کافی است که آقای رفسنجانی دستش را دراز کند تا حدیثی و یا خاطره ای از امام نقل کند. حال راست یا دروغ آن به عهده خود ایشان، اما آنقدر که آقای هاشمی از امام خاطره و نقل قول دارند که خود امام از خودشان نداشتند.
شما را نمیدانم اما من آقای حجت الاسلام اکبر هاشمی بهرمانی ملقب به رفسنجانی را دوست دارم. لابد میگوید که ای دل غافل، آدم فن(Fan هوادار) آقای مصباح یزدی باشد که به از این است. دلایل بنده برای دوست داشتن آقای هاشمی را اگر میدانستید شما هم شاید رابطه تان با ایشان بهتر شود.
اما دلایل بنده:
اول: آقای رفسنجانی سریشترین، متقلبترین، منفورترین، زرنگترین، زیرکترین و جسورترین ملایان تاریخ ایران، و یا یکی از بهترینها در طبقه ملایان است.
آقای رفسنجانی جزو «ابرطبقه» ملایان اسلامی ایران است و به یک نوعی چرچیل ملایان است. لابد میگویید که منفورترین و متقلبترین که نمی شود صفت برای دوست داشتن کسی. بنده هم پاسخ خواهم داد که چرا، اگر معیار انتخاب سیاستمدار باشد، پدرسوختهترین و چموشترین آنها از بقیه دوست داشتنیترند. وانگهی مگر خود ما مردمان ایران کم دروغ میگوییم که انتظار داریم سیاستمدارانمان پیامبر باشند؟
دوم: آقای رفسنجانی از میدان به در نروترین و دروغگوترین سیاستمداران تاریخ کشور است. نه اکبر گنجی و روزنامههای اصلاحطلب توانستند کلکش را از صحنه سیاسی بکنند و نه کیهان و معظم له. کافی است که آقای رفسنجانی دستش را دراز کند تا حدیثی و یا خاطرهای از امام نقل کند. حال راست یا دروغ آن به عهده خود ایشان، اما آنقدر که آقای هاشمی از امام خاطره و نقل قول دارند که خود امام از خودشان نداشتند. نمونه آخر و جدید آن در شیرین کردن جام زهری بود که خود ایشان به حلق حضرت امام ریختند(اینجا بخوانید).
سوم: آخرین دلیل و مهمترین دلیل اینجانب برای دوست داشتن آقای هاشمی نداشتن دلیل برای دشمنی با ایشان است. مگر میتوان کسی را که اینقدر در خدمت نظام و کشور بوده دوست نداشت؟!
آقای حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی دروغگویی دوست داشتنی است، پاراگرافی از سخنان ایشان را در زیر با ذکر ان شا الله حسن ختام این مطلب میکنم.
«اگر ۸ سال گذشته نبود که خودمان مقصرش هستیم، امروز جزو کشورهای مقتدر درجه اول بودیم چون پول زیاد و آمادگی فراوان و نیروهای بسیار داشتیم و انشاءالله شما مردم با این جهاد آخری که آفریدید، باعث شوید تا هرچه محسوستر شاهد نصری باشیم که خداوند وعده دادهاند.»