"جمهوری اسلامی باید سرنگون شود"
مقاله «پول از شما، قوچ از آنان» منتشر شده در ایرانوایر، هم در فضای مجازی و هم در فضای حقیقی، نقل محافل و مجالس محیطزیستی است؛ استادان دانشگاه، کارشناسان مستقل و معتبر حیاتوحش، موافقان و مخالفان شکار، و در نهایت منتقدان و دوستداران موسسه حیاتوحش میراث پارسیان هر یک تاویل و تعبیری از آن مقاله ارائه کردهاند. بحث بسیار در این باره سبب شده کم و بیش موضوع اصلی به حاشیه برود.
عدهای دانسته یا ندانسته با سو تعبیرهایشان اصل ماجرا را به انحراف میکشانند. موضوع مطرح شده را شخصی قلمداد میکنند، از دستاوردها و موفقیتهای این موسسه میگویند و از همکاران و اعضای شریف آن دفاع میکنند. شماری تنها موضوع شکار قوچ لارستان را هدف قرار میدهد. برخی نیز نوشتههای سابق نگارنده را ملاک میگیرند، به سرعت قضاوت میکنند که پیشتر موافق شکار بوده، اینک رنگ عوض کرده و مخالف شکار شده است. نکته تعجبآور این است که گروهی واقعا صورت مساله را نمیبینند یا میبینند و قرار است آگاهانه واقعیت را وارونه جلوه دهند. به هر حال انگیزه این نوشتار شفافسازی بیشتر است برای کسانی که دنبال واقعیت هستند اما جریانسازی و حاشیهپردازی چنان فضا را غبارآلود کرده که نمیتوانند سره را از ناسره تمیز دهند.
در همان روز انتشار مقاله «پول از شما، قوچ از آنان»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا (۱)، یک رپرتاژآگهی مفصل از آن موسسه روی خروجی خود قرار داد. این رپرتاژ آگهی سعی داشت نشان دهد آن بنگاه در شفافسازی و اطلاعرسانی فعال است و درآمد و مخارجش نیز مشخص. تقریبا نکته جدیدی در این متن نیست و همه آنچه مطرح شده را میتوان در وبسایت آن تشکیلات دید. با این حال در انشایی که ایرنا منتشر کرده تنها دو بار به «شکار غیرمجاز» اشاره شده است.
شکی نیست بسیاری از اعضای موسسه حیاتوحش میراث پارسیان افرادی مطلع و فعال و پاکنیت هستند که جز حفاظت و مدیریت گونهها و زیستگاهها هدف دیگری ندارند. با این حال، شماری از مدیران و اعضای آن بنگاه، ید طولایی در صنعت شکار دارند (۲ و۳) و از دیگر سو نام این موسسه و خواهر آمریکاییاش به وضوح در کنار فروش قوچ لارستان خودنمایی میکند. در آگهی حراج پروانه شکار قوچ لارستان به این نکته اشاره شده است که در ایران بحث ادامه یا توقف شکار جریان دارد و در ادامه میافزاید: «موسسه حیاتوحش میراث پارسیان قادر است توضیح دهد چگونه بنیاد قوچهای وحشی (Wild Sheep Foundation) پروانههای قوچهای کمیاب را در داخل و خارج حوزه استحفاظی و اعمال قانون آمریکا با موفقیت به حراج گذاشته است و ثمره آن میتواند برای قوچهای در خطر لارستانی پر منفعت باشد» (۴).
یکی از مدیران خوشنام و تا به امروز منزه موسسه حیاتوحش میراث پارسیان هومن جوکار است که به عنوان مدیر موفق پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نیز فعالیت میکند. مهم نیست که جوکار با آن سابقه درخشان، از شکار پایدار خارج مناطق حفاظت شده سخن میگوید(۵)،مهم این است که سه ماه بعد یک آگهی، از مزایده مجوز شکار علفخواری خبر میدهد که بر اساس ردهبندی IUCN آسیبپذیر است و در بطن خود نام موسسهای را دارد که مدیر پروژه یوزپلنگ آسیایی نایب رییس هیات مدیره آن است. این توالی زمانی، بلادرنگ پرسشی ایجاد میکند که آیا جوکار نیز از فروش پروانه شکار قوچ لارستان با خبر بوده ؟ یا او نیز از ماجرا اطلاعی نداشته است؟ خبرنگاران ساکن در ایران شاید بتوانند برای این سوالها پاسخی درخور پیدا کنند.
بار دیگر باید تاکید کرد که هدف این نوشتار، بررسی درست یا غلط بودن شکار یا نقش آن در امر حفاظت نیست. همانطور که قرار نیست در این یادداشت، مشارکت و همکاری مردم محلی در یک مفهوم کلی، تایید یا نفی شود. نکته این است که تشکیلاتِ مدعیِ حفاظت از گونهها و طبیعت در اقدامی تاسفبرانگیز در فروش مجوز شکارِ جانوری کمیاب، همکاری داشته و تا امروز در هیچ یک از صفحات وبسایت خود درباره فعالیت در حوزه «توریسم شکار» سخنی به میان نیاوردهاست. موسسهای که میگوید شفاف است چرا درباره همدستی و همداستانی با فروش پروانه شکار قوچ لارستان اطلاعاتی منتشر نکرده است؟
تنها یک بار، آن هم در گزارش عملکرد سال ۹۱ این موسسه نوشته شده است: «در یک پروژه جدید قصد داریم رابطه شکار و حفاظت را بررسی و ضوابط و شرایطی که به موجب آن شکار مدیریت شده میتواند در خدمت حفاظت از طبیعت قرار گیرد را مشخص کنیم. در حال حاضر بیشتر اطلاعات مورد نیاز جمعآوری شدهاند ولی برای پردازش و حصول نتیجه به زمان بیشتری نیاز است» (۶). اما بیش از این اطلاعی در دست نیست که آن بنگاه چرا و چگونه در «توریسم شکار» همکاری داشته است.
در گزارش منتشر شده توسط موسسه حیاتوحش میراث پارسیان درباه وضعیت قوچ لارستان (۷) به طور مستقیم و موکد به کاهش شدید جمعیت این علفخوار آسیبپذیر اشاره شده است، اما درباره شکار این زیرگونه نایاب به تناقضگویی میپردازد: «گزینههایی مثل مشارکت با مردم محلی و ایجاد قرق اختصاصی را علاوه بر ممنوع کردن شکار و اعمال حفاظت فیزیکی با گارد مسلح از جمله روشهایی دانست که میتوانند کارآیی زیادی داشته باشد. اگرچه پیشاپیش نباید درباره این روشهــا نظر قطعی داشــت. با توجه به نمونههای موفقی که امروزه از هر یک از این گونه روشهای مدیریتی در حفاظت از حیاتوحش وجود دارد (مثل روش مشارکت با مردم محلی در ایجاد قرق اختصاصی برای قوچ مارخور در پاکستان) باید به عنوان روشهای قابل اتکا به هر یک توجه کرد و ممنوعیت شکار را تنها ابزار حفاظتی ندانست...»
در این گزارش عکسی درج شده که اسرافیل شفیعزاده، فعال توریسم شکار را در کنار قوچ لابد مرده لارستانی و شکارچی آن نشان میدهد. شفیعزاده همان کسی است که در «مناظره شکار» (۸) اعلام کرد سه پروانه شکار قوچ لارستان هر کدام به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار در آمریکا به طور آزمایشی برای فروش عرضه کردهاند. خبرنگاران و انجمنهای حامی حقوق حیوانات در ایران میتوانند مسئولان سازمان محیطزیست را با این پرسش روبهرو کنند که چرا و برچه مبنایی برای جانوری آسیبپذیر سه پروانه شکار صادر کرده است؟
توجیه طرفداران شکار این است که مبالغ به دست آمده از فروش پروانه شکار قوچ لارستان میتواند باعث اشتغالزایی در منطقه و بهبود وضعیت حفاظتی شود. این نکته کمتر مورد توجه قرار میگیرد که به نظر نمیرسد مردم لار نیاز به چنین پولهایی داشته باشند. اهالی این بخش از ایران، برای خود بیمارستان فوق تخصصی، فرودگاه، جاده و ... میسازند و از قضا نسبت به همکاری و سرمایهگذاری در قرق خصوصی و حفاظت مناطق جدید ابراز تمایل کردهاند. سوالی که کمتر به آن توجه میشود این است که آیا زیرساختهای لازم برای جلب مشارکت اهالی محلی در لار بوجود آمده و تنها با فروش یک یا چند پروانه شکار مشکلات حل میشود؟
همکاری موسسه حیاتوحش میراث پارسیان در فروش پروانه «شکار قوچ کمیاب لارستان»، میتواند به اعتماد مردم نسبت به سایر تشکلهای زیستمحیطی ضربه بزند. افکار عمومی این سوال را میپرسد که آیا میتوان بعد از این به تشکلهای حافظ طبیعت و حیاتوحش اعتماد کرد که به راستی دنبال نجات گونهها هستند یا آن پس و پشت دست در فروش پروانه گونههای کمیاب و در معرض انقراض دارند؟ شایسته بود انجمن حیاتوحش میراث پارسیان به عنوان سازمانی که داعیه حفاظت از حیاتوحش دارد به جای همکاری در حراج مجوز شکار، سازمان منفعل محیطزیست را مجاب میکرد دست از صدور پروانه شکار این قوچ کمیاب بردارد.
برای اطلاعات بیشتر
۱- رپرتاژ آگهی ایرنا (لینک).
۲- کامیل جعفری، رییس هیات مدیره موسسه حیاتوحش میراث پارسیان است که در وبسایت این موسسه «فعال در عرصههای طبیعتگردی و کمک[رسان] به حفظ حیاتوحش» معرفی شده است. در وبسایت هانتینگ ریپورت نوشته شده او مدیر «شرکت ایرانسافاری» و از مالکان شرکت «ایران شکار سافاری» در قبل از انقلاب بوده است (لینک). اطلاعات بسیار اندکی در اینترنت از کامیل جعفری وجود دارد. نام او در کتاب «نخجیران از آغاز تا امروز در ایران» (دارآباد، ۱۳۷۴) دو بار در بخش جدول مدالآوران شکار ذکر شده است. نخست، برای شکار قوچ البرز مرکزی در ۱۳۵۴ با امتیاز ۲۱۳/۵ و مدال طلا و دوم، برای شکار گراز در منطقه البرز شمالی در سال ۱۳۵۶ با امتیاز ۱۱۵/۱ و مدال نقره.
۳- مراد طاهباز در وبسایت موسسه حیاتوحش میراث پارسیان این گونه معرفی شده است: «عضو فعال در عرصههای محیط زیست و میراث فرهنگی». او در سال ۲۰۱۱ در سمیناری با عنوان «شکار در ایران: افسانه، واقعیت و عواقب» شرکت داشته و عضو پنل این سمینار بوده است. او همراه جمعی دیگر چنین معرفی شده است: «سایر کسانی که توافق کردهاند که بخشی از پنل باشند «شهروندان سابق» ایران هستند عبارتند از سودی گلابچی، رضا گلسرخی و مراد طاهباز» (لینک).
۴- در وبسایت قوچهای وحشی به فروش پروانه شکار قوچ لارستان با همکاری موسسه حیاتوحش پارسیان به طور مستقیم اشاره شده است (لینک).
۵- مصاحبه جوکار و اشاره به شکار پایدار (لینک)
۶- گزارش عملکرد سال ۹۱ موسسه حیاتوحش میراث پارسیان (لینک)
۷- لینک گزارش بررسی سریع وضعیت قوچ لارستان (لینک)
۸- مناظره شکار (لینک)
۲- کامیل جعفری، رییس هیات مدیره موسسه حیاتوحش میراث پارسیان است که در وبسایت این موسسه «فعال در عرصههای طبیعتگردی و کمک[رسان] به حفظ حیاتوحش» معرفی شده است. در وبسایت هانتینگ ریپورت نوشته شده او مدیر «شرکت ایرانسافاری» و از مالکان شرکت «ایران شکار سافاری» در قبل از انقلاب بوده است (لینک). اطلاعات بسیار اندکی در اینترنت از کامیل جعفری وجود دارد. نام او در کتاب «نخجیران از آغاز تا امروز در ایران» (دارآباد، ۱۳۷۴) دو بار در بخش جدول مدالآوران شکار ذکر شده است. نخست، برای شکار قوچ البرز مرکزی در ۱۳۵۴ با امتیاز ۲۱۳/۵ و مدال طلا و دوم، برای شکار گراز در منطقه البرز شمالی در سال ۱۳۵۶ با امتیاز ۱۱۵/۱ و مدال نقره.
۳- مراد طاهباز در وبسایت موسسه حیاتوحش میراث پارسیان این گونه معرفی شده است: «عضو فعال در عرصههای محیط زیست و میراث فرهنگی». او در سال ۲۰۱۱ در سمیناری با عنوان «شکار در ایران: افسانه، واقعیت و عواقب» شرکت داشته و عضو پنل این سمینار بوده است. او همراه جمعی دیگر چنین معرفی شده است: «سایر کسانی که توافق کردهاند که بخشی از پنل باشند «شهروندان سابق» ایران هستند عبارتند از سودی گلابچی، رضا گلسرخی و مراد طاهباز» (لینک).
۴- در وبسایت قوچهای وحشی به فروش پروانه شکار قوچ لارستان با همکاری موسسه حیاتوحش پارسیان به طور مستقیم اشاره شده است (لینک).
۵- مصاحبه جوکار و اشاره به شکار پایدار (لینک)
۶- گزارش عملکرد سال ۹۱ موسسه حیاتوحش میراث پارسیان (لینک)
۷- لینک گزارش بررسی سریع وضعیت قوچ لارستان (لینک)
۸- مناظره شکار (لینک)