
ما که در بلوای دین، بردوش، پرچم داشتیم
یاعلی گویان هوای ابنِ مُلجم داشتیم
دست در اوقاف و سر در سفرۀ سهم امام
تاجِ سلطانی به فرقِ شیخنا کم داشتیم
از خدا دم میزدیم اما زشیطان بیشتر
بارِ کینهای کُهن بر دل زآدم داشتیم
رهروان راهِ بوسفیان و حجّاج و شُریح
دشمنیهای عرب* با کشور جم داشتیم
حّقِ انسانیت از ایرانیان کردیم سلب
زان که بر ابزارِ دین، حقّ مُسلـّم داشتیم
شیخ فضل الله نوری رهنمامان بود و خوش
چشم و گوشِ دل بر آن «گاو مجّسم» داشتیم
بهرِ ترویجِ ستم، روزی که از ماه آمدیم
حُکمِ جباّر و کلید هردو عالم داشتیم
جهل را بر دانش و بیداد را بر عدل و داد
کین به مِهر و وَحش بر انسان مُقدّم داشتیم
پشت بر آیاتِ رحمت، تکیه بر احکامِ رُعب
بر کلامِ «اُقتلوا» ایمانِ محکم داشتیم
آنچه کز نامردمیها در تصور میگذشت
بیش و کم در شبکلاهِ دین، فراهم داشتیم
باطنی ظالمتر از چنگیز و حجاج و نرون
ظاهری در جلدِ ابراهیمِ ادهم داشتیم
در رهِ ویرانی ایران و بسط ِ جور و جهل
پا به پای قاتلان، گامی مُصمّم داشتیم
تا زبیخ و بُن براندازیم نسلِ عشق را
لشگری جرّار و خونریز و مُنظّم داشتیم
هرگز از انسانیتمان غم به دل راهی نیافت
گر غمیمان بود، از اسلامیت غم داشتیم
کینۀ صدساله مان برسینه، نیشی داشت صعب
شُکر، کز خونِ جوانان، نوش و مرهم داشتیم
مرجعِ روحانیت بودیم و «منصوب خدا»
تکیه بر ظلم و نصیب از اسمِ اعظم داشتیم
--------------------
پانوشت:
این شعر با دیدن دوبیت زیر از شاعر جوانی به نام محمد رضا طاهری سروده شد
...................................
عشق را در قلبمان با کینه توام داشتیم
از علی گفتیم و در خود ابن ملجم داشتیم
نانمان چون با کباب دین و تقوا چرب شد
رستگاری را برای خود مسلّم داشتیم
این شعر با دیدن دوبیت زیر از شاعر جوانی به نام محمد رضا طاهری سروده شد
...................................
عشق را در قلبمان با کینه توام داشتیم
از علی گفتیم و در خود ابن ملجم داشتیم
نانمان چون با کباب دین و تقوا چرب شد
رستگاری را برای خود مسلّم داشتیم
*در این بیت اشاره به بیداد و بی عدالتی امویان در روزگار تاخت و تاز آنها بر ایران(کشورجم) رفته است