بر تعطیل کردن اداره سانسور پیش از انتشار کتاب مطرح شد، نیز نوعی «عقبنشینی» از سوی دولت بود که میبایست آن را به فال نیک گرفت. امری که در همان حد هم محقق نشد و چرخ، همچنان به همان روال سابق میگردد.
۰۵/اسفند/۱۳۹۲ نگین کیمیایی