آنها هر هفته در جستجوی کنفرانس و سمینار و شورایی از این شهر به آن شهر و از این هتل به آن هتل سرمیکشند و اگر هفتهای جلسهای برای تماشا نیابند، از فرط خماری به درد استخوان و عضله دچار میشوند! اولی مینویسد، دومی جواب میدهد، سومی میخواند و چهارمی تحلیل میکند، و تعدادی تماشاچی که قبلا برای آنها بلیط تهيه شده است تشویقشان میکنند، همین!
نه اینکه فقط چهار نفر باشند شاید کمی بیش از ده نفر و شاید هم بیست نفر که با احتساب تماشاچیان، چیزی شاید بیشتر از صد و کمتر از دویست نفر شوند، تماشاچیانی که مانند تماشاگران مشتاق فوتبال که هر هفته به استادیومها میروند. آنها نیز هر هفته در جستجوی کنفرانس و سمینار و شورایی از این شهر به آن شهر و از این هتل به آن هتل سرمیکشند و اگر هفتهای جلسهای برای تماشا نیابند، از فرط خماری به درد استخوان و عضله دچار میشوند!
همه آن افراد، آدمهای معروفی هستند که غیر از خودشان و مدير چند سایت و صاحبان چند هتل متروکه در پراگ و استکهلم واشینگتن، کسی آنها را نمیشناسد، البته ناگفته نماند کارکنان و کارگران آن هتلهای متروک که فقط به هنگام تشکیل جلسه این افراد معروف بر سر کار خویش حاضر میشوند نیز آنها را ميشناسند، گرچه شاید نتوانند اسم کامل آنها را خوب تلفظ نمایند، اما آنها را آدمهای سرشناسی میدانند که گاه و بیگاه برای گرفتن تصمیماتي بزرگ در خصوص ایران دور هم جمع میشوند گرچه در انتها هیچ تصمیمی نمیگیرند!
اگر تشکیل جلسه این چند نفر آدم معروف، هیچ سودی برای کسی ندارد، اماحد اقل فرصت شغلی برای کارکنان سابق هتلهایی فراهم میکند که سالهاست هتل محل کارشان تعطیل و متروکه اعلام شده است!
هر وقت جلسه آغاز میشود، ناگهان حالت سالن جلسه از استادیوم فوتبال تبدیل به سالن تئاتری میشود که تماشاگران آن، محو هنر نمایی ده و یا بیست بازیگر حرفهای هستند.
نقشها سیال است آنکه قهرمان داستان هفته قبل بود این هفته نقش منفی دارد و بالعکس، به این شکل «سریال نمایش» جذابتر خواهد بود.
پس از پایان نمایش یا همان بازی یا هرچه که دوست دارید بناميدش، بحث و جدل پیرامون نحوه بازی و ایفای نقشها و عملکرد هنرپیشگان و بازیگران در لابی هتل بالا میگیرد که گاه جذابتراز اصل نمایش از آب در ميآيد.
ساعتی پس از پایان جلسات و آخرین بحثها پیرامون جلسات ،این چند نفر آدم معروف و ساکنان نیمه وقت هتلهای متروک آنجا را ترک می کنند تا آرامش به میان ساکنان دائمی آنجا که غیر از اشباح نیستند برگردد.
این چند نفر آدم معروف در پایان هر جلسه، کاغذی نوشته و به امضای هر کسی که در آن نزدیکیهاست میرسانند و قرار بعدی برای جلسه بعدی و در هتل بعدی میگذارند. آنگاه شرح جلسات از لابيهاي غيرعلني هتلهاي متروکه به صحن علني وب سایتهاي معروفه! منتقل شده یکی مینویسد یکی میخواند و دیگری تحلیل میکند و تماشاچیان کف زده و هورا میکشند، آنها آنقدر معروف شدهاند که «همه اشباح همه هتلهای متروکه جهان» آنها را میشناسند.
۰۹ آذر ۱۳۹۱ امین موحدی