«اولا که سید است به معنی اینکه جد اندر... جدش غلام عرب بوده، یعنی اینکه یک تازی صفت تمام عیار است.»
دوست دوران کودکی و جوانی حسن خمینی در باره او میگوید: «حسن خمینی شیفته پدربزرگ خودش است و از جنایتهای پدربزرگ خودش مثلا در سال ۶۷ دفاع میکند و قطعا نفی نخواهد کرد...ممکن است خودش زیاد دوست نداشته باشد آدمی را بکشد، اما مشکلی با آدمکشی ندارد...»
مهدی جلالی تهرانی، کارشناس سیاسی مقیم آمریکا، از معدود کسانی است که سید حسن خمینی را بهخوبی میشناسد. به مناسبت طرح مساله نامزدی حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، با مهدی جلالی گفتگو کردهام.
دوست دوران کودکی و جوانی حسن خمینی در باره او میگوید: «حسن خمینی شیفته پدربزرگ خودش است و از جنایتهای پدربزرگ خودش مثلا در سال ۶۷ دفاع میکند و قطعا نفی نخواهد کرد...ممکن است خودش زیاد دوست نداشته باشد آدمی را بکشد، اما مشکلی با آدمکشی ندارد...»
مهدی جلالی تهرانی، کارشناس سیاسی مقیم آمریکا، از معدود کسانی است که سید حسن خمینی را بهخوبی میشناسد. به مناسبت طرح مساله نامزدی حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، با مهدی جلالی گفتگو کردهام.
مهدی جلالی در مورد امید اصلاحطلبان به تاثیرگذاری به حسن خمینی، معتقد است که امید آنها به حسن خمینی بهجا نیست. جلالی میگوید: «یک طرف ماجرا، حسن خمینی است و یک طرف ماجرا، اصلاحطلبان هستند که نه برنامهای دارند و نه مشخص است که چه چیزی را میخواهند اصلاح کنند، چه از جهت گفتمانی و چه از جهت سیاستگذاری و هم جهت سازمانی. از این جهت که گفتمان متناقضی دارند، خود را بیشتر آویزان قدرت میکنند و توسط قدرت طرد میشوند و باز هم خودشان را آویزانتر میکنند و این چرخه معیوب ادامه مییابد.»
جلالی در بخش دیگری گفت: «الان اگر میبینید حسن خمینی گرایشی به اصلاحطلبان نشان میدهد، نه به این جهت است که خودش اصلاحطلب باشد، بلکه اصلاحطلبان، همان تندروهای دانشجوی پیرو خط امام و روحانیون مبارز و آخوندهای چپ اطراف خمینی بودند که در جماران صاحب نفوذ بودهاند، از جمله پدر زن خودش، موسوی بجنوردی، در نتیجه آقای حسن خمینی، دوران جوانیاش را با آنها بوده و اصلاحطلبها دوستان پدرش بودهاند که ارتباط را با آنها حفظ کرده و به همین جهت حرفها اصلاحطلبانه زده، یعنی این یک نوع ارتباط قبیلگی است، نه اعتقاد به تغییر و رفرم.»
اما در مورد شخص حسن خمینی، شاید بهترین توصیفی که بتوانم بهکار ببرم، این است که ایشان خاصیتی ندارد. آقای حسن خمینی الان در یک وضعی از زندگیاش در میان قم و تهران و گاهی هم به شکل ملبس و ناشناس خارج از کشور رفت و آمد میکند و زندگی میکند، تولیت آستان پدربزرگش را دارد. درسی در قم میدهد و چند روزی به جماران میرود و زندگی خوبی هم دارد و از زندگیخودش راضی است.
یک بار که در گذشته با او حرف میزدم، گفتم که پدربزرگ تو سفرهای را انداخته که شما سر این سفره نشستهاید. آیا تو هم میخواهی سفرهای بیاندازی که بعدا بگویند نوه او هم کار بزرگی کرد، که پاسخی به من نداد و از منظر من خاصیتی ندارد که حرکت بزرگی انجام بدهد. پدر بزرگ او، که ما مخالف او هستیم و او را جنایتکار میدانیم ولی قدمی برداشت، برایش تلاشی کرد، تبعید شد و احتمال اعدام برای او وجود داشت. حسن خمینی، چنین نیست که اهل مبارزه باشد و بخواهد مردم را بهجایی برساند. زندگی خوبی دارد و میخواهد ادامه بدهد و بهنوعی با ثباتتر پیش ببرد.
هر کسی که به او امید ببندد، به سراب امید بسته، هیجانات انتخاباتی خواهد بود که متاسفانه بخشی از مردم ما به این هیجانات کشیده میشوند، اما از این انتخاب هیچ نتیجه مثبتی نخواهیم دید. بدون تردید...»
از مهدی جلالی در باره چهرهای که از سید حسن خمینی ساخته شده پرسیدم که برخی امیدوارند مقابل مجموعه خامنهای قرار بگیرد و در سالهای اخیر چنین بهنظر آمده که به خانواده رفسنجانی نزدیک شده. جلالی گفت: «ایشان به چنین چارچوبی فکر نمیکند، چرا که آدم عاقلی است. چون چنین جناحبندیای وجود خارجی ندارد و حاوی قدرتی نیست که رفسنجانی هم بخشی دیگر آن باشد. اینقدر باهوش هست که بداند آقای رفسنجانی از کار افتاده است. نزدیکی او به آقای رفسنجانی و خانواده، نوعی همسایگی است که از زمان کودکیاش وجود داشته و روز و شب با بچههای آقای رفسنجانی معاشر بودهاند و این ارتباط قدیمی است که اصحاب جماران همگی دارند.»
جلالی معتقد است که «حسن خمینی در مجلس خبرگان نیز نقش ویژهای نخواهد داشت و حرف جدیدی برای گفتن ندارد، و اگر هم دو سخنرانی برای او بگذارند و به هم بخورد، بلافاصله حسن خمینی محافظهکار خواهد شد و عقبنشینی خواهد کرد.» جلالی اضافه می کند که «علت این محافظهکاری این است که او به خیال خودش میخواهد رهبر بشود و به خیال خودش مردم برگردند به خانه و خانواده خمینی و بگویند که انقلاب از خانواده شما بیرون رفت، خراب شد، حالا ما برمیگردانیم به خانواده شما. مطلع هستم که یک عده این حرفها را به آقای حسن خمینی میزنند. با چنین خیالی سعی میکند به هیچ عنوان با اقای خامنهای کوچکترین کدورتی پیدا نکند، با این امید که آقای خامنهای ایشان را مورد تایید خود قرار دهد و خامنهای راضی بشود که اگر زمانی خواست از صندلی ولایت فقیه برود یا فوت کند، امیدی برای او باشد که مورد مخالفت قرار نگیرد و مرضیالطرفین باشد. همه افراد او را قبول داشته باشند.»
از مهدی جلالی پرسیدم که آیا حسن خمینی حاضر است دیدگاههای پدر بزرگ خود را نقد و یا برا اساس نگاه حقوق بشری، نفی کند. جلالی گفت: «به نظر من، مطلقا! من چنین خاصیتی نمیبینم. آقای حسن خمینی شیفته پدربزرگ خودش است و از جنایتهای پدربزرگ خودش مثلا در سال ۶۷ دفاع میکند و قطعا نفی نخواهد کرد، و ایدهآل او از نظام جمهوری اسلامی، این است که خودش، مسیر پدربزرگ خودش را به همان سبک و سیاق ادامه دهد. او حتی در دروسی که درس میدهد، به عنوان مبلغ و مفسر سیاستهای پدربزرگ خودش شناخته میشود.»
جلالی در ادامه گفت: «ممکن است خودش زیاد دوست نداشته باشد آدمی را بکشد، اما مشکلی با آدمکشی ندارد...»
از جلالی پرسیدم که انتظار برخی از حسن خمینی برای احترام به اقلیتها از جمله بهاییها، میتواند انتظاری منطقی باشد، یا نه. جلالی گفت: «خب داستان جالب در این باره، حرفهای آقای موسوی بجنوردی در باره بهاییها است. من معتقدم که هر انسانی که به حکومت اسلامی معتقد باشد، لاجرم به تبعیض بین حقوق مرد و زن معتقد است و لاجرم به تبعیض بین مسلمان و غیر مسلمان معتقد است و بهخصوص نسبت به بهاییها و حقوق آنها هیچگونه اعتقادی ندارد و نوعی نفرت در وجودش هست. و هرگز بهاییها نمیتوانند انتظار لطف و گشایشی داشته باشند، حتی اگر حسن خمینی رهبر کشور شده باشد.»
سوال آخر در باره «اسلام رحمانی» بود و آیا حسن خمینی به این اسلام گرایش پیدا کرده؟ جلالی میگوید: «اسلام رحمانی گرایشی است که شاگردان آقای منتظری از جمله محسن کدیور طرح کردهاند، مشکل اسلام رحمانی این است که همان حکومت اسلامی است و باید قانون شریعت حاکم باشد. اینها حکومت اسلامی را نفی نمیکنند. اجبار حکومت اسلامی و شریعت را قائل هستند، فقط میگویند که بیایید یکبار هم اسلام ما را تجربه کنید، اسلام ما شیکتر و ملوستر است و ماتیک هم دارد! در حقیقت شکل دیگری از حکومت اسلامی است و بنیانگزار انقلابی که کماکان این افراد به او معتقد هستند، تعریف کرده که رحمت اسلامی، یعنی کشتار کافران، که کمتر گناه بکنند.»