جمعه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۹۲

بربریان: بنا کردن برج‌ها روی خط گسله‌های تهران، جنایت است (بخش دوم گفتگو با دکتر مانوئل بربریان)


بربریان می‌گوید که سال‌ها قبل، خطر ساخت بسیاری از برج‌های مسکونی و اداری بلند بر روی خط گسله‌های شمال تهران را گزارش داده بود. او این ساخت و ساز را «بی‌خردی» و «جنایت» و مسوول آن‌را دولت‌مردان می‌داند.


دکتر مانوئل بربریان، بنیان‌گذار دپارتمان پژوهش‌های لرزه‌ساخت و زمین‌ساخت در سازمان زمین شناسی کشور، ۲۸ سال پیش در گزارش معروف خود، نسبت به عواقب بروز زمین‌لرزه‌ای بزرگ در تهران هشدار داد. شاید مطبوعاتی‌ها که به شنیدن بانگ بلند دکتر عکاشه عادت کرده‌اند، هیچ‌گاه به خود زحمت بررسی مدارک و تحقیقات و نقشه‌های تهیه شده به‌وسیله دکتر بربریان و همکارانش را نداده باشند.
انتشار خبر پیش‌بینی آمدن یک زمین‌لرزه بزرگ ۱۰ ریشتری برای خبرنگاران جذاب‌تر از اندکی بررسی است، حتی اگر ندانند که تفاوت زمین‌لرزه‌های پوسته قاره‌ای و پوسته اقیانوسی چیست. بربریان در باره کوتاهی‌های اهالی رسانه می‌گوید: «چنان‌چه رسانه‌های گروهی چند دقیقه صرف پژوهش در تارنماهای معتبر کرده بودند، این خبر بزرگ نمی‌شد و به‌هنگام زایش، محکوم به مرگ می‌شد.»
در دومین بخش گفتگو، از دکتر بربریان در باره شایعه زمین‌لرزه در روزهای آینده، زمین‌لرزه تهران و نحوه پوشش خبرهای مرتبط در رسانه‌ها پرسیده‌ام:
- در روزهای اخیر، شایعه وقوع چند زمین‌لرزه بزرگ درایران (در طی روزهای آینده)، در فیسبوک و دیگر شبکه‌های اجتماعی و حتی برخی پایگاه‌های اینترنتی مطرح شده است. آیا چنین پیشبینی‌هایی قابل اعتنا هستند یا نه، به ویژه وقتی  بزرگی ۹ تا ۱۰ ریشتری برای زمین‌لرزه‌ها مطرح می‌شود؟ آیا سازمانی مثل سازمان زمین شناسی آمریکا می‌تواند چنین پیشبینی‌ای در باره وقوع زمین لرزه در ایران با این دقت بکند؟
چاپ این خبر نادرست در رسانه‌های همگانی دولتی و مردمی بدون بررسی و آنالیز، شگفت‌انگیز است. برای نمونه در خبر آمده، که به گزارش ایلنا، خبرگزاری کار در ایران، و آن نیز به نقل قول از رسانه‌های تازی (عربی) الوطن و دیگران، همگی با هم تارنمای بزرگ‌ترین و وزین‌ترین سازمان زمین‌شناسی دنیا یعنی «سازمان زمین‌شناسی آمریکا» را سرچشمه این خبر دانسته‌اند. برای پی‌بردن به نادرستی این  دروغ‌نامه، تنها کافی بود، که نسخه‌برداران رسانه‌های گروهی درون و برون‌مرزی، خود یک‌بار با اندیشه، خبر را می‌خواندند و سری به تارنمای USGS، سازمان زمین‌شناسی آمریکا می‌زدند. پس از آن وظیفه داشتند، که با دلیل‌هایی بر پایه دانش، مردم را آگاه نمایند. آن‌چه روشن است، تاکنون، پیش‌بینی زمانی زمین‌لرزه (۲۵ تا ۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ۵-۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲) در ژرفای ویژه (در این مورد در ۲۰ کیلومتری) و جایگاه ویژه (جنوب خاوری ایران، خلیج فارس، عراق، کویت، قطر، امارات، عربستان، عمان، پاکستان، هندوستان و خاور آسیا، یعنی مسافتی به درازای ۶۰۰۰ کیلومتر) و بزرگی ویژه (۱۰) ناممکن بوده است.
دو دیگر آن‌که گسله‌های لرزه‌زایی که از جنوب خاوری ایران به سمت کشورهای خلیج فارس به حرکت درآید (البته پس از گذر از آب‌های نیل‌گون دریای عمان و خلیج فارس)، و  سپس راه خود را کج نموده به‌سوی خاوری‌ترین نقطه قاره آسیا برود و پس از گذر ۶۰۰۰ کیلومتر، به خاور آسیا برسد وجود خارجی ندارد. از سوی دیگر، باید یادآور شد، که بزرگ‌ترین زمین‌لرزه روی‌داده در ۱۳۰ سال گذشته در گوی زمین، زمین‌لرزه ۲۲ ماه می ۱۹۶۰ در شیلی، با بزرگی ۹/۵ بوده است. در این مدت، تنها ۵ زمین‌لرزه با بزرگی بالای ۹/۵ در دنیا روی داده که همگی آنها، در پوسته اقیانوسی بوده‌اند. بزرگ‌ترین زمین‌لرزه قاره‌ای روی داده در گوی زمین، زمین‌لرزه ۱۵ اوت ۱۹۵۰ آسام هند، با بزرگی ۸/۶ است. چنان‌چه رسانه‌های گروهی چند دقیقه صرف پژوهش در تارنماهای معتبر کرده بودند، این خبر بزرگ نمی‌شد و به‌هنگام زایش، محکوم به مرگ می‌شد.
-  گفته می‌شود از زمان پیش‌بینی شده برای وقوع زمین‌لرزه بزرگ تهران ۳۰ سال گذشته است. آیا دوره بازگشتی برای زمین‌لرزه تعیین شده؟ آیا همیشه آمدن زمین‌لرزه تابع نظم خاصی است؟  اگر آمدن زمین‌لرزه با تاخیر زیادی همراه شود، چه عواقبی خواهد داشت؟
آخرین زمین‌لرزه بزرگ روی‌داده در پهنه تهران، زمین‌لرزه ۷ فروردین ۱۲۰۹ (۲۷ مارس ۱۸۳۰) با بزرگی ۷/۱ بوده و از آن سال تا کنون،  ۱۸۳ سال گذشته و نه ۳۰ سال. از سوی دیگر، ما آگاهی درستی از دوره بازگشت زمین‌لرزه در پهنه تهران و کشور نداریم. در پهنه تهران، گسله‌های گوناگونی وجود دارد و زمین‌لرزه ۱۲۰۹ در راستای یکی از این گسله‌ها روی داد. برای داشتن بینش درستی از دوره‌های بازگشت زمین‌لرزه‌ها در پهنه تهران، باید دوره بازگشت زمین‌لرزه‌ها را در راستای تمامی گسله‌های موجود در پهنه تهران به‌دست آوریم که شوربختانه، دولت‌مردان، بررسی آن‌را لازم نمی‌دانند.
از سویی دیگر، همان‌گونه که گفتید، الگوی دوره بازگشت زمین‌لرزه‌ها، به‌سامان نبوده و فاکتورهای گوناگونی در روی‌داد و یا دیرکرد روی‌داد آنها دخالت دارند. در باره دیرکرد دوره بازگشت زمین‌لرزه‌ای در راستای گسله ویژه‌ای در یک پهنه شناخته شده، زمان زیاد سپری شده از زمین‌لرزه بزرگ پیشین، سبب انباشتگی بیشتر انرژی کش‌سانی (الاستیکی) در زمین شده، و زمین‌لرزه آینده، از بزرگی بالایی برخوردار خواهد بود. این در موردی است که تمامی فاکتورها، شناخته و بررسی شده باشد.
در باره تهران، و یا دیگر شهرها و روستاهای ایران، دولت سرمایه‌گذاری دانشی (علمی) نکرده است. آن‌چه در باره دوره‌های بازگشت‌های زمین‌لرزه‌های دیر شده (به تاخیر افتاده) در ایران کار شده،  کم‌شمار و ناقص و جزو برنامه گرفتن مدرک دانشجویان ایرانی بوده که با هم‌کاری و هم‌یاری استادان خارجی، این بررسی‌ها انجام شده و گزارش‌های منتشر شده نیز می‌رساند که «قطار» نام نویسندگان، بیشتر خارجی بوده تا ایرانی. در نتیجه کار چندانی نشده و نمی‌شود. چنان‌چه تهران در کشور آزاد و پیش‌رفته صنعتی، دانشی (علمی) قرار داشت، تا کنون وضعیت تمامی گسله‌ها، برای ارزیابی دوره بازگشت زمین‌لرزه، در راستای هریک از آنها، به‌دقت به روش‌های دانش نوین مورد بررسی قرار گرفته بودند. در حال حاضر، هدف چیز دیگری است و مسوول زمین‌لرزه، شخص دیگری است که دست‌رسی به ایشان امکان‌پذیر نیست.
- شما شاید یکی از اولین کسانی بوده‌اید که روی شبکه گسلی تهران تحقیق کرده (با کمک همکاران‌تان) و نقشه‌ای برای آن منتشر کرده است. گزارش سال ۱۳۶۴ شما، مورد مطالعه بسیاری از کارشناسان سازمان‌ها و نهادهای دولتی بوده و بسیاری از دانشجویان در نبود کتاب، از نسخه‌های آن فتوکپی تهیه کرده‌اند. آیا دولت‌ و نهادها به پژوهش‌های شما توجه کرده‌اند؟ آیا گسترش پایتخت در دوره‌های بعد از انتشار گزارش (و همچنین تحقیقات بعدی از سوی نهادهای دیگری از جمله «جایکا»)، تاثیری بر روی مسوولان کشور داشته است؟
من نخستین ایرانی‌ای هستم که در سال ۱۳۵۲، پس از رسیدن به این نتیجه که هیچ‌گونه کار پژوهش بر روی لرزه‌خیزی و گسل‌های لرزه‌زا انجام نشده، و گروه یا سازمانی در این زمینه وجود ندارد، ۴۰ سال پیش، نخستین بار در کشور، دپارتمان پژوهش‌های لرزه‌زمین‌ساخت و زمین‌ساخت را به تنهایی پایه‌گذاری کردم و گزارش سال ۱۳۶۴، که به آن اشاره کردید (پژوهش و بررسی ژرف نوزمین‌ساخت، زمین‌لرزه-زمین‌ساخت و خطر زمین‌لرزه-گسلش در گستره تهران و پیرامون- سازمان زمین‌شناسی کشور، گزارش شماره ۵۶، ۳۱۶ رویه با نقشه‌ها) با دربرداشتن تاریخچه زمین‌لرزه‌ها و گسله‌های پهنه تهران، و نقشه ریسک زمین‌لرزه، برای دوره‌های بازگشت گوناگون، یکی از نتیجه‌های این تصمیم‌گیری شخصی بود و به آن افتخار می‌کنم.
تنها  فردی که پیش از من، در باره ریسک جدی زمین‌لرزه در تهران نوشتار کوتاهی داشت، استاد ستراک آبدالیان بود که در سال ۱۳۳۰ نوشت که «احتمال غریب به یقین می‌رود که یک روزی، زلزله شدیدی در تهران، رخ داده و این شهر زیبا و ساختمان‌های باشکوه و عظیم به یک قبرستان و خرابه‌ای مبدل خواهد شد».
بنابراین، دو نوشتار تاریخی هشدار دهنده، یکی در سال ۱۳۳۰ و دیگری در سال ۱۳۶۴ به چاپ رسید و در دسترس دولت‌مردان قرار گرفت.
در سال ۱۳۷۹، گروه ژاپنی «جایکا» با پیاده کردن نقشه‌های سازه‌های همگانی و شریان‌های حیاتی و دیگر داده‌های شهری، بر روی نقشه لرزه‌خیزی و گسل‌های تهیه شده در سال ۱۳۶۴، کار را پیش‌تر برد. چنان‌چه دیده می‌شود، با وجود هشدارهای منتشر شده سال‌های ۱۳۳۰، ۱۳۶۴ و ۱۳۷۹، دولت (و سازندگان سازه‌های بزرگ) هم‌چنان به ساخت و سازهای نامناسب و ناپایدار در تهران ادامه می‌دهد. شگفت‌انگیز است که پس از بررسی جای‌گاه ساختمان «دائرة المعارف بزرگ اسلامی»(پیش از ساخت) که به‌وسیله این‌جانب انجام گردید، گزارش شد که این سازه‌ها  و و بسیاری از برج‌های مسکونی و اداری بلند شمال تهران[که بعدها در آن محدوده بنا شدند]، که دقیقا بر روی خط گسله‌های شمال تهران و نیاوران قرار دارند، نباید ساخته شوند. مسوول این بی‌خردی‌ها، کسی جز دولت‌مردان نیست. چنین جنایاتی، در کشورهای پیش‌رفته، دانشی-صنعتی انجام نمی‌شود.
پاسخ به پرسش شما، این است که دولت‌مردان به چنین نوشتارهای پژوهشی و دانشی(علمی) ارجی نمی‌نهند و به‌دنبال برنامه‌های کاری ویژه خود که همانا پایداری سیستم خود است بوده و نگاه‌بان جان و مال مردم نیستند.
دوباره تکرار می‌کنم! این زمین‌لرزه یا سازه‌ها نیستند که سبب ویرانی و کشتارهای باور نکردنی می‌شوند، نبود مردم‌سالاری، نبود حکومت ملی، نبود برنامه شفاف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و وجود خودکامگان و رشوه‌خواران در جهان است که سبب شده تا زمین‌لرزه به فاجعه تبدیل شود. به کسی اجازه پرسش و پاسخ‌خواهی در چنین زمینه‌هایی داده نمی‌شود و چنین است که ما هم‌چنان دوره می‌کنیم شب را و روز را، هنوز را.